دانلود و خرید کتاب پی پی جوراب بلند (جلد اول) آسترید لیندگرن ترجمه فرزانه کریمی

معرفی کتاب پی پی جوراب بلند (جلد اول)

پی‌پی دخترک موقرمز شادی است که آسترید لیندگرن نویسنده سوئدی آن را خلق کرده است. او از همه آدم‌های دنیا قوی‌تر است. «پی‌پی جوراب بلند» اولین جلد از مجموعه داستان‌های پی‌پی است که در سال ۱۹۵۰ منتشر شد و بعدها به چندین زبان دیگر ترجمه شد.به دنبال این کتاب، کتاب‌های پی‌پی به کشتی می‌رود و پی‌پی در دریاهای جنوب نیز به ترتیب در سال‌های ۱۹۵۷ و ۱۹۵۹ منتشر شدند.

آسترید لیندگرن اولین نویسندهٔ کتاب کودکان است که جایزهٔ صلح اتحادیه آلمانی کتاب را به خود اختصاص داد (۱۹۷۹). همچنین او در سال ۱۹۵۸ برندهٔ مدال هانس کریستیان آندرسن، بزرگ‌ترین جایزهٔ بین‌المللی در حوزهٔ ادبیات کودکان شد.

پی‌پی در یک باغ سبز و پر از درخت در یک خانه قدیمی تنها زندگی می کند. او ۹ ساله است و پدرو مادر ندارد و البته از این بابت گله‌ای هم ندارد چون می‌تواند تا هروقت دلش خواست بازی کند و کسی هم به او نمی‌گوید که باید بخوابد یا ....  مادر پی‌پی پس از تولد او مرده و پدرش هم که ناخدای یک کشتی بود، در دریا غرق شده است. او در فضایی که دارد و با موقعیت و شخصیتی که دارد خالق ماجراهای هیجان انگیزی می‌شود که برای کودکان بسیار جذاب است.

اگر این داستان را دوست داشتید، و به داستان‌های کودک و نوجوان علاقه‌مند هستید، می‌توانید این کتاب‌ها را هم بخوانید: مری پاپینز اثر پ. ل. تراورس، آنی شرلی در گرین گیبلز اثر ال. ام. مونتگمری، باغ مخفی اثر فرانسس هاجسن برنت، زیبای سیاه اثر آنا سیوئل، خانه‌ی کوچک اثر لورا اینگلز وایلدر و هایدی اثر یوهانا اشپیری.

بخشی از کتاب

: «تامی به پی‌پی گفت: «ما امروز مدرسه نمی‌رویم. تعطیلات این دفعه برای نظافت مدرسه است.»پی‌پی گفت: «تعطیلات برای نظافت؟ خوب است، من هم ازش خوشم می‌آید! اما راستی! من هم تعطیلات نظافت دارم؟ انگار ندارم. البته فقط خدا می‌داند که چنین تعطیلاتی چقدر برای من لازم است. یک نگاهی به کف آشپزخانه بیندازید! باشد! حالا که این‌جوری شد، خودم برای این موضوع یک فکری می‌کنم. بدون تعطیلات هم من می‌توانم همه جا را تمیز کنم، و این همان کاری است که همین الان می‌خواهم بکنم؛ چه با تعطیلات، چه بی‌تعطیلات! فقط دلم می‌خواهد ببینم که کی می‌تواند جلوی کارم را بگیرد! اما اول شما دو تا بپرید روی میز آشپزخانه و از سر راه من کنار بروید.»تامی و آنیکا دستور پی‌پی را اجرا کردند و فوری روی میز پریدند. آقای نیلسون هم پشت سر آن‌ها با یک جست پرید روی میز و تو دامن آنیکا خوابید.»

منصوره مصطفی زاده
۱۳۹۹/۰۵/۰۳

خوب عالی

ف.ن
۱۳۹۹/۰۲/۱۸

چه داستان حال‌خوب‌کنی. هنوز دارم لب‌خند می‌زنم. پی‌پی جوراب بلند همه‌ی قاعده‌های دنیا را می‌شکند و مطمئن است که تهِ هر ماجراجویی‌اش، آدم‌ها لذت برده‌اند. دختری که مادر و پدر در کنارش نیستند و تنها باید بچگی خود را سپری کند. نمی‌دانم

- بیشتر
هرمیون گرنجر
۱۳۹۹/۰۶/۰۲

من نسخه ی چاپی رو دام که جامع سه جلد کتاب هست و از نشر قدیانی خریداری کردم و حتی این کتاب رو به چند تا از دوستانم معرفی کردم این و حتی این کتاب رو مادرم هم خوند و

- بیشتر
ن. عادل
۱۳۹۹/۰۴/۲۹

شما از هر کتابیش شروع کنید تحریک می شید بقیش هم بخونین . من کتاب آخر رو تو خونه ام داشتم و خوندم و از طاقچه بی نهایت از اول دوباره خوندم. بد آموزی نداره ، (البته دلیل نمیشه به

- بیشتر
zahra
۱۳۹۹/۰۳/۰۳

عالی .کتاب جذابی هست، خوبه که بچه هارو با رمان آشنا کنیم، چه بهتر که با یه رمان جذاب و ماجراجویانه شروع کنیم

elaheh
۱۳۹۹/۰۵/۰۸

کیف کردم از خوندنش

faty564
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

آی خدا چقده قشششششنگ بود

Yasna
۱۳۹۹/۰۱/۱۶

عالیییییییییییییی❤❤❤❤❤❤

behnam
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

عالی

nadia92
۱۳۹۹/۰۱/۰۲

براساس این کتاب یه کارتون نساختن؟

پی‌پی توی باغ بود و با یک آبپاش کهنه و زنگ‌زده،‌ گل‌ها را آب می‌داد. چون آن موقع باران تندی داشت می‌بارید، تامی به پی‌پی گفت که لازم نیست این‌قدر آب به گل‌ها بدهد. پی‌پی با لجبازی گفت: «بله، این چیزی است که تو می‌گویی! اما من دیشب تا صبح بیدار بودم و به این فکر می‌کردم که چقدر کیف دارد از جایم بلند بشوم و بروم گل‌ها را آب بدهم. هیچ هم دوست ندارم که یک ذره باران مانع کار بشود.»
Aysan
نمایش توی سیرک نداشته است ـ این برای مردم خیلی جالب بود. اما مجری برنامه اصلاً نمی‌خندید. او به طرف یکی از کارکنان سیرک رفت که لباس سرخی پوشیده بود و با اشاره از وی خواست که جلو
Razieh Alimohammadi
پی‌پی جواب داد: «خودم به خودم می‌گویم. من اول با مهربانی به خودم می‌گویم که چه کاری را انجام بدهم و اگر حرف گوش ندهم، با شدت بیشتری آن را تکرار می‌کنم و اگر باز هم گوش ندهم، احتمالاً باید منتظر تنبیه باشم ـ فهمیدید؟»
☆بهار☆
آنیکا پرسید: «پس کی به تو می‌گوید که چه وقت بخوابی یا چه کاری را چه موقع انجام بدهی؟» پی‌پی جواب داد: «خودم به خودم می‌گویم. من اول با مهربانی به خودم می‌گویم که چه کاری را انجام بدهم و اگر حرف گوش ندهم، با شدت بیشتری آن را تکرار می‌کنم و اگر باز هم گوش ندهم، احتمالاً باید منتظر تنبیه باشم ـ فهمیدید؟»
کاربر ۵۸۹۱۶۰
«ما همان چیزی را می‌بینیم که می‌بینیم. آدم همیشه یک چیزی پیدا می‌کند. اما باید عجله کنیم و قبل از همهٔ آن‌هایی که در این اطراف به دنبال این‌جور چیزها هستند، دست به کار بشویم تا همهٔ طلاهای این اطراف را خودمان پیدا کنیم.»
کاربر ۵۸۹۱۶۰
پی‌پی به تامی و آنیکا گفت: «مردم هر چیزی را باور می‌کنند. شش ماه بدون غذا! این خیلی مسخره است!»
sedighe
«چه خوب است که آدم زنده باشد!»
Amir Sabeti
دخترک همچنان ایستاده بود و با دهان باز به حرف‌های پی‌پی گوش می‌کرد. تامی خودت باید بدانی که همهٔ این حرف‌ها دروغ است. نباید بگذاری که مردم این‌قدر راحت دستت بیندازند!» دخترک دوباره به راه افتاد
sedighe
پی‌پی یک جفت کفش سیاه هم پوشیده بود که اندازه‌شان دو برابر اندازه پاهایش شد، آن‌ها را بپوشد. اما پی‌پی هیچ‌وقت حاضر نشده بود که غیر از آن‌ها کفش دیگری بپوشد.
sedighe

حجم

۷۹٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۷۹٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان