دانلود و خرید کتاب آژان برازنده نوید ظ. کریمی
تصویر جلد کتاب آژان برازنده

کتاب آژان برازنده

انتشارات:به نشر
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آژان برازنده

کتاب آژان برازنده نوشته نوید ظ کریمی است. این کتاب برنده جایزه داستان‌های رضوی بوده. این کتاب روایت‌های جذاب و به هم پیوسته است که در سال‌های حکومت رضاخان بر ایران اتفاق می‌افتد.

درباره کتاب آژان برازنده

کتاب روایتگر داستان آژانی است به نام برازنده که در سال 1317 خورشیدی مامور اجرای قانون منع روضه خوانی در شهر شده است.او لاغراندام است و عاشق شغلش است و تمام تلاش خود را می‌کند تا به اجرای قانون شاه پایبند و متعهد باشد ولی از آن‌جا که مدتی است بیسیکلت‌ها و اتول‌ها تازه وارد شهر شده و در خیابان‌های مشهد چشم او را گرفته، تصمیم می‌گیرد اجرای قانون جدید را با اجازه خود کمی به تاخیر بیندازد. اما شرایط آن گونه که آژان برازنده محاسبه کرده پیش نمی‌رود و اتفاقی که فکرش را هم نمی‌کرده او را غافلگیر می کند و زندگی این پاسبان را در مسیر دیگری قرار می‌دهد.

خواندن کتاب آژان برازنده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی ایران پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب آژان برازنده

جواب عنایت قابل پیش‌بینی به نظر می‌رسید؛ چون خیلی تحت‌تأثیر مرام برازنده بود. پاسبان برازنده هم از عنایت خوشش آمد و حالا دیگر نام دو نفر بود که همیشه از ظرف قرعهٔ سفالیِ روی میز نظمیه بیرون می‌آمد و البته عنایت این اتفاقِ همیشگیِ پیروزی در قرعه‌کشی را می‌گذاشت به حساب قضا و قدر که: «خدا هم هوای این بندهٔ مستطاب شو داره.» و این یکی دیگر از دلایلی بود که پاسبان برازنده او را با خود همراه کرده بود. عنایت هم آداب همراهی را به جا آورد و پیش‌بینی‌ها را به هم نزد؛

ـ نه آقا... ولی خب بهش نمیاد اهل تاطوله هم باشه...

ـ مشکل می‌شه باور کنیم، نه؟

این «مشکل» همان مشکل کوچکی بود که سر راه اجرای قانونِ شاه سبز شده بود.

چند روزی بود یک بیسیکلت مشکی از دکانی در خیابان تهران به او چشمک می‌زد و برازنده داشت از شوق داشتن این مُد جدید خیابان‌های مشهد پَرپَر می‌زد، ولی نمی‌توانست بپرد. یعنی هرچه حساب و کتاب می‌کرد، می‌دید پولش نمی‌رسد و خیلی کم دارد. با خود عهد کرده بود که این آخرین حقّ حسابش باشد و پس از رسیدن به این آرزو ـ یعنی بیسیکلت ـ هرگز در اجرای قانون شاه اهمال و مماشات نکند. امّاعنایت بیچاره که هنوز چندان با چَم وخَم کار حساس آژانی آشنا نبود، این بار پیش‌بینی‌ها را برهم زد و در پاسخ گفت:

ـ نه دیگه آقا... باید تحت‌الحفظ ببریمش نظمیه...

برازنده هم غضبی انداخت که از بیخ گوش عنایت رد شد ولی باز زبان عنایت جنبید که؛

ـ چیزه... نه نه، اولویت امر شماس...

نظری برای کتاب ثبت نشده است
همه در نظمیه تا می‌توانستند زیر آب هم را می‌زدند تا شیفت شب باشند. می‌دانستند باید از استراحت‌شان بزنند ولی بدجور این شیفت شب عزیز شده بود. برازنده خوب می‌دانست که تَلکه‌کردن مردم محله توی شب ساده‌تر است و کسی نمی‌تواند از او آتو بگیرد. این شد که کار به قرعه‌کشی کشید بلکه قائله بخوابد. نام هرکسی که درمی‌آمد، می‌توانست یک هفته کشیک شب باشد. امّا معلوم نبود چگونه هر هفته نام پاسبان برازنده از ظرف سفالی بیرون می‌آمد!؟ آژان‌های دیگر شکّی شده بودند که چه کاسه‌ای زیر چه نیم کاسه است؟!
maryhzd

حجم

۵۸۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۵۸۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
۵,۴۰۰
۷۰%
تومان