دانلود و خرید کتاب دخترم ناهید حسین‌علی جعفری
تصویر جلد کتاب دخترم ناهید

کتاب دخترم ناهید

انتشارات:فاتحان
امتیاز:
۴.۷از ۴۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دخترم ناهید

«دخترم ناهید» رمانی نوشته حسین‌علی جعفری درباره دختر کردی است که در کنار رودخانه و پای کوه‌های بلند کردستان در برابر دشمن ایستادگی کرد. شهید ناحید فاتحی کرجو که این اثر برداشت آزادی از زندگی و زمانه او است. «صبح آفتاب‌نزده راه افتادند. باز هم پیاده. ناهید و ده نفر مسلح. باد سرد هو می‌کشید و نرمه‌برف‌ها را به سر و صورت‌شان می‌کوبید. درخت‌ها بی‌برگ و بار و یخ‌زده، ایستاده بودند و دست بر دست می‌کوفتند. دماغ ناهید سرخ شده بود و تیر می‌کشید. پاهای‌اش زق‌زق می‌کرد. دیگر حال و جان نداشت. شکنجه‌ها اثرش را گذاشته بود. از ده دور شده بودند که آفتاب رنگ‌پریده زمستانی نرم نرم از سینه‌کش کوه بالا آمد. آفتاب هم حال و جانی نداشت که برف‌ها را آب کند که باد را سرجای‌اش بنشاند که درخت‌ها را بیدار کند که ناهید را گرم کند. کاک‌رئوف، دوربین به گردن، جلوجلو می‌رفت و گاهی دوربین می‌کشید و دور و بر را می‌پایید. رسیدند به جویباری کوچک. نزدیک زردآلوی کهن‌سالی که عریان زیر برف ایستاده بود. جویبار برای خودش آواز می‌خواند و می‌دوید سمت دره. نرمه‌بخاری از جویبار برمی‌خاست و محو می‌شد.»
zaraakra
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

خیلی واسم داستان غم انگیزی بود😔 اما این داستان تنها جنایتی ازجنایات منافقین است که بر سر مردم علی الخصوص کردهای باشرف کشورعزیزم آوردند

🍃kerm ketab🍃
۱۳۹۹/۰۶/۰۲

ناهید،دختر سرسخت و استوار در راه دین و امامش...دختری که خواندن بخشی از زندگی اش شما را سرسخت تر و صبور تر از قبل خواهد کرد!

۱۳۹۸/۰۹/۱۵

از وقتی ناهید رو خوندم صبر و تحملم بیشتر شده...ممنونم ناهید

y.zahra
۱۳۹۹/۰۲/۰۱

خیلی کتاب جانسوزی بود واقعا حس مدیونی بهم دست داد یک دختر 17 ساله چه گونه پای دینش بود اون وقت من....

315
۱۴۰۱/۰۹/۱۱

بسم رب الشهدا و الصدیقین ناهید جان، شما یک نمونه، یک صبور و یک رقیه زمان ما هستی دعا کن ماهم به قول خودت کم نیاوریم و یاور امام باشیم

مهشید
۱۳۹۹/۰۹/۳۰

کتاب خیلی آموزنده ای است.لطف از این دست کتاب ها را بیشتر در سایت طاقچه قرار دهید

فاطمه سلیمانی
۱۴۰۰/۰۵/۲۷

ناهید شجاع و قوی ❤️

s.latifi
۱۳۹۸/۰۴/۲۲

بسیار خواندنی

سبحان
۱۴۰۲/۰۲/۲۷

بسیار عالی بود،و تأمل برانگیز، پروردگارم، کمک کن فردا روز، شرمنده شهدا نباشیم

کاربر 5877478
۱۴۰۱/۱۱/۱۴

عالی بود ♡♡♡♡

ـ اسمت چیست؟ ـ ناهید. ـ کجایی هستی؟ ـ سنندجی. ـ تو که کردی، غریب نیستی، پس جرمت چه بوده؟ ناهید گفت: «دین‌داری.» گفت که به خاطر شرکت در کلاس قرآن و حمایت از امام دستگیرش کردند. گفت که از او خواستند به امام توهین کند و نکرد. گفت: «بمیرم هم این کار را نمی‌کنم. این آرزو را باید به گور ببرند.»
zaraakra
ناهید گفت: «من از مرگ نمی‌ترسم. راه من همین است.» تهمینه گفت: «چگونه می‌شود راضی‌شان کنم آزادت کنند؟» ناهید گفت: «راهی ندارد.» تهمینه گفت: «چرا؟» گفت: «چند ماه است که شکنجه‌ام می‌کنند. تن به خفت ندادم. حاضر نیستم برای زنده‌ماندن ذلیل بشوم.»
شهیده ناهید فاتحی

حجم

۱۳۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۳۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۶,۰۰۰
تومان