دانلود و خرید کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد ترجمه شهره شعشعانی
تصویر جلد کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد

کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد

گردآورنده:فاضل ترکمن
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد

در کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد، بیست و پنج داستان کوتاه درخشان از نویسندگان جهان می‌خوانید. فاضل ترکمن این داستانها را گردآوری و شهره شعشعانی آنها را ترجمه کرده است.

درباره کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد.

داستان‌های این مجموعه از میان نویسندگانی انتخاب شده‌اند که جایگاه‌شان در ادبیات امروز دنیا به تثبیت رسیده، اما آثار بعضی از آن‌ها تا کنون به فارسی ترجمه نشده، یا اگر شده اندک و انگشت‌شمار بوده است. از جمله نویسندگان فرانسوی‌ای همچون آلفونس دوده، مارسل امه، آیرین نمیروفسکی و بنوا دوتورتر و آِمریکائیانی همچون اسکات فیتز جرالد، کاترین منسفیلد، آن پورتر، جان چیور، شرلی جکسون، دانالد بارتلمی، توبیاس وولف و...

و بلاخره داستان‌هایی از تولستوی و چخوف، نویسندگان بزرگ و کلاسیک ادبیات روسیه که کم‌تر اثری از آن‌ها هست که به فارسی ترجمه نشده باشد.

 خواندن کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی به ویژه داستان‌های کوتاه خارجی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

 بخشی از کتاب مردی که از دیوارها عبور می‌کرد

 از داستان کوتاه «در کافه لیمان» اثر کاترین منسفیلد

زندگی از نظر سابینا به هیچ وجه کند نبود. از صبح زود تا آخر شب یک سره می‌دوید. ساعت پنج از تخت پایین می‌پرید، دکمه‌های لباسش را می‌انداخت، یک پیشبند زمخت آستین بلند روی دامن سیاهش می‌پوشید و کورمال کورمال به آشپزخانه در طبقه پایین می‌رفت.

آنای آشپز، در تابستان آن قدر چاق شده بود که دیگر رختخوابش را ترک نمی‌کرد، چون آنجا لازم نبود سینه بند ببندد، در عوض می‌توانست هر قدر دلش بخواهد زیر لحافش کش و قوس برود و وول بخورد و عیسی مسیح، مریم مقدس و سنت آنتونی را صدا بزند و از زندگی فلاکت بارش شکوه کند.

سابینا تازه کار بود. هنوز گونه‌هایش صورتی بود، در طرف چپ دهانش یک چال کوچک داشت که حتی هنگامی‌که خیلی جدی بود، یا در خودش فرو رفته بود بیرون می‌زد و او را لو می‌داد. و آنا این چال را تحسین می‌کرد. برای او معنی اش نیم ساعت ماندن بیشتر در رختخواب بود، تا سابینا آتش را روشن کند، آشپزخانه را راه بیاندازد و استکان و نعلبکی‌های تمام نشدنی را که از شب قبل مانده بود بشوید. هانس، پسر ظرفشو قبل از ساعت هفت سرو کله‌اش پیدا نمی‌شد. او پسر قصاب بود- بچه ای بدجنس و کوتاه قد که سابینا فکر می‌کرد شبیه سوسیس‌هایی‌ست که پدرش درست می‌کند. صورت قرمزش پر از جوش، و ناخن‌هایش به شدت کثیف بود. وقتی هِر۵ لیمان شخصاً از هانس خواست که یک سنجاق سر بردارد و تمیزشان کند او گفت ناخن‌هایش از زمان تولد لکه دار بودند، چون مادرش برای کارهای حسابداری همیشه جوهری می‌شده – و سابینا حرف او را باور می‌کرد و دلش برای او می‌سوخت.



نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

حجم

۲۵۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان