کتاب ننه بی گل
معرفی کتاب ننه بی گل
فوزیه کریمی داستان زندگی واقعی خود را برای نوههایش زهرا و محمد روایت میکند. این داستان پر فراز و نشیب در کتابی با عنوان ننه بیگل منتشر شده است.
خلاصه کتاب ننه بیگل
بیگل در سال ۱۳۳۹ در خانوادهای پرجمعیت، در میان طایفهای اصیل و در یکی از محلههای قدیمی شهرستان بروجرد به دنیا آمد. او در محیطی زندگی میکرد که نهتها درس خواندن دختران اهمیتی نداشت بلکه قبیح هم شمرده میشد. در اوایل نوجوانی به ازدواج مردی به نام ابراهیم درآمد. بیگل پس از 2 سال صاحب دختری میشود. ابراهیم و مادرش از اینکه فرزند، دختر است عصبانی میشوند، ماجرایی رخ میدهد و آنها دخترشان را از دست میدهند. بیگل پس از آنکه دخترش را از دست میدهد به حرفه مامایی روی میآورد و نوزادان بسیاری را به دنیا میآورد. خودش نیز صاحب پسری میشود که نام او را کیومرث میگذارند. اما گویی زندگی قصد ندارد، این دختر جوان و پر تلاش روی آرامش به خود ببیند. یک شب اتفاقی عجیب میافتد و ابراهیم بیگل بیگناه را از خانه بیرون و آواره میکند. با داستان همراه شوید تا در جریان تجربههای تلخ و شیرین قصههای زندگی بیگل که حالا به ننه بیگل ماما شهرت دارد، آشنا شوید.
خواندن کتاب ننه بیگل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
فوزیه کریمی در تالیف کتاب ننه بیگل، نوجوانان را مخاطب قرار داده است. مطالعه این داستان، آنان را با دو شهری که ننه بیگل در آنها زندگی کرده یعنی بروجرد و ورامین و همچنین جلوههای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی این دو شهر آشنا میکند.
جملاتی از کتاب ننه بیگل
خانه محقّر خاله خانم بس، چه صفایی داشت، سفرهای وسط اتاق پهن بود که کاسههای آش دوغ با پیاله شیره کنارش، روی آن چیده بود. دور سفرهنشستیم. خاله خانم بس دولا دولا به پستوی خانه رفت و از یخدان قدیمیش که یادگار عروسیش بود یک کاسه چینی عتیقه که پر از کلوچههای رنگ و وارنگ بود، درآورد و جلویمان گذاشت، کلوچههای خوشمزهای بود، ما چشم مادر را میدزدیدیم و تند، تند میخوردیم! موقع برگشتن، خاله خانم بس عیدی ما را گردو و تخممرغ رنگ کرده داد. زهرا که با به حرفهای ننه بیگل گوش میکرد، تو حرفاش پرید و گفت: راستی روزهای عید هم توی آن خانه دودزده بودید؟ ننه بیگل خمیازهای کشید و گفت:.... . برای مطالعهی جملههای بیشتری از کتاب ننه بیگل، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.
حجم
۸۱٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۱٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
نظرات کاربران
یه قصه با فضای زمان قدیم و رسوم روستا ست ، نویسنده قلم خوبی داره و خواننده رو دنبال خودش میکشونه . خوب بود اما با غم همراه بود . آخرش خوبه. یه نکته کوچیک: آخر داستان نوشته خاله نیم
کتاب جالبی نبود.متن غلط املایی زیاد داشت.در کل خوشم نیومد اصلا