کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول)
معرفی کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول)
کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول) بهقلم مولانا جلالالدین محمد بلخی مولوی با تصحیح رینولد نیکلسون را انتشارات آرایه منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از سرودههای مهم مولانا، شاعر و عارف قرن هفتم هجری است.
درباره کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول)
مثنوی معنوی، از آثار گرانسنگ و ارزشمند ادبیات کلاسیک فارسی با مضامین عارفانه است که قرنهاست در سرتاسر جهان علاقهمندان بسیاری دارد. کتاب پیش رو اولین جلد از مثنوی معنوی به تصحیح رینولد نیکلسون است که بهصورت دوزبانه منتشر شده و برای مخاطبان انگلیسیزبان نیز جالب توجه است.
خواندن کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به شعر و ادبیات فارسی از خواندن این کتاب سود خواهند برد.
بخشی از کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول)
«بسماللهالرحمنالرحيم
In The Name of God The Merciful, The Compassionate
از جداییها حکایت میکند
بشنو این نی چون شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
Listen to this reed how it complains: it is telling a tale of separations.
از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
Saying, "Ever since I was parted from the reed-bed, my lament hath caused man and woman to moan..
سینه خواهم شرحهشرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
I want a bosom torn by severance, that I may unfold (to such a one) the pain of love-desire.
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
Every one who is left far from his source wishes back the time when he was united with it.
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
In every company I uttered my wailful notes, I consorted with the unhappy and with them that rejoice.
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نخست اسرار من
Every one became my friend from his own opinion; none sought out my secrets from within me.
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
سر من از ناله من دور نیست
My secret is not far from my plaint, but ear and eye lack the light (whereby
it should be apprehended).
لیک کس را دید جان دستور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
Body is not veiled from soul, nor soul from body, yet none is permitted to see the soul."
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش است این بانگ نای و نیست باد
This noise of the reed is fire, it is not wind: whoso hath not this fire, may he be naught!
جوشش عشق است کاندر می فتاد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
'Tis the fire of Love that is in the reed, 'tis the fervour of Love that is in the wine.
نی حریف هر که از یاری برید
پردههایش پردههای ما درید
The reed is the comrade of every one who has been parted from a friend: its strains pierced our hearts.2
همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟
همچو نی زهری و تریاقی که دید؟
نی حدیث راه پرخون میکند
Who ever saw a poison and antidote like the reed? Who ever saw a sympathiser and a longing lover like the reed?
قصههای عشق مجنون میکند
The reed tells of the Way full of blood and recounts stories of the passion of Majnun.
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
Only to the senseless is this sense confided: the tongue hath no customer save the ear.
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
In our woe the days (of life) have become untimely: our days travel hand in hand with burning griefs.
تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست
روزها گر رفت گو رو باک نیست
If our days are gone, let them go!'tis no matter. Do Thou remain, for none is holy as Thou art!
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هر که بیروزی است روزش دیر شد
Whoever is not a fish becomes sated with His water; whoever is without
daily bread finds the day long.
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
None that is raw understands the state of the ripe: therefore my words must
be brief. Farewell!
بند بگسل باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر؟
O son, burst thy chains and be free! How long wilt thou be a bondsman to silver and gold?3
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجد؟ قسمت یکروزهای
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۳۱ صفحه