کتاب خاطرات حبیبالله عسکراولادی
معرفی کتاب خاطرات حبیبالله عسکراولادی
کتاب خاطرات حبیبالله عسکراولادی نوشته سید محمد کیمیافر است. این کتاب روایت زندگی یکی از افراد تاثیرگذار در انقلاب اسلامی است که انتشارات مرکز استاد انقلاب اسلامی منتشر کرده است.
درباره کتاب خاطرات حبیبالله عسکراولادی
حبیباله عسکراولادی مسلمان در سال ۱۳۱۱ شمسی در تهران متولد شد. وی دروس رایج حوزه را تا پایان سطح فراگرفت و همزمان به دلیل سختی معیشت وارد بازار کار نیز شد. در سال ۱۳۲۶ مبارزات سیاسی را آغاز کرد و در صف همرزمان آیتالله کاشانی و شهید نواب صفوی درآمد. وی از بنیانگذاران هیئتهای مؤتلفه اسلامی به شمار میآید. در سال ۱۳۴۳ به جرم مشارکت در قتل حسنعلی منصور دستگیر، و به حبس ابد محکوم شد تا اینکه در سال ۱۳۵۶ آزاد شد. پس از انقلاب به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای برگزیده شد و با تأسیس کمیتهی امداد انقلاب اسلامی، عهدهدار مسئولیت این نهاد شد.
این کتاب روایت زندگی خاطرات حبیبالله عسکراولادی است.
خواندن کتاب خاطرات حبیبالله عسکراولادی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به تاریخ معاصر پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خاطرات حبیبالله عسکراولادی
شش سال اول کودکی را در تهران گذراندم و سپس بنا به ضرورت زندگی، به دماوند رفتیم و من شش کلاس ابتدایی را در «دبستان امید» دماوند گذراندم. مدت تحصیل من همزمان بود با جنگ بینالمللی دوم که شرایط زندگی بسیار سخت بود. در شرایط جنگی آن زمان، امکان نوشتن مشق روی کاغذ را نداشتیم، بلکه اجازه داده بودند که در مدرسه روی ورقهای حلب مشق بنویسیم و پاک کنیم. این را میگویم که جوانان و نوجوانان بدانند اکنون از چه نعمتی برخوردارند. استعداد من که باید برای آن در پیشگاه پروردگار شکرگزار باشم خوب بود، بهویژه در درس ریاضی که در کلاس ششم جزو بهترین شاگردها بودم و برای هر امتحان، مرا از بقیهٔ همکلاسیها جدا میکردند و به کلاس دیگری میبردند و یک نفر را هم میگذاشتند بالای سرم که کسی از من کمک نگیرد و کسی نتواند از ورقهٔ امتحانی من سوءاستفاده کند. در اثر فداکاریهایی که پدرم در راه دین و خیر داشت توان مالی او بسیار اندک گردید، طوری که وقتی در سن تحصیل بودم، زندگی ما دچار سختیها و مشکلات فراوانی شد. مادرم برای کمک به پدرم که در شرایط سخت به سر میبرد، در داخل خانه خیاطی میکرد و کمک جدی برای پدرم بود. توضیح اینکه آسیبی که به ما وارد شده بود به واسطهٔ این بود که (همانطورکه کسانی در جنگ تحمیلی خودمان گروهی چشم بستند و به مال اندوزی پرداختند)، در آن روزگار هم در دماوند و در جنگ بینالملل دوم، عدهای چشم بستند و ثروت اندوختند و کسانی که میخواستند سالم زندگی کنند، آسیب دیدند؛ پدر من به واسطهٔ سلامتی در کار و کسب، آسیب دید.
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوب و روانی بود،واقعا اطلاعات خوبی از شکل گیری انقلاب می داد