کتاب قصههایی از جاده دیکاوو؛ جلد اول
معرفی کتاب قصههایی از جاده دیکاوو؛ جلد اول
کتاب اسبت را زین کن آقای نینکر از مجموعه قصههایی از جاده دیکاوو نوشته کیت دی کامیلو و ترجمه هادی معتمدنیا است. مجموعه قصههایی از جاده دیکاوو را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
مجموعه قصههایی از جاده دیکاوو داستانهایی با شخصیتهایی جالب دارد که هرکدام در جلدهای مختلف این مجموعه حضور دارند و ماجراهایی را میآفرینند. جاده دیکاوو، هم جادهای است که از این شهر میگذرد. شهری با داستانهای هیجانانگیز و جالب برای بچههای عاشق داستان.
درباره مجموعه قصههایی از جاده دیکاوو، جلد اول : اسبت را زین کن آقای نینکر
آقای نینکر توی یک سینما کار میکند او آرزو دارد یک گاوچران باشد تازه نمد و کلاه و چکمه و طناب گاوچرانی هم خریده است و برای این کار کاملا آماده است. اما باید یک اسب هم داشته باشد. او اسبی به اسم میبلین را انتخاب کرده و عاشق میبلین است. میبلین هم او را خیلی دوست دارد. این اسب دوست داشتنی عاشق تعریف و تمجید و البته خوردن اسپاگتی و شیرینی است. او از آن دسته اسبهایی هم هست که خیلی حساس است و خیلی زود احساس تنهایی میکند. آقای نینکر یک روز این مسئله را فراموش میکند و آنجاست که اتفاقات عجیبی میافتد.
خواندن مجموعه قصههایی از جاده دیکاوو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
نوجوانان علاقهمند به ادبیات داستانی مخاطبان این مجموعهاند.
درباره کیت دی کامیلو
کیت دی کامیلو زاده بیست و پنجم مارس ۱۹۶۴، نویسنده آمریکایی معاصر است که بیشتر آثارش جوایز متعددی را به دست آوردهاند و از روی یکی از آثارش به اسم «افسانه دسپراکس» انیمیشنی هم ساخته شده است.
کیت دی کامیلو در کلرمونت فلوریدا بزرگ شده و اکنون در مینیاپولیس مینه سوتا زندگی میکند. او برای هر دو گروه سنی کودکان و بزرگسالان داستان مینویسد.
بخشی از کتاب مجموعه قصههایی از جاده دیکاوو، جلد اول: اسبت را زین کن آقای نینکر
لروی با صدای بلند جواب داد: «پچپچ نمیکنم. گاوچرانها که پچپچ نمیکنند.»
بئاتریس گفت: «بگویم که دارم به چی فکر میکنم؟»
لروی گفت: «البته...»
بئاتریس گفت: «توی همهٔ این فیلمها، گاوچرانها چی دارند؟»
لروی نینکر که هنوز به پردهٔ سینما زل زده بود، گفت: «کلاه... چکمه هم دارند.»
بئاتریس گفت: «دیگر چی؟»
لروی گفت: «کمند.» و دستش را روی کمند خودش گذاشت.
بئاتریس گفت: «و؟»
لروی گفت: «و اینکه میتوانند ردپاها را دنبال کنند.»
بئاتریس از ته دل آه کشید. «منظورم چیزی است که بشود دیدش، چیزی که الان دقیقاً داری روی پردهٔ سینما میبینی.» بئاتریس لحظهای مکث کرد و گفت: «چیزی که گاوچرانها رویَش نشستهاند.»
لروی نینکر کلاهش را از سر برداشت و سرش را خاراند.
بئاتریس دوباره آهی کشید و گفت: «لروی، منظورم اسب است. هر گاوچرانی باید یک اسب داشته باشد.»
لروی نینکر مردی کوچکاندام بود اما رویایی بزرگ توی سرش داشت. او از آن آدمهایی بود که وقتی حرف حساب میشنیدند، آن را قبول میکردند. کلاه، کمند، چکمه و یِپی یا یو گفتن، بدون اسب فایدهای نداشت. حق با بئاتریس بود. بدون اسب که نمیتوانست یک گاوچران واقعی بشود!
بئاتریس گفت: «خوب، پس برای گاوچران شدن یک چیزی کم داری. باید برای خودت یک اسب پیدا کنی؛ اما نگران نباش، چارهٔ کارت اینجاست.» بئاتریس یک نسخه از روزنامهٔ گیزفورد۶ را توی دستش گرفت؛ عینکش را روی صورتش جابهجا کرد؛ صدایش را صاف کرد و گفت: «گوش کن!»
بئاتریس شروع کرد به خواندن. «اسبِ فروشی. پیر اما عالی و سرحال. فوقالعاده ارزان.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
خیلی قشنگ بود لذت بردم✌️❤️
برای بچه های تا ۸ سال مناسب است.