کتاب گمشده
معرفی کتاب گمشده
کتاب گمشده نوشته سپیده خلیلی از سری کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. این کتاب سه داستان کوتاه برای طیف سنی نوجوان دارد.
خلاصه کتاب گمشده
در این کتاب سپیده خلیلی در قالب داستانهای ساده و جذاب کوشیده مفاهیمی مانند دوستی، انسانیت، احترام به قانون و مسئولیت پذیری را به ذهن مخاطب منتقل کند و با شناخت خوبی که از مخاطب دارد او را به توجه بیشتر به محیط اطرافش دعوت میکند.
خواندن کتاب گمشده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعه کتاب گمشده مناسب مخاطبان گروه سنی«ج» است.
درباره سپیده خلیلی
سپیده خلیلی نویسنده،مترجم و روزنامهنگار متولد ۱۳۳۸ در شمیران است. آغاز فعالیت وی با نویسندگی و ترجمه بود. خلیلی مدرک دکترای خود را از دانشگاه براون شوایگ آلمان در رشته روانشناسی بالینی دریافت کرد و عضو انجمن روانشناسان کودک است.
خلیلی تاکنون توانسته است بیش از ۱۵۰ کتاب در زمینه کتابهای کودک و نوجوان تالیف و ترجمه کند و جوایز جشنوارههای مختلف از جمله جشنواره کتاب کودکان و نوجوانان کانون پرورش فکری و جشنواره مطبوعات کشور را در کارنامه خود دارد. او همچنین عضویت شورای دفتر تالیف کتب درسی و کارشناس کتابهای خارجی را به عهده دارد.
خلیلی در سال ۱۳۷۲ مجله سروش کودک را بنیان نهاد و در طی این سالها سردبیر مجلات رشد کودک، نوآموز، شاهد کودکان و پرستو نیز بوده است. از دیگر آثار او میتوان به «قصههای شب»، «قصههای مهربانی»، «سفرهای گالیور»، «ماجرای وروجک وسگ مرموز» و... اشاره کرد.
جملاتی از کتاب گمشده
زنگ مدرسه را زدند. بچه ها مثل گردباد به حیاط ریختند و باز هم مثل همیشه میخواستند همه با هم در یک لحظه از در مدرسه بیرون بروند. چندتا از معلمها نزدیک در ایستاده بودند، ولی هجوم بچهها نمیگذاشت بیرون بروند. در یک چشم به هم زدن، گردباد آنها را مثل دانههای شن بلند کرد و با خود برد. هرچه معلمها دست و پا میزدند که خود را از میان بچه ها بیرون بکشند، فایدهای نداشت. من هم آن وسط بودم. کسی من را از پشت هل می داد؛ من هم جلویی خودم را هل میدادم. در آن بین آه و نالههای زیادی بلند میشد که میان سر و صدا و خندهها گم بود. وقتی به بیرون پرتاب شدم، بند کفشم باز شده بود. کنار دیوار نشستم که بند کفشم را ببندم. زیر پاهایم چشمم به دفتر قشنگی افتاد که با کاغذ براقی جلد شده بود. دفتر را برداشتم، با دست بالا گرفتم و فریاد زدم: «این مال کیه؟ «این مال کیه؟ آهای... این مال کیه؟» یکی از بچهها جلو آمد و گفت: «بده ببینم.» صفحههایش را مثل بادبزن، تند تند از اول تا آخر ورق زد و گفت: «به درد نمیخوره بیش ترش پره.» دفتر را از دستش قاپیدم و تازه آن وقت چشمم به نوشتهی روی جلدش افتاد: بچه های کلاس پنجم دبستان دانش.....
حجم
۱۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۱۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
نظرات کاربران
بهتر از این نمیشه عاشقش شدم بخونین پشیمون نمیشید💋💋💋💋💋💋💙💙💙💙💚💚💚💚💛💛💛💛💛💖💖💖💖💝💝💝
داستان هاش جالب بود ، توصیه میکنم 👌
خوبه