کتاب استاد
معرفی کتاب استاد
کتاب استاد،؛ صد روایت از زندگی آیتالله سیدعلی قاضی نوشته محمدجواد میری و از مجموعه کتابهای موسسه خدمات مشاورهای و پژوهشهای اجتماعی آستان قدس رضوی است.
درباره کتاب استاد
آنچه درکتاب استاد آمده است، برشهایی کوتاه از حالات و کلمات سید علی قاضی است که گوشهای از شخصیت بی نظیر او را به تصویر می کشد.
هدف این موسسه برقراری ارتباط، بررسی و حل مشکلات جوانان، کوشش برای یافتن راههای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، ارتقای سطح آگاهی و معرفت دینی، اجتماعی جوانان و انجام فعالیتهای تحقیقی- پژوهشی و افکارسنجی است.
مهمترین رویکرد موسسه خدمات مشاورهای و پژوهشیهای اجتماعی آستان قدس رضوی، معرفت افزایی برای جوانان و تقویت دنیای اعتقاداتشان و تأثیر بر سبک زندگی آنها در سراسر کشور و برخی از نقاط جهان است.
در این راستا، موسسه، کتابهایی با موضوعات گوناگون آموزشی و معرفتی به چاپ میرساند که کتاب استاد،؛ صد روایت از زندگی آیتالله سیدعلی قاضی یکی از آثار ارزشمند در جهت ارتقای سطح آگاهی و معارف دینی، فرهنگی و اجتماعی جوانان امروز است.
خواندن کتاب استاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به زندگینامه بزرگان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب استاد
مجتهد جوان
سیدعلی از همان ابتدای نوجوانی مشغول به درس خواندن شد؛ ادبیات فارسی، ادبیات عربی، تفسیر، فقه، اصول...
برخی درسها را نزد پدر خواند و برخی دیگر را نزد اساتید مشهور تبریز.
کتاب «ارشاد» شیخ مفید را در همان ایام حاشیه زد.
اما... فراگیری این علوم، عطش او را آرام نمیکرد...
بیست و سه سالش بود که راهی نجف شد.
و پنج سال بعد، در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید.
حال فقر
برای تحصیل روزی تلاش میکرد ولی اوضاع طوری رقم میخورد که چیز زیادی از مال دنیا برایش نمیماند. در این شرایط، فقر را عنایت خدا و مقدمه کمال میدانست.
گاهی دیگران طعنه میزدند: «تو و این همه اهل و عیال و خرج زیاد و بی پولی؟!»
صادقانه پاسخ میداد:
«این حال را دوست دارم. در مقابل آن غنیّ مطلق، باید فقیرترین باشم. وقتی پول ندارم احساس نیاز بیشتری به خدا میکنم و توجهم به او بیشتر میشود. در آن حال با خود میاندیشم: آیا این لذایذی که از نماز میبرم در برزخ هم نصیبم میشود؟!»
میگفت: «برزخ من، فقر در دنیاست. دیگر در برزخ مشکلی ندارم!»
مکافات
در ایام جوانی، روزی در بازار با سیدابوالحسن اصفهانی راه میرفت. دوست صمیمی و هممباحثهای همدیگر بودند.
سیدعلی رو کرد به سیدابوالحسن: «آینده مرجعیت از آن شماست.»
و یک شوخی هم ضمیمه کرد: «آن موقع ما را از یاد نبرید!»
سالها بعد، به یکی از شاگردان گفته بود: «در جوانی، یک شوخی بیجهت کردم و هنوز که هنوز است دارم چوب همان حرف لغو را میخورم.»
حجم
۱۹۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۹۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
نظرات کاربران
یک کتاب خوب و شیرین و پر از تذکرهای اخلاقی
از اون دست کتاب هاست که ارزش چند بار خواندن و هدیه دادن رو داره بسیار کتاب تاثیرگذاری هست. من خودم قبل از مطالعه این کتاب آیت الله قاضی رو کم می شناختم ولی با خواندن این کتاب مطالبی رو درموردشون فهمیدم
مفید بود ! با تامل بخوانید .
مطالعه زندگی چنین شخصیت هایی که در دوران کوتاه حیاتشان برای اطرافیان و جامعه سراسر خیر و نیکی بودند و نماد حیات طیبه اسلامی هستند به شدت باعث تغییر سبک زندگی ما می شود مخصوصا مرحوم آیت الله قاضی که تماما
بهترین کتاب اخلاقی که خوندم، مختصر و مفید💯
خواندن زندگینامه علما خودش به اندازه یک جلسه اخلاق بلکه به اندازه یک استاد می تواند بر انسان تاثیر گذار باشد انشاءالله که بتوانیم عامل باشیم
خیلی عالی و تاثیرگذار بود بسیار متن روانی داشت خواندن این کتاب خالی از لطف نیست👌👌👌
اللهم الرزقنی حبک...
یک کتاب مختصر اما به شدت مفید .از کتابایی که تندخوانیش شاید اشتباه باشه و با تامل و تفکر باید مطالعش کرد. پیشنهاد میشه
عالی بود❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️