کتاب عاشقانهی مرگ
معرفی کتاب عاشقانهی مرگ
کتاب عاشقانهی مرگ نوشته آشا مستعار مشترک است. این کتاب روایت مردی است که در تنهایی رها شده است و این تنهایی را با سیگار و مست کردن پر میکند. روایت عاشقانهای که دیگر نیست و اندوه ماندگار.
عاشقانهی مرگ روایت رفاقتی است که تلاش میکند پابرجا بماند اما اندوه این اجازه را به او نمیدهد و او را کنترل میکند. این کتاب با زبانی ادبی احساسی خواننده را با خودش همراه میکند و او را به دنیای تازهای میبرد. در طاقچه امکان دانلود رایگان پی دی اف برای این اثر فراهم شده است.
خواندن کتاب عاشقانهی مرگرا به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب عاشقانهی مرگ
ریزش باران روی خاک خشک کوچه بوی نم خوشایندی را به ریههای دخترک بیحوصله هدیه داد. قطرات آب با فاصله و آرام آرام روی سطح زمین جا خشک میکردند و دایرههای تر، کم کم طرح کف کوچه را عوض میکردند. نفس عمیقی کشید و به دیوار بالکن تکیه داد. در دلش به آن باران بیموقع بهاری لعنت میفرستاد. از وقتی یادش میآمد عاشق باران و بوی خاک نم گرفته بود پس دلیل نگاه کینه آمیزش به آن قطرههای روح نواز بلوری چه بود؟ مدام افکارش در هم گره میخورد. خدایا! همسرش چطور باید فاصلهٔ بین بانک محل کارش تا ماشین را بی چتر طی میکرد؟
صدای هستی او را به خود آورد=«تو چرا اینجا قایم شدی؟»
-=«چه قایم شدنی؟! تو که سریع کشفم کردی!» هستی لبخندی تحویلش داد و خیلی سریع، مقصودش را از جستجوی او به زبان آورد:
-=«نیوشا میگه حوصله ندارم امشب بیام.»
-=«خب بهش اصرار نکنیم بهتره. بذاریم تو حال خودش باشه.»
-=«اتفاقاً باید بیاد تا حال اون شوهر بیخیرشو بگیره.»
-=«ما تو دعواشون دخالت نکنیم بهتره.»
-=«که باز هم این دختره سریع وا بده، نه؟»
-=«اون دوست داره بهرام رو ببخشه، به ما چه؟»
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۹۵ صفحه
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۹۵ صفحه
نظرات کاربران
موقع خوندن این کتاب هیچ کاری از دستت برنمیاد. فقط باید بشینی و غرق شدن شخصیت ها رو تماشا کنی. اشتباهاتشون، زخم هایی که به خودشون میزنن و نفس هایی که میکشن و متوجهشون نیستن. لحظه آخر یادت میاد که
راحیل . کیارش . زن و شوهری که آینده ای دارن خوندنی :) لمس میکردم . دیالوگ به دیالوگ . سرش گریه کردم . زیاااد . اونقدر همراهشون میشدم که یادم میرفت آدم های داستان رو تصور کنم . اونقدر با
کتاب فوقالعاده دراماتیک و احساسی بود خوندش رو صددرصد توصیه میکنم
با نظر من نباید آدم خودش گرفتار عشق یک طرفه بکنه این مثل مهمونی هست که خودشو به زور توی خونه کسی انداخته والان توقع پذیرایی خوب هم هست وگله گذاری هم میکنه دوما باید ملاک آدم برای دوست داشتن
واقعا عالی بود غمناک و عاشقانه فوق العاده عالی👌❤️😍👌
یک عدد داستان سوپر کلیشه ای
نمونه هایی با داستان های اینگونه در رمان های مجازی بسیار زیاده، برای گذران زمان خوبه... کتاب های بهتر زیادن😊
موضوع بسیار تکراری و تاحدی غیرواقعی، به خاطر گفت گوهای زیاد ، باعث میشه گیج بشی، ۱۰۰ صفحه آخر و نخوندم چون به نظرم وقتم تلف شد🤨🤨🤨
چقدر زیبا و در عین حال جالب عشق رو به قلم کشید. حتما توصیه میشه به طرفداران سبک ملو درام. با تشکر.
بی شک جزو بهترین عاشقانه های غمگینی بود که خوندم.... ادم هر کلمشو با تموم وجود حس میکرد💔