دانلود و خرید کتاب ردپای سپید اعظم ایرانشاهی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب ردپای سپید

کتاب ردپای سپید نوشته اعظم ایرانشاهی خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت است که در یک کتاب گردآوری شده است. ایشان از مراجع بزرگ شیعه بودند.

درباره کتاب ردپای سپید

آشنایان و نزدیکان حضرت آیت‌الله بهجت کرامت ایشان را نه در شفای مریض و اطلاع از غیب و طی‌الارض و موت اختیاری، که با وجود همه اینها، در سخنان حکیمانه و رفتار روزمره‌ ایشان می‌دانستند.او به‌راستی مصداق کاملی بود از «کونوا دعاة‌ الناس بغیر السنتکم؛ با رفتار خود، دعوت کننده [به‌سوی دین] باشید». ازآن‌جا که قالب و سبک داستان کوتاه ساده، روان و کوتاه است، یکی از مناسب‌ترین قالب‌ها برای انتقال شیوه‌های رفتاری و معارفی است که در رفتار ساده و صادقانه این عارف روشن‌ضمیر نمود یافته بود. مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره برای دست‌یابی به محصولاتی در این قالب، به بررسی موضوعات گوناگونی که پیش از این از مصاحبه‌ با اطرافیان و شاگردان معظم‌له به‌دست آمده بود، پرداخت.

خواندن کتاب ردپای سپید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به این عالم بزرگوار دنیای شیعه پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب ردپای سپید

برف سنگین دیشب همه‌جا را سفید کرده بود.

فقط یک رد توی کوچه برفی مسجد بود؛

رد همان ماشینی که آقای بهجت را برای نماز می‌برد...

ذکرها فرشته‌اند
سیده زهرا برقعی
به شیوه باران
اعظم ایرانشاهی
در خانه اگر کس است... (۲ مجموعه داستان)
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
این بهشت، آن بهشت
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
بحر خروشان: شرح حال سیدعلی قاضی (ره)
حسین روحانی‌نژاد
زندگی و سلوک آیت الله العظمی مرعشی نجفی
نرگس علی مردانی
مواعظ (جلد ۲)
عبدالکریم حق‌شناس
شمع جمع: آیت‌الله ملا حسین قلی همدانی
احمد نثاری
فیض روح القدس
سیدمحمدجواد وزیری فرد
مواعظ (جلد ۳)
عبدالکریم حق‌شناس
نکته ها از گفته ها؛ دفتر دوم
عبدالله فاطمی‌نیا
زندگی و سلوک آیت الله مجتهدی تهرانی
نرگس علی مردانی
بهجت الدعاء
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره
مواعظ (جلد ۱)
عبدالکریم حق‌شناس
نردبان آسمان
حبیب کاظمی
کتاب مفتقر: روایت زندگی آیت‌الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی
حسین سلیمانی
شمیمی از رحمت واسعه
مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی بهجت قدس سره

نظرات کاربران

طلائی
۱۴۰۰/۰۳/۰۷

کتابی ساده، روان، دلنشین و ذی قیمت که هرکسی باید حداقل یکبار آنرا بخواند.

سیستماتیک
۱۳۹۹/۰۴/۰۵

برایمان دعا کن

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۱)
براساس نقل آیت‌الله مصباح یزدی دکتر داشت معاینه می‌کرد، گفت پای‌تان را دراز کنید آقا. سختش بود، جواب داد: «بی‌ادبی می‌شود در محضر شما».
shariaty
سعی کن گریه کنی… براساس خاطره آیت‌الله سید محسن خرازی شیر آب حیاط را به‌اندازهٔ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو می‌گرفتند. گفتم: آقا، محرم دارد می‌آید و من یک ماه برای تبلیغ می‌روم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. همان‌جور که وضو می‌گرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: آسید محمد! سعی کن هر شبانه‌روزی یک‌مرتبه برای امام حسین؟ ع؟ گریه کنی... .
کاربر ۶۰۶۱۶۰
یکی دوهفتهٔ آخر بود. یک نفر گفت: آقا، مردم خیلی گرفتارند، هم داخل کشور و هم جاهای دیگر... دعایی بکنید. چهره در هم کشیدند و با ناراحتی گفتند: اگر دعا نکنم که مسلمان نیستم…
سیستماتیک
یک میز تحریر کوچک توی کتابخانه داشتند. علی‌آقا به من گفت این را چطور کمی شیب‌دار کنیم که آقا راحت‌تر باشد؟ گفتم این دیگر خیلی کهنه شده، یکی بخریم. گفت آقا قبول نمی‌کند. با لوله پلیکا به دوتا از پایه‌ها اضافه کردیم، شد میز تحریر مرجع تقلید شیعیان!
میرزا ابراهیم
در این دنیا اگر کسی کار نکند به او مزد می‌دهند؟! وقتی که جهاد کردی هدایت می‌آید؛ وقتی که هدایت‌ها آمد، جهاد بالاتری را لازم داری، انجام که دادی هدایت بالاتری می‌یابی...
M..J..A
در این دنیا اگر کسی کار نکند به او مزد می‌دهند؟! وقتی که جهاد کردی هدایت می‌آید؛ وقتی که هدایت‌ها آمد، جهاد بالاتری را لازم داری، انجام که دادی هدایت بالاتری می‌یابی...
میرزا ابراهیم
یکی دوهفتهٔ آخر بود. یک نفر گفت: آقا، مردم خیلی گرفتارند، هم داخل کشور و هم جاهای دیگر... دعایی بکنید. چهره در هم کشیدند و با ناراحتی گفتند: اگر دعا نکنم که مسلمان نیستم…
مقداد
کیمیا، «توکل» است براساس خاطره یکی از شاگردان یک آقایی آمد و گفت: آقا! پدربزرگ ما علم کیمیا بلد بوده، یک مقدار از چیزهایی که به طلا تبدیل کرده، پدرم به من داده است. آقای بهجت با زیرکی و خنده گفت: حتماً پدرتان هم خواسته به شما یاد بدهد که طلاها پیش‌تان مانده. چند ثانیه سکوت برقرار شد و آقای بهجت گفت: «اساتید ما می‌گفتند علم کیمیا «توکل» است».
کاربر ۶۰۶۱۶۰
شیر آب حیاط را به‌اندازهٔ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو می‌گرفتند. گفتم: آقا، محرم دارد می‌آید و من یک ماه برای تبلیغ می‌روم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. همان‌جور که وضو می‌گرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: آسید محمد! سعی کن هر شبانه‌روزی یک‌مرتبه برای امام حسین؟ ع؟ گریه کنی... .
Mousavi.morteza
در این دنیا اگر کسی کار نکند به او مزد می‌دهند؟! وقتی که جهاد کردی هدایت می‌آید؛ وقتی که هدایت‌ها آمد، جهاد بالاتری را لازم داری، انجام که دادی هدایت بالاتری می‌یابی...
m_rezaei1
دکترایش را ینگه دنیا گرفته بود، اما روحش هنوز بی‌قراری‌های خودش را داشت.
کاربر ۲۱۸۱۹۰۹

حجم

۳۱۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۳۱۰٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان