دانلود رایگان کتاب روح ما میداند! سیده مریم خامسی
تصویر جلد کتاب روح ما میداند!

کتاب روح ما میداند!

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۸از ۳۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روح ما میداند!

کتاب روح ما میداند! نوشته سیده مریم خامسی مجموعه‌ای از دل‌نوشته‌های زیبای نویسنده است. نویسنده در مقدمه کتاب می‌گوید هروقت اندوهگین و غمگین بوده به شهربازی می‌رفته تا شادی مردم را ببیند و صدای خنده‌شان را بشنود، این کتاب هم احساسات او است که عیان با مخاطب به اشتراک گذاشته است. 

مریم خامسی اجازه می‌دهد با نوشته‌هایش به دنیای کلمات و احساسات بروید و خودتان را در این دنیا ببینید و تجربه‌های زیبا به‌دست بیاورید.

خواندن کتاب روح ما میداند! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به دل‌نوشته پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روح ما میداند!

همسفر

گاهی به خیابان میروم و با خودم فکر میکنم آیا این مردم همسفران من روی این زمین هستند؟

بعد به زمین فکر میکنم، به معنای همسفر فکر میکنم، به مردم فکر میکنم، به سفر فکر میکنم...

و در حالی که به شدت سرم را تکان میدهم، کسی بلند میخندد!

به ازدحام آدم ها خیره میشوم،

اینجا باید ازدحام قلب ها باشد و چیزی مرا سر شوق آورد...

اما ناگهان به خودم می آیم و دست های مشت شده ام را در جیبم باز میکنم تا خون در آنها جریان یابد...

آیا این مردم در این زمین هستند تا تنها خودشان را پیدا کنند و من هم باید مثل آنها به دنبال خودم باشم؟ نبینم؟ نشنوم؟ نخواهم؟! اما نمیشود به دنبال خود بود و دیگران را گم کرد...بازی قشنگیست، ما شاید با یافتن دیگران، ذره ذره از خودمان را در وجودشان پیدا کنیم، مگر نه اینکه ما تکه های یک پازلیم؟

میترسم!...

به سفر فکر میکنم و به مردم!

آیا این مردم میخواهند چیزی به من بفهمانند با زبانی که مخصوص خودشان است و من اصلا نمی فهممش؟ 

کاش همه چیز کمی واضح تر بود...

گفت: باز هم که غمگینی!

گفتم: بله، آدم ها!...اما تو چگونه هنوز آرامی؟

گفت: تمام عمرت با سوال آنها چگونه هستند گذشته است در حالیکه تمام آنچه به تو مربوط میشود این است که من چگونه هستم...

Kasra Askari
۱۳۹۹/۰۹/۲۳

خیلی قشنگ بود واقعا

یک مشکل لاینحل، sky
۱۳۹۹/۱۱/۰۳

🐉_ اولین کتاب شعری بود که می خوندم و خـــــــــــب... از انتخابم راضیم..! زیبا بود، بخش های مهم و ارزشمندی داشت، روان و ساده و خیلی هم جذاب بود... نویسنده/شاعره از عشق و امید و غم و پدر و مادر و خلاصه همه

- بیشتر
کتاب یار مهربان
۱۳۹۹/۰۹/۲۰

واقعا عالی و قشنگ بود 😄😄 کلمات و جملات کتاب زیبا و دلنشین بود ❤❤ بهتون پیشنهاد میکنم حتما حتما بخونید 🙂🙂🙂

|ݐ.الف
۱۴۰۰/۰۶/۱۳

یکی‌‌ بیاد بگه‌‌ چرا انقدر قشنگ‌ بود 🥺

samin
۱۳۹۹/۱۰/۱۰

زیبا بود...

zeze26
۱۳۹۹/۰۹/۰۶

یکی از عالی ترین و دلنشین ترین کتاب های بود که تا الان خوندم👌🌱

Dayana
۱۳۹۹/۱۲/۱۵

کتاب بسیار زیبایی بود گرچه تجربه خوندن این سبک کتاب ها رو نداشتم اما به دل نشست

هدیهٔ دریا
۱۴۰۱/۰۵/۰۵

دلنوشته های مریم خامسی عالی هست اما در کل کتاب «ما که کاری نمی‌کنیم »مریم خامسی بهتر و جذاب تر از این کتاب هست. ارزش یک بار خواندن را دارد:)

⁦(◕ᴗ◕✿)⁩
۱۴۰۰/۱۱/۱۳

زیبا بود ♥👌🏻

fatemeh rahanjam
۱۳۹۹/۱۲/۰۸

کتاب بسار زیباست محتواش رو که خوندم فهمیدم در عمق دریا می‌شود خشکی را تجربه کرد (یعنی در اوج ناراحتی می‌شود خندید) و بخاطر این همه تخیل که فرقی با واقعیت ندارند این نویسنده را تحسین میکنم.

من حتم دارم همهٔ ما یک روز از خواب عمیق این جهان بیدار میشویم و حتم دارم از شدت خنده دلهایمان را خواهیم گرفت که چرا همه چیز را تا این حد جدی گرفته ایم!...
:)
خدا عشق را آفرید، عشق کافی نبود، مادرم را صدا کرد... مادرم آفریده شد... او همیشه بود... وقتی که هیچ دلیلی برای دوست داشتنم نبود...
°Mahdi°
خدا عشق را آفرید، عشق کافی نبود، مادرم را صدا کرد... مادرم آفریده شد... او همیشه بود... وقتی که هیچ دلیلی برای دوست داشتنم نبود...
یک مشکل لاینحل، sky
ما نه از انتظار مرده ایم، نه از دوری، نه از درد، نه از رنج، نه از فقر، نه از عشق... ما جان سختیم!
چوغوروک
خدا عشق را آفرید، عشق کافی نبود، مادرم را صدا کرد... مادرم آفریده شد... او همیشه بود... وقتی که هیچ دلیلی برای دوست داشتنم نبود...
| شکوفه |
نیازی به تظاهر به این همه قوی بودن نیست، ما میتوانیم بارها گریه کنیم و فریاد بزنیم...
چوغوروک
کتاب میخوانم و نمی بینم چه بر سر شهرمان آمده! کتاب میخوانم و در تخیلم راه میروم و در تخیلم سفر میکنم و در تخیلم لبخند میزنم
(:Ne´gar:)
لابه لای سطرهای کتابها میتوان صادق بود ...میتوان شجاع شد... میتوان انسان شد... میتوان ظهور کرد...
ᶜʳᶻ
اگر آدم میتوانست خودش را بگذارد و برود، من خودم را در دریا رها میکردم و میرفتم...
-حـنین‌-
ما فقط یک راه برای در نور ماندن داریم... ما باید روحمان را بزرگ کنیم تا سیاهی را نبیند...
:)
خدا عشق را آفرید، عشق کافی نبود، مادرم را صدا کرد... مادرم آفریده شد... او همیشه بود... وقتی که هیچ دلیلی برای دوست داشتنم نبود...
Smrldo
یک نفر باید بیاید و چیزهایی را به یادمان بیاورد، او باید بیاید و از نور با ما سخن بگوید... او باید بیاید و یک تصویر از نقاشی کودکیمان از خدا را به ما نشان بدهد، او باید بیاید و تمام دروغ ها و کلیشه های درون مغزمان را به درک بفرستد، او باید بیاید و خدای ساختهٔ ذهن بشر را از ذهن ما محو کند، او باید بیاید و خدا را آنطور که هست به یادمان بیاورد... او باید یک شب اینجا بیاید و از نور با من سخن بگوید تا من بتوانم چراغ خواب را خاموش کرده و یک دل سیر بخوابم...
saniya
بدم می آید به این خیابان های سرد خاکستری زل بزنم، پس تمام طول راه کتاب میخوانم... کتاب میخوانم و نمی بینم چه بر سر شهرمان آمده!
فایدیم
حالا یاد گرفته ایم که به ارزش های خود پایبند باشیم...
ݥحَّدٽہ
او همیشه بود... وقتی که هیچ دلیلی برای دوست داشتنم نبود...
یك رهگذر
دستانم آنقدر بزرگ نیست که خورشید را سر جایش نگه دارد تا غروب نکند... پاهایم آنقدر بزرگ نیست که به محض غروب به جایی بروم که خورشید میرود... فقط یک راه برایم مانده است! باید روحم را بزرگ کنم تا سیاهی را نبیند... ما فقط یک راه برای در نور ماندن داریم... ما باید روحمان را بزرگ کنیم تا سیاهی را نبیند...
شَفَق؛
کتاب ها دنیای واقعی را تا حدی قابل تحمل میکنند... لابه لای سطرهای کتابها میتوان صادق بود ...میتوان شجاع شد... میتوان انسان شد...
آفتاب
ما خیلی خوشبخت بودیم تا اینکه تصمیم گرفتیم تا زمانیکه نفهمیم خوشحال نباشیم و از آن موقع دیگر چیزی ما را شاد نکرد...
یک مشکل لاینحل، sky
ما از وقوع حوادث خسته ایم... ما از دروغ خلایق خسته ایم... ما از غافلگیری هر روز صبح... ما از ماتم شب هایمان نیز خسته ایم... ما از جهان عجیبی سردرآورده ایم... ما از عجیب بودن اینجا نیز خسته ایم...
یک مشکل لاینحل، sky
گاهی باید روح را درمان کرد... گاهی باید خود را درآغوش گرفت و به خویشتن نزدیک شد...
یک مشکل لاینحل، sky

حجم

۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۲۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
رایگان