دانلود و خرید کتاب مقتل سیدالشهداء ابوالفضل هادی‌منش
تصویر جلد کتاب مقتل سیدالشهداء

کتاب مقتل سیدالشهداء

انتشارات:نشر جمال
امتیاز:
۴.۴از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مقتل سیدالشهداء

کتاب مقتل سیدالشهداء نوشته ابوالفضل هادی‌منش است. قمقام زخّار و صمصام بتّار به معنی دریای آکنده و شمشیر برنده مقتلی فارسی نوشته‌ی معتمدالدوله فرهاد میرزا پسر عباس میرزا ولی عهد فتحعلی شاه قاجار است.

درباره کتاب مقتل سیدالشهداء

این کتاب به تفصیل به شرح احوال امام حسین اعم از بیان حوادث و وقایع زمان تولد تا شهادت حضرت پرداخته و در سال ۱۳۰۳ قمری نگارش یافته است.

نویسنده با نثر خاص دوره قاجار نثر متکلف به قرائت روایی و تاریخی واقعه‌ی کربلا پرداخته است. فرهاد میرزا در نگارش این اثر تلاش کرده از منابع معتبر شیعه و سنی بهره ببرد و از اشعار و تمثیل‌های فارسی و عربی نیز استفاده کرده است. او در برخی موارد به نقد تاریخی هم پرداخته و جریاناتی مانند قیام توابین و مختار را به طور مفصل آورده است.

خواندن کتاب مقتل سیدالشهداء را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شعر مذهبی و مقتل‌های امام حسین‌(ع) پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب مقتل سیدالشهداء

بر کسی پوشیده نیست که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) در میان امّت، اختلاف پدید آمد.

«حتّی ارْتَدَی المَحْرُومُ فَضْلَ رِدَائِهَا

فَغَلَّتْ مَراَجِلُ إحنَةٌ وَ نَفارٌ

وَاللَّهِ لَوِ ألْقَوْا اِلَیه زَمَامَهَا

لَمشَی بِهِم سَجْحاً بِغَیرِ عِثارٍ

وَلَوْ أَنَّها حَلَّتْ بِسَاحَةِ مَجْدِهِ

بَادِی بَدْی سَکنَتْ بِدَارٍ قَرارٍ

هُوَ کالنّبی فَضیلةً لٰکنَّ ذَا

مِنْ حَظِّهِ کأس وَ هَذَا عَارٍ

وَ الفَضْلُ لَیس بِنَافعِ أَربابِهِ

اِلاّ بِمَسْعَدةٍ مِنَ الأقْدَارِ»؛۱۶

(تا این که آن دور شده از خیر، ردای خلافت را به دوش خود انداخت و دیگ‌های کینه و نفرت به جوش آمدند. به خدا قسم اگر مهار خلافت را به علی (ع) می‌دادند، به آسانی و بدون لغزش، آنان را پیش می‌برد و اگر شتر خلافت از آغاز در بارگاه بزرگی و مجد او زانو می‌زد، در مکانی پایدار مستقر می‌شد. او از نظر فضل و برتری، همانند پیامبر (ص) است اما آن دیگری، از خلافت بهره جُست و علی (ع) محروم شد. همانا که فضیلت، جز با قضا و قدر الهی به دارندگانش سود نمی‌رساند).

معاویه، ادعای خلافت کرد. او خون‌خواهی عثمان را بهانه نمود و جنگ صِفّین را به پا کرد. واقعهٔ حَکمیت، خود فتنه‌ای دیگر بود تا زمانی که امیرالمؤمنین (ع) جوار رحمت حق را برگزید، و امام حسن مجتبی (ع) به دلیل نفاق مردم عِراق، صلح را بهتر دید و پس از قرار دادن شرایطی چند، کناره‌گیری فرمود. وقتی معاویه به خلافت دست یافت راه کوفه را در پیش گرفت. او در روز جمعه‌ای در نُخَیله بالای منبر رفت و برای مردم خطبه خواند:

«نیت من از این جنگ‌ها و کشمکش‌ها، نماز و روزه و حج شما نبود؛ 

زیرا شما، خود بدون من نیز آن را به‌جا می‌آوردید؛ من می‌خواستم بر شما سلطنت پیدا کنم که خداوند، آن را به من عطا کرد هر چند که شما از آن ناخشنود باشید. آن عهدنامه‌ای هم که با حسن (ع) بستم اکنون زیر پا می‌گذارم و به هیچ یک از مفاد آن وفا نمی‌کنم.»

این نخستین پیمان‌شکنی بود که از سوی معاویه صورت پذیرفت.

در کتاب اِحتِجاج آمده معاویة بن ابی‌سفیان به حج رفت. وقتی به مَدینه آمد هیچ کس از قُریش و اَنصار به استقبال او نیامد. معاویه پرسید: «چرا انصار به استقبال ما نیامدند؟»

گفتند: «فقر، کارشان را بدان جا کشیده که چارپایی برایشان نمانده تا بدان سوار شوند و نزد تو بیایند.» معاویه با طَعنه گفت: «آن شتران آبکشی که داشتند چه شد؟»

Hemmat
۱۳۹۹/۰۷/۱۵

السلام علیک یا ابا عبدالله و علیَ الارواح الّتی حلّت بفنائک علَیکَ منّی سلام الله ابدأ مابقیتُ وَ بقیَ لّیلُ و النّهار وَ لاٰجَعَلّهُ اللّٰه اٰخِرالعهدُ منّی لِزیارتِکُم . در باره واقعه ی جانسوز و جانگداز کربلا مطالب و مقاتل فراوانی وجود دارد که

- بیشتر
𝐑𝐄𝐙𝐀
۱۳۹۹/۰۶/۲۰

کتاب خوب و عالی هستش این کتاب و کتاب آه حرف ندارن خوندن هردوتاشون فوق العاده اس و از بهترین مقاتل سید الشهدا هستن پیشنهاد میکنم همین کتاب و هم کتاب آه رو بخرین و بخونین حتما...

Mahbaba
۱۳۹۹/۰۷/۱۵

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام علیک منّی سلام الله ابدأ ماب

محمد هادی رضایی
۱۴۰۱/۰۵/۲۲

سلام کتاب خوبی

عاقبت به خیر نشود هر کس که خشم خدا را به خاطر خشنودی بندهٔ خدا به جان بخرد
Tamim Nazari
بعضی از مردم، خدا را به خاطر رسیدن به پاداش عبادت می‌کنند، این، عبادت تجارت کنندگان است. و برخی خدا را از ترس عذاب عبادت می‌کنند، این، عبادت بندگان است. و برخی نیز خدا را به خاطر شکر نعماتش عبادت می‌کنند، این عبادت بندگان آزاده است و این، بهترین نوع عبادت است
Tamim Nazari
کارها چنان در گروه تقدیر الهی هستند که گاه تدبیر، سبب مرگ می‌شود
Tamim Nazari
یوسُف قِزاوُغُلی آورده است: «با پدیدار شدن آثار مرگ در چهرهٔ امام حسن مجتبی (ع)، دستور داد بسترش را به داخل حیات منزل بردند؛ سر مبارک را برداشته، گفت: اَللّهُمَّ إنِّی أحْتَسِبُ عِنْدَک نَفْسی، فَإنَّها أعَزُّ الأنفُسِ عَلَی، لَم أصَبْ بِمِثلِهَا. اَللّهُمَّ ارْحَمْ صَرعتی، وَآنِسْ فِی القَبرِ وَحشَتی؛ بارالها! من، اجر خود را از تو می‌طلبم که نزد من گرامی‌ترین چیزها است. خداوندا! در وقت مرگ بر من رحم کن و در قبر مونس تنهایی من باش (وحشتم را به انس مبدل نما).»
sh.sh
وقتی گرد و خاک میدان جنگ فرو نشست، امام را دیدم که بر بالین قاسم (ع) ایستاده و او را در حال دست و پا زدن می‌بیند. امام فرمود: بُعْداً لِقَومٍ قَتَلُوک، ومِنْ خَصْمِهِم یوْمَ القیامَةِ فیک جدُّک. ثُم قالَ: عَزَّ وَ اللَّهِ عَلیٰ عَمِّک أَنْ تَدْعُوهُ فَلا یجیبَک، أو یجِیبَک فَلَا ینْفَعَک، وَاللَّهِ هَذَا یومٌ کثُرَ واتِرُهُ و قَلَّ نَاصِرُهُ؛ از رحمت خدا دور شوند آن گروهی که تو را کشتند و جدّت در روز قیامت دشمن آنان باشد! سپس فرمود: به خدا که سخت است بر عمویت که او را [به یاری خود] بخوانی و پاسخ [کمک‌خواهی] تو را ندهد یا این‌که پاسخ بدهد اما سودی برای تو نداشته باشد. به خدا قسم که امروز روزی است که خون‌خواران بسیار و خون‌خواهان کم شده‌اند.» امام پیکر او را در آغوش گرفت و در حالی که پاهای قاسم (ع) به زمین کشیده می‌شد او را به خیمه‌ها آورد و کنار پیکر فرزند خود علی اکبر (ع) خواباند و عرضه داشت: «اَللَّهُمَّ أحْصِمْهُم عَدَداً وَ اقْتُلْهُم بَدَداً وَلَا تُغادِرْ مِنْهُم أَحَداً وَ لَا تَغْفِرْ لَهُم اَبَداً. صَبْراً یا بَنِی عَمومَتی، صَبراً یا أهلَ بَیتِی، لا رَأَیتُم هَواناً بعدَ ذلک الیومِ أبداً؛ خدایا! یک تن از ایشان را باقی نگذار و آنان را بکُش و هرگز ایشان را نیامرز. ای عموزادگان! صبر پیشه سازید. ای خاندان من! صبر کنید که از پسِ امروز، هرگز خواریتان را نخواهند دید.»‌
m.salehi77
امّ الفضل همسر عباس عموی پیامبر (ص) او را پرورش داد و هنگام نوازش او زمزمه می‌کرد: «یابنَ رَسُول اللَّهِ یابْنَ کثیرِ الجَاهِ فَرداً بِلَا أشْبَاهِ أَعَاذَهُ إِلهی مِن اُمَمِ الدَّوَاهی؛ ای پسر رسول خدا! ای فرزند کسی که مقامی بلند دارد! ای یگانه و بی‌نظیر! خدا تو را از بلاهای روزگار حفظ کند.»
mh.ranjbari
معاویه به این حد اکتفا نکرد. او به مردم دستور داد امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را فرزندان پیامبر (ص) خطاب نکنند. نقل می‌کنند، روزی معاویه دستور داد از این به بعد، هیچ کس حق ندارد حسنین (ع) را فرزندان پیامبر (ص) خطاب کند، چون ایشان فرزندان علی (ع) هستند، و هر کس از این دستور سرپیچی کند تنبیه خواهد شد.
mh.ranjbari
وقتی روز هفتم شد، پیامبر (ص) به خانهٔ فاطمه (س) آمد و امام حسین (ع) را خواست و دوباره اذان و اقامه در گوشش گفت و گوسفند سیاه و سفیدی برایش عَقیقه کرد و موهایش را تراشید و همْ‌وزن آن، نقره صدقه داد و عطری خوش‌بو به سرش مالید و اجازه نداد از خون عقیقه به سر نوزاد بمالند و فرمود: «این از کارهای جاهلیت است.
Poorya
«هر چه خدا با ما کند، خیر است و بدی برای شماست.»
میرزا ابراهیم
عَبدالمَلِک بن مَروان به حکومت رسید، حَجّاج بن یوسف ثَقَفی را به حکومت کوفه منصوب کرد. این انتصاب، برای شیعیان بلای بزرگی بود. او آن قدر با دشمنان علی (ع) دوستی نمود و با دوستانش دشمنی کرد که حتی پرهیزگاران هم دست از طرف‌داری علی (ع) برداشته و به سوی حَجّاج رفتند. او نیز آن‌ها را مورد لطف خود قرار داده به آن‌ها هدایای بسیار داد. این روش ادامه داشت تا حدّی که روزی فردی در ملأ عام فریاد زد: «ای امیر! از دست پدر و مادرم به شما شکایت می‌کنم: آنان نام مرا علی گذاشته‌اند! من بسیار فقیرم و به بخشش شما نیازمندم.» حجاج خندید و گفت: «از بهانهٔ خوبی برای برطرف کردن نیازت استفاده کردی» و به او شغل کوچکی داد.
mh.ranjbari
هیچ کس حق ندارد مَناقب امام علی (ع) را ذکر کند که خون و مال او هَدَر خواهد بود.
mh.ranjbari
در کتاب مَن لایَحضُرُه الفَقیه از ابن عباس روایت شده است: «پیامبر (ص) فرمود: علی (ع) جانشین و خلیفهٔ من است. همسرش فاطمه (س) بانوی زنان دو جهان و دختر من است. حسن و حسین (ع) دو سروَر جوانان بهشت و فرزندان من هستند. هر کس آن‌ها را دوست بدارد مرا دوست می‌دارد، و هر که با آن‌ها دشمنی کند با من دشمنی کرده است هر که به ایشان نیکی کند به من نیکی کرده است. خداوند به کسی رسیدگی می‌کند که به ایشان رسیدگی کند و کسی را یاری می‌کند که آن‌ها را یاری کند و به کسی که به آن‌ها کمک نکند، کمک نخواهد کرد. خداوندا، هر کدام از پیامبرانت خویشان گران‌قدر و خانواده‌ای داشته‌اند، حال، علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) نزدیکان گران‌قدر و اهل‌بیت من هستند. پلیدی را از آن‌ها دور کن و آن‌ها را پاک بدار.»
Mousavi.morteza
لذت بزرگواران در غذا دادن است ولی لذت فرومایگان در غذا خوردن
Tamim Nazari
فرزند آدم را از مرگ گریزی نیست که مانند گردن‌بند، بر گردن جوانان افتاده است
Tamim Nazari

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۳۲ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۳۲ صفحه

قیمت:
۱۶۶,۴۰۰
۸۳,۲۰۰
۵۰%
تومان