کتاب دسیسهی عاشقانه (جلد دوم)
معرفی کتاب دسیسهی عاشقانه (جلد دوم)
کتاب دسیسهی عاشقانه اثری از احمدرضا صالحی است.
این اثر را انتشارات یوحنا در قالب ۲جلد چاپ و منتشر کرده است.
دربارهی کتاب دسیسهی عاشقانه
دسیسهی عاشقانه داستان عشقی پاک است که به طرز عجیبی گرفتار دسیسههایی میشود. ماجراهایی ناجوانمردانه رخ میدهد و در خلال همین داستانها و اتفاقات پیشبینی نشده است که باید عشق را به مبارزه طلبید. داستانی جذاب و هیجانآور که گاهی نفستان را بند میآورد و گاه به احترامش تنها سکوت میکنید. گاهی هم با داستان همراه میشوید و فریاد میزنید.
در جلد دوم کتاب دسیسههای عاشقانه، ابتدا مروری بر جلد اول میشود و سپس وارد ماجرای اصلی میشویم.
کتاب دسیسههای عاشقانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب دسیسههای عاشقانه برای طرفداران رمانهای ایرانی، و دوستداران داستانهای با ترکیب فضای عاشقانه و جنایی، دلچسب و خواندنی است.
دربارهی احمدرضا صالحی
احمدرضا صالحی در سال ۱۳۶۶ متولد شد. شهرت او به دلیل نوشتن کتابهای فانتزی و خیالانگیز است. مهمترین اثر او مجموعهی میدگارد است.
جملاتی از کتاب دسیسههای عاشقانه
ترمه با تعجب نگاهی به او کرد و گفت:
- تو حالت خوبه؟! راجع به چی حرف میزنی؟
احمد نگاه او را متقابلاً پس داد و گفت:
- مگه تو خبر نداری؟!
- نه! از چی حرف میزنی تو؟
- خسرو خاطرخواه این خانوم بود. خیلی سال میشه که همه میدونستن خاطر یکی رو میخواد..؛ ولی هیچکس نمیدونست اون شخص کیه. هر وقت ازش میپرسیدیم داستان سر هم میکرد و تحویلمون می داد؛ انصافاً هم داستانهای خوبی سرهم میکرد! هیشکی شک نمیکرد که اون زن همین دکتر دیبای خودمون باشه!
اما من فهمیدم...، یعنی منم اولش نمیفهمیدم ولی چند سالِ پیش اتفاقی فهمیدم. چند بار جلوی دانشگاه دیدمش که منتظر وایستاده بود... بعداً یکی دو بار زاغ سیاهشو چوب زدم بالأخره شَکم به یقین تبدیل شد، اما به روش نیاوردم، به خودم گفتم اگه میخواست ما بدونیم حتماً خودش میگفت، لابد واسه کارش دلیل داره...
حجم
۲۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
حجم
۲۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
نظرات کاربران
از خواندن کتاب لذت بردم .نویسنده عالی نوشته بود .
تا به حال چنین رمان جذابی نخونده بودم. در این رمان تقریبا بیشتر اصول رمان نویسی رعایت شده بود و اثری بی نظیر رو پدید آورده بود.
همه چیش عالی فقط صورت اینارو توصیف نکرده بود یعنی فقط قیافه دختره رو می دونستیم و نویسنده جان سر همون جایی که خودت هم میدونی تو جلد دوم سکته دادی کم مونده بود بیام بزنمت ولی دمت گرم قشنگ بود
میگم ها! گلاره رو هم زن طاهر می کردی تموم بود.😂 حالا جدا از شوخی، داستان قشنگی داشت. پیشنهاد میکنم این داستان رو بخونید.
کتاب واقعا خیلی عالی بود
رمان به شدت آبکی و اینکه غیر منطقیه
خیلی هندی بود
در کل داستان جذابی داشت ولی در خیلی از موارد داستان منطقی به نظر نمی رسید و به دور از واقعیت بود.
داستان قشنگی داشت اما پر از صحنه های اکشن هالیوودی (ماموریت ناممکن) و فیلم های اکشن جمشید هاشم پور... شخصیتهای اصلی داستان، ابتدای کار خیلی سنگین و رنگین بودن اما اواسط کار به بعد یهو عوض شدن!!! مرزا نابود شدن... آخه اون