کتاب آزادگی در اسارت + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آزادگی در اسارت

کتاب آزادگی در اسارت

معرفی کتاب آزادگی در اسارت

کتاب آزادگی در اسارت ترجمه سید حبیب حبیب‌پور خاطرات آزاده‌ی جانباز محمدمراد حمزه‌ای است که توسط انتشارات پیام آزادگان منتشر شده است.

درباره کتاب آزادگی در اسارت

کتاب آزادگی در اسارت شرح حال تجربیات سید حبیب حبیب‌پور از اسارت در دوران هشت سال جنگ تحمیلی و پس از آن است. این آزاده جانباز از اوضاعی که اسرا در اردوگاه های مختلف دارند سخن می‌گوید و حال خودش و دیگران را با خواننده به اشتراک می‌گذارد.

خواندن کتاب آزادگی در اسارت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات پایداری و جنگ پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب آزادگی در اسارت

درون سنگر که شب قبل عراقی‌ها در آن بودند، سه سکو مانند نیمکت به شکل نعلی برای سه نفر که بتوانند خوب استراحت کنند، وجود داشت و البته ما در آن حال ۸ یا ۱۰ نفر بودیم.

نه چراغی داشتیم و نه بخاری و نه حتی فانوسی که بشود همدیگر را به خوبی ببینیم. همان طور که کنار هم نشسته و به هم دیگر تکیه داده بودیم، تیمم کردیم و نماز را با اشاره به جهتی که احتمال قبله می‌دادیم، خواندیم. غذا و خوراکی هم که در کار نبود. برای رسیدن تدارکات، باید مهندسی رزمی بعد از رودخانه جاده می‌زد که در عرض دو روز، این کار را تا نزدیک قله انجام دادند، ولی تازه سنگرها، فتح شده بودند و ما هم از سنگرهای گروهی روی قله که مقداری امکانات داشتند، دور بودیم. همان طور که به هم تکیه داده بودیم و هر سه نفر یک پتو داشتیم، شروع به چرت زدن کردیم؛ ولی آن راه پیمایی طولانی و خیس بودن لباس‌ها و نیز بی‌حرکتی و وجود باد سرد و نبودن هیچ وسیلهٔ حرارتی، کم کم باعث سرد شدنم شد که حتی خود باورم نمی‌شد، به گونه‌ای که پس از مدّتی صدای به هم خوردن دندان‌هایم را می‌شنیدم و برای اینکه صدا بیشتر نشود، دهانم را می‌بستم.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

بریده‌هایی از کتاب

گفتم: دیشب خوابی دیده‌ام و برای بچه‌ها خواب را تعریف کردم و گفتم به نظرم آن سیدی که پیش از ظهور امام زمان (عج) باید رهبری را به دست بگیرد و اهل مشهد باشد، ایشان است و آن آفتابی که در خواب طلوع کرد، ایشان است.
bahar1396
حتی اگر می‌خواستم بایستم و دست بالا ببرم، باز هم تیر خورده بودم و عجیب‌ترین صحنهٔ واقعه را در مورد خود دیدم. به راستی مگر می‌شود عده‌ای با هم به یک نفر که نزدیک است شلیک کنند، ولی حتی یک تیر هم اصابت نکند و هنوز هم این حکایت بعد از ۱۸ سال، مرا در حیرت فرو برده است.
bahar1396
نام: سیدرضا
رضا جمشیدی
من علیرضا متولد اُپاتان
پروین کاشانی‌زاده
تکریت با طعم پنج پنج
محمد علی‌زاده
زندان الرشید؛ خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه سردار علی اصغر گرجی زاده
محمدمهدی بهداروند
فتاح
میترا رفیعی
زخم عشق
فراز عبداللهی
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)
احمد عبدالرحمن
بزرگ مرد کوچک؛ خاطرات ﺷﻔﺎﻫﯽ ﻗﻨﺒﺮعلی ﺑﻬﺎﺭستانی
حسین نیری
راز دوران پرالتهاب؛ خاطرات سروان عراقی ثامر حمود الخالصی
ثامر حمود الخالصی
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراق
مهناز فتاحی
اردوگاه عنبر
غلامحسین کهن
با چشم‌هایم جنگیدم؛ خاطرات دیدبان و دیده‌ور هرمزگانی جانباز شهید مراد هنرمند
زهرا اسپید
چفیه های زخمی
سیدحسن حسینی‌ارسنجانی
سالار تکریت
مصطفی زمانی‌فر
سال های خوش جوانی
حیدر مالمیر
دین
علی‌رضا مسرتی
زمین ناله می کند: خاطرات محمود شیرافکن
حسن شیردل
من و جنگ
فتح‌الله نادعلی
تصویر در دوردست؛ سرگذشت نصرت خدایاری شهسواری
جواد حسینی نصر

حجم

۱۸۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۸۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۹,۵۰۰
تومان