کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی
معرفی کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی
واسیلی ویلادیمیر بارتلد، ایرانشناس مشهور روسی در کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی، گذری دارد بر تاریخ تمدن اسلامی با تاکید بر چهارراه تمدنی ایران بزرگ.
درباره کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی
کتاب حاضر ترجمه کتاب موجز و در عین حال عالمانه و پرفایده فرهنگ و تمدن اسلامی اثر خاورشناس برجسته روسی واسیلی ولادیمیر بارتلد است. عباس بهنژاد اثر حاضر را از روی ترجمه انگلیسی این کتاب که توسط شهید سهروردی از متن روسی برگردانده شده و در سال ۱۹۳۴ در کلکته و مجددا در سال ۱۹۷۷ در آمریکا چاپ شده است، ترجمه کرده است.
از این کتاب یک ترجمهٔ ترکی نیز به قلم محقق نامدار ترک، محمد فواد کوپرولو در سال ۱۹۴۰ منتشر شده و از روی همان ترجمه یک ترجمه فارسی دیگر در تبریز انتشار یافته است. علاوه بر ترجمه مزبور بخشی از همین کتاب از روی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه و در مجله وحید به چاپ رسیده است.
این اثر در واقع یک دوره تاریخ فرهنگ و تمدن جهان اسلام از دوران پیش از ظهور اسلام تا قرون اخیر با توجه خاص به شرق اسلامی و به ویژه ایران است. بارتلد در این کتاب به جای شرح و توضیح وقایع تاریخی به گزارشی از آنها اکتفا کرده است. ویژگی مهم این کتاب تاکید بر وحدت فرهنگی جهان اسلام به رغم مشارکت ملیتهای متفاوت با فرهنگهای گوناگون و بیان اهمیت راههای ارتباطی و تماس های بینالمللی در شکل گیری تمدنها است.
خواندن کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
ایرانشناسان و محققان تاریخ تمدن سرزمینهای اسلامی.
درباره واسیلی ولادیمیر بارتلد
واسیلی ولادیمیر بارتلد (Vasilii Vladimirovitch Barthold) در شهر سن پطرزبورگ در خانوادهٔ آلمانی روسی شدهای بدنیا آمد. نیاکان پدری وی از مردم منطقه ساحلی دریای بالتیک بودند. تموّل این خاندان به واسیلی اجازه داد تا در روزگار کودکی و جوانی، معلومات زیادی در زمینههای ادبیات و علوم کسب کند و به ویژه زبان های باستانی کلاسیک (یونانی و لاتین قدیم) و السنهٔ اصلی کنونی اروپای غربی را فراگیرد و از آن پس رشتهای را که از ایام کودکی آرزومند تخصص یافتن در آن بود، یعنی تاریخ را، برگزیند. در سال ۱۸۸۷ بارتلد دوره دبیرستان را در سن پطرزبورگ به پایان رسانید و به اخذ مدال طلا موفق گردید؛ و پس از اندک تردیدی که در انتخاب تاریخ باستان و یا تاریخ کشورهای خاورمیانه و نزدیک پیدا کرد، سرانجام رشته اخیر را برگزید و در پائیز همان سال وارد دانشکده زبان های شرقی دانشگاه سن پطرزبورگ شد و در بخش عربی، فارسی، ترکی و تاتاری به تحصیل پرداخت.
بارتلد در سالهای دانشجویی زبان های عربی، فارسی و ترکی را به خوبی فراگرفت، ولی آنچه بیش از هر چیز توجه وی را جلب کرد، همانا تاریخ کشورهای خاورمیانه و نزدیک در قرون وسطی بود.
بارتلد از همان ایام تحصیل در دانشگاه به کارهای علمی و تحقیقی پرداخت. وی در سال ۱۸۸۹ به خاطر نوشتن رسالهای با عنوان «درباره مسیحیت در آسیای میانه» از طرف دانشکده به دریافت مدال نقره مفتخر گردید. و پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در سال ۱۸۹۱ به متابعت از اندرز و. ر. روزن (V. R. Rosen) و به منظور تکمیل مطالعات در رشته تخصصی خویش، به هزینه خود به بلاد بیگانه سفر کرد و از فنلاند و آلمان و سوئیس و شمال ایتالیا و اتریش و مجارستان و کراکوف دیدن نمود. بارتلد پس از بازگشت به میهن «به منظور آماده شدن برای کسب منصب استادی کرسی تاریخ مشرق» در همان دانشگاه سن پطرزبورگ باقی ماند.
در سال ۱۸۹۳ برای احراز مقام علمی استادی با موفقیت امتحان داد و در سال ۱۸۹۶ پس از نیل به درجه مدرّس رشته تخصصی، به تدریس در دانشگاه سن پطرزبورگ آغاز کرد. پارهای از درس های وی بعدها چاپ و منتشر شد. بارتلد در فاصله سالهای ۱۸۹۷ و ۱۹۰۱ گنجینهبان مجموعه سکهها و مدالهای قدیمی دانشگاه سن پطرزبورگ بود.
در فاصلهٔ سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۰۰ برای بررسی متون اصیل فراوان، که بیشتر آنها به چاپ نرسیده بود، تلاش فوقالعاده کرد و در همان سال ها بر اثر مطالعه منابع یاد شده، تألیف اساسی خویش را تحت عنوان «ترکستان تا هجوم مغولان» آفرید و اثر مزبور را در پاییز سال ۱۹۰۰ به دانشکده زبان های شرقی به عنوان رساله علمی عرضه داشت، تا وی را به درجه استادی ارتقا دهند. ولی پس از دفاع وی از رساله، دانشگاه درجه عالی دکتری و اجتهاد در تاریخ شرق را به وی اعطا کرد. در سال ۱۹۰۱ بارتلد سمت استاد فوقالعاده و از ۱۹۰۶ مقام استادی عادی دانشگاه سن پطرزبورگ را داشت. از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۰ دبیر دانشکده زبان های شرقی بود. در سال ۱۹۱۰ وی را به عضویت وابسته فرهنگستان علوم و در ۱۲ اکتبر سال ۱۹۱۳ به مقام عضویت پیوسته آن فرهنگستان برگزیدند. از سال ۱۹۰۵ تا سال ۱۹۱۲ سر دبیر «یادداشت های شعبه شرقی انجمن باستانشناسی روس» بود. با انجمن جغرافیایی روس نیز همکاری میکرد و در سال ۱۹۱۲ یکی از مؤسسان و سر دبیر مجله «عالم اسلام» در اسلام شناسی بود. بارها به عنوان مأموریت علمی یا مطالعه در گنجینههای نسخ خطی و یا کارهای باستانشناسی به آسیای میانه و قفقاز مسافرت کرد.
بارتلد از لحاظ پشتکار ممتاز بود و با اینکه به تدریس اشتغال داشت و با انجمن ها و مجلات علمی نیز همکاری میکرد، تحقیق و پژوهش را کار اصلی خویش میشمرد. وی به تاریخ ایران و سرزمین های قفقاز و کشورهای عربی و اقوام ترک و مغولان و اسلام شناسی پرداخته ولی بیش از همه در زمینه تاریخ آسیای میانه کار کرده است. او گذشته از تألیفات علمی بزرگ و اساسی مانند «اُلغ بیگ و زمان او» و «میر علیشیر نوائی»، کتب علمی و در عین حال عامه فهم متعددی مانند «اسلام»، «فرهنگ مسلمانان» (یعنی همین کتاب حاضر)، «تاریخ ترکستان» و همچنین رسالاتی در تاریخ تاجیکان و قرقیزان و ترکمنان به رشته تحریر درآورده است.
بر روی هم، در طی سال های ۱۸۹۲ تا وفات بارتلد در سال ۱۹۳۰ بیش از ۴۰۰ تألیف علمی از وی منتشر گردید و چند اثر نیز بعد از مرگش به چاپ رسید. بسیاری از تألیفات او به زبان های خارجی ترجمه و منتشر شده است. بارتلد یکی از همکاران » دایرة المعارف اسلام (Encycloapedia of Islam) بود و ۲۴۶ مقاله در این دایرة المعارف دارد. (ای. پطروشفسکی، برگرفته از مقدمه کتاب ترکستان نامه)
- برخی آثار بارتلد که به فارسی ترجمه شده است:
- آبیاری در ترکستان، ترجمه کریم کشاورز
- اُلغ بیگ و زمان وی، شامل تحقیقات تاریخی درباره امپراطوری مغول و دولت جغتایی، ترجمه حسن امدی پور
- تاریخ سیاسی و اجتماعی آسیای مرکزی تا قرن دوازده، ترجمه علی محمد زهما
- خاورشناسی در روسیه و اروپا، ترجمه حمزه سردادور
- خلیفه و سلطان و مختصری درباره برمکیان، ترجمه سیروس ایزدی
- زندگانی میر علیشیر نوایی، ترجمه میر حسین شاه
- ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز
بخشی از کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی
امپراتوری مغول سرزمینهای با فرهنگ خاور دور و نزدیک را تحت حکومت یک فرد و یک سلسله متحد کرد، و این امر ناگزیر به تجارت و تبادل ارزشهای فرهنگی یاری میرساند. کاروانهای تجاری، بین آسیای مقدم و چین، چنان توسعه یافت که نه قبل و نه بعد از آن چنین ارتباط و تبادلی وجود نداشت. بازرگانان اروپایی که اولین آنها پولوهای ونیزی (Polos) بودند، نیز از این راههای تجاری بهره میبردند. حتی بعد از تقسیم امپراتوری به چند دولت، نزدیکترین رابطه بین پادشاهی های مغولی در ایران و چین که اخلاف یک شعبه از همان چنگیزیان در آن حکومت میکردند، برقرار بود. مضافاً اینکه امیران مغول در برقراری رابطه بین ایران و اروپاییان نیز، بخاطر دشمنی مشترکشان (مغولان و اروپاییان) با سلاطین مسلمان مصر (ممالک)، نقش داشتند. بنا بر همین ائتلاف است که میتوان دریافت چرا بازرگانان اروپایی و مبلّغان علاوه بر راههای کاروانی سرتاسر آسیای مرکزی، از راههای دریایی بنادر ایرانی نیز برای سفر به هندوچین استفاده میکردند. این روابط تجاری تا حد زیادی باعث پیشرفت فرهنگی اروپا در قرن سیزدهم-هفتم بود، اگر چه رهبری فرهنگی در آن دوره هنوز با جهان اسلام و خصوصاً با ایران بود. اگر ایرانیان زمانی در تاریخشان، موفق به کسب مقام اول در حیات فرهنگی جهان شده باشند، بدون شک آن وقتی بوده است که کشورشان تحت حکومت مغولان بود دورهای که تا به امروز بسیاری دانشمندان آن را بعنوان یکی از نمونههای نابودی فرهنگ توسط بربران به حساب میآوردهاند.
جهانگردان اروپایی آن دوره در اطلاعاتشان تا حد زیادی به مسلمانان پیش از خود و معاصرشان وابسته بودند، کما اینکه امروزه مسلمانان به آثار اروپاییان وابستهاند. مارکوپولو (Marco Polo) در وصف مناطقی که شخصاً دیده بود بسیاری اسامی جغرافیایی را به شکل فارسی آن به کار میبرد. منجمانی چینی در طی قرن سیزدهم - هفتم در ایران بودهاند، اما آثار منجمان ایرانی در چین اهمیت بسیار بیشتری داشته و مطالعات نجومی چین کاملا تحت تاثیر ایران بود، و این تاثیر حتی بعد از پایان یافتن قدرت مغولان در قرن چهاردهم- هشتم، تا قرن هفدهم- یازدهم و جانشین شدن نفوذ منجمان یسوعی اروپای غربی، دوام یافت. نوشتههای منجمان ایرانی در خلال قرن چهاردهم- هشتم در بیزانس به یونانی ترجمه شد. در دربار یکی از فرمانروایان مغولی ایران، (غازان خان) اثر جامعی طراحی و بخشی از آن اجرا شد که هدف آن گرد آوری یک مجموعهاند روایات تاریخی همه اقوام، از چینیان گرفته تا فرانکها (یا ملتهای اروپای غربی) بود که یا بخشی از امپراتوری مغولان را تشکیل میدادند و یا روابطی با آنها داشتند. تهیه این کتاب (جامع التواریخ) به یک یهودی مسلمان شده، رشید الدین، و همکارانش که مرکب بودند از یک فرد خبره در رسوم مغول، دو دانشمند چینی، یک راهب بودایی از کاشغر، عدّه معدودی دانشمند ایرانی، و به احتمال زیاد یک راهب فرانسوی، واگذار شد. رشید الدین عمداً تلاش میکرد روایات تاریخی را آن گونه که نمایندگان ملل مختلف ارائه میکردند شرح کند، و خودش نه چیزی به آنها میافزود و نه آنچه را به او رسیده بود از نظر وثاقت و اعتبار ارزیابی میکرد.
حجم
۱۹۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۹۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه