تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب شنل ارغوانی
معرفی کتاب شنل ارغوانی
از داستان باغ و پدربزرگ:
برف باریده بود، زیاد!
درختان کمرشان خم شده بود و شاخ وبرگ بعضیهاشان شکسته بود.
پدربزرگ با برف نشسته بر سرو رویش نگران حال درختان، «یاعلی» گویان به باغ دوید.
پیرمرد با آن تن نحیف از درخت به آن درخت میرفت، تکانشان میداد و بارشان را سبک میکرد.
پدربزرگ هوار میکشید من اما، فقط گریه میکردم!
***
شب زیر کرسی و لحاف چهل تکه مادر بزرگ بود که فهمیدم پدر بزرگ اشکهای مرا دیده است؛
میدونی پسرم... زمونای خیلی دور...
باقی حرفش را خواندم. میدانستم نهال پدربزرگ در باغ پیر شده است. این را هم میدانستم که پدربزرگ دلش نمیخواهد درختان باغ پیر و فرسوده شوند.
او نمیخواست بمیرد!
...
حجم
۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه