با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب حسرت
۳٫۶
(۱۰۸)
خواندن نظراتمعرفی کتاب حسرت
اترین او فلاهرتی ( کیت شوپن ) در ۸ فوریه ۱۸۵۱ در سنت لوئیس ایالت میسوری آمریکا متولد شد. حاصل کارهای ادبی او چندین مقاله و داستان کوتاه و دو رمان است. رویای یک ساعته، بوسه و دوست بیکار نام برخی از داستانهای کوتاه او هستند.
بخش کوتاهی از داستان کوتاه «حسرت» شوپن را میخوانید:
«دوشیزه اورلی هرگز به ازدواج فکر نکرده بود. هرگز عاشق نشده بود. بیست ساله که بود یک بار از او خواستگاری شد که البته فورا آن را رد کرد و در سن پنجاه سالگی هنوز به شکلی زندگی نکرده بود که بخواهد حسرت چیزی را بخورد.
به همین علت کاملا تنها بود، البته به غیر از سگش پونتو و سیاهانی که در کلبه های او زندگی می کردند و برروی محصولات زراعیش کار می کردند و پرندگانش، چند گاو ، تعدادی قاطر و اسلحهاش – که با آن بازهای مرغ دزد را می زد – و مذهبش.»
ماهنامه ادبیات داستانی چوک ـ شماره ۱۶۴ ـ فروردین ماه ۱۴۰۳ماهنامه ادبیات داستانی چوک ـ شماره ۱۶۳ ـ اسفندماه ۱۴۰۲جرعه ای از احساس و بختک غرور
فاطمه مرادی (پری)
راز سرزمین جادو (۲)آناهیتا شکرالهی
جوجوی بازیگوشسارا شرفی
مرگ حواصیلزویا قلی پور
پازلی از سایه هانوشین جم نژاد
رستای منفریبا مقدسی
بر کرانه خوانش (جلد دوم)آزاده جمشیدپور
دگرسانیرضا فتحی
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۲۲)حجم
۸٫۲ کیلوبایت
حجم
۸٫۲ کیلوبایت
قیمت:
رایگان
نظرات کاربران
بیشتر تبلیغ تشکیل خانواده و فرزند آوری بود تا داستان کوتاه .حال دوشیزه اورلی هم خوب میشه . اگه خیلی بچه دوست داشته باشه میره از پرورشگاه میاره !!!
به نظرم گاهی مهم نیست ایده اصلی داستان تکراری یا دستخورده باشد. مهم این است که نویسنده بتواند به خوبی از پس تعریف کردن چیزی که در سر دارد، بربیاید. و کیت شوپن مسلما توانسته این کار را انجام دهد.
"تاسیان" غمی که از نبودن کسی بوجود میاد :)
خوب نبود با اینکه بعضی جملات دلنشین بود ولی خیلی بسته و سریع همه چیز گفته شده بود و داستان با موضوعی تکراری بود
موضوع ارزشمند بود ولی داستان چندان جالب نبود
تشکیل خانواده با همه سختیاش ولی ارزش داره ،بیاییم این کتابو با کتاب بانو مقایسه کنیم: بانو یک زندگی ساده ولی همراه با خانواده ،این خانم همه چیز داره به جز خانواده کودومش بهتره . هرکس خودش قضاوت کنه و تصمیمشو
متن روان و ساده با توصیف های خوب... حسرت چیزیه که همه به نوعی تجربه می کنن مثل غم مثل شادی
معمولا میگن ازدواج کردن و بچه دار شدن باعث ایجاد محدودیت و مسئولیت میشه...شاید در نگاه کلی درست باشه اما شاید هم یه روز مثل خانم پنجاه ساله این داستان برای لحظه ای این حس در وجود هر انسانی تداعی
داستان خیلی ساده ای بود، درباره زنی که اعتقادی به ازدواج نداشت ولی در میانسالی تازه میفهمه چقدر تنهاست...
عالی