دانلود و خرید کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۲) مرتضی مطهری
تصویر جلد کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۲)

کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۲)

نویسنده:مرتضی مطهری
انتشارات:انتشارات صدرا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اسلام و نیازهای زمان (جلد ۲)

*این کتاب به درخواست انتشارات صدرا (مرکز نشر آثار استاد شهید مطهری)، با این قیمت ارائه شده است.عرضه رایگان در سایر برنامه‌ها بدون هماهنگی و رضایت ناشر انجام شده و از سوی ناشر در حال پیگیری است. «اسلام و نیازهای زمان جلد ۲» اثر استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری ( ۱۳۵۸- ۱۲۹۸)، وی به تعبیر امام خمینی "متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام" بود، استاد برجسته حوزه علمیه قم و دانشگاه تهران بود و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی مامور به تشکیل شورای انقلاب از سوی امام خمینی شد. جلد اول این کتاب مشتمل بر ۲۶ سخنرانی است که در زمستان ۱۳۴۵ شمسی و در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد اتفاق (تهران) و در یک جمع عمومی ایراد شده و به همین جهت بیانی ساده و روان دارد. جلد دوم مشتمل بر مباحثی است که در سال ۱۳۵۱ شمسی در انجمن اسلامی پزشکان ایراد شده است. مجموعاً در این دو جلد، موضوع چگونگی انطباق قوانین اسلامی با شرایط مختلف زمانی از راه مکانیسم‌هایی که در خود اسلام پیش‌بینی شده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مهم‌ترین عناوین ارائه شده در این کتاب عبارتند از: علت تغییر مقتضیات زمانها، اخباریگری، اجتهاد و تفقّه در دین، قاعده ملازمه، مسئله نسخ و خاتمیت، مقام عقل در استنباط احکام اسلامی، جامعه و تاریخ از نظر قرآن.
معرفی نویسنده
عکس مرتضی مطهری
مرتضی مطهری

مرتضی مطهری روحانی شیعه ایرانی، استاد فلسفه و کلام اسلامی و مفسر قرآن است. او تالیفاتی پرشمار در علوم مختلف اسلامی داشته و نظرات و آثارش از لحاظ محتوا و شکل ارائه، جنبه‌های نوتری نسبت به دیدگاه‌ها و روش‌های سنتی حوزوی دارد؛ می‌توان از او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین روحانیان معاصر در اندیشه و اثر نام برد. مطهری از مبارزین ضد حکومت پهلوی بود و پس از انقلاب اسلامی به عضویت شورای انقلاب درآمد.

محمدحسین
۱۳۹۴/۰۷/۳۰

عالی بود

پس تازه مطلب منتهی می‌شود به طلاق قضایی. این جور نیست که راه صددرصد بسته شده باشد. البته من اقرار و اعتراف می‌کنم که فقها در مورد طلاق قضایی همیشه حرفش را می‌زنند ولی عملاً درمی‌روند. خیلی کم اتفاق افتاده مواردی که یک فقیه به آن ولایت فقیهانه‌ای که دارد عمل کرده باشد. خود فقیه در موارد خاصی نوعی ولایت دارد. بسیاری ـ حتی از معاصرین ما ـ این فتوا را صریح گفته‌اند، ولی در عمل کم اتفاق افتاده.
ز.م
درباره هر فکری می‌گویند این فکر قابل کهنه‌شدن است الاّ مارکسیسم. باز هم اینجا نقل کرده‌اند که: فلسفه و تئوری در نظر لنین به منزله عقیده و مذهب است. در کتاب مادیت و انتقاد تجربی در سال ۱۹۰۸ چنین می‌نویسد: شما نمی‌توانید حتی یکی از فرضیات اساسی یا یک جزء ذاتی از فلسفه مارکسیسم را حذف کنید بدون آنکه ترک حقیقت واقعی کرده باشید و بدون آنکه در آغوش دروغهای ارتجاعیون بورژوا قرار گرفته باشید. فلسفه مارکس مانند یک قطعه محکم پولاد است. پس، از نظر این آقایان مارکسیسم لااقل در اجزاء ذاتی‌اش [ثابت است.] باز در همین کتاب نقل کرده‌اند که لنین بدون آنکه بگوید که من دارم تغییراتی در مارکسیسم می‌دهم، زیرکانه تغییرات زیادی در آن داده است ولی در عین حال باز این مطلب را قبول می‌کند که اصول مارکسیسم تغییرناپذیر است، مثل پولاد محکم است و تغییر نمی‌کند. این استثنا از کجاست؟! اگر همه چیز تغییر می‌کند، پس مارکسیسم هم باید تابع شرایط تاریخی خودش باشد. شرایط تاریخی به عقیده شما نمی‌تواند ثابت بماند، پس مارکسیسم هم نمی‌تواند ثابت بماند.
golab
حال بحث ما درباره اسلام این خواهد بود: اگر این اصل کلی ثابت شد که واقعا زندگی بشر یک جنبه‌های ثابت و کلی دارد که حکم مدار حرکت را دارد و یک جنبه‌های متغیر که حکم مراحل حرکت را دارد، آن شرایطی که مدار یعنی مسیر حرکت را در زندگی بشر تعیین می‌کند باید ثابت بماند اما اگر شرایطی است مربوط به مرحله زندگی، باید تغییر کند. ما راجع به اسلام باید ببینیم که آیا توجه اسلام به مسیر و مدار زندگی بشر و به کادر زندگی و کادر حرکت است یا به مرحله‌ها؟ می‌بینیم یک سلسله از قوانین معمولی ما قوانین مداری است نه قوانین مرحله‌ای.
golab
گفتیم که مقررات اسلام یا به روابط انسان با خدا مربوط است یا به روابط انسان با خودش یا به روابط انسان با طبیعت و یا به روابط انسان با افراد اجتماع. در روابط انسان با خدا از آن جهت که مربوط به خدا می‌شود هیچ‌گونه تغییری پیدا نمی‌شود، و در آنچه هم که مربوط به انسان است آنچه که روح این مطلب را تشکیل می‌دهد باز تغییر نمی‌کند. بله، در شکلش تغییراتی پیدا می‌شود که تابع شرایط است و ما می‌بینیم خود اسلام هم این تغییرات را قائل شده است، مثل نماز. می‌گوید نماز بخوانید ولی بعد می‌گوید نماز ایستاده بخوانید؛ اگر نمی‌توانید، نشسته بخوانید؛ نمی‌توانید، به پهلوی راست بخوانید؛ نمی‌توانید، به پهلوی چپ بخوانید؛ نمی‌توانید، مستلقیا بخوانید؛ آن را هم نمی‌توانید، با اشاره بخوانید. هرچه که شرایط تغییر می‌کند، هیکل نماز هم تغییر می‌کند.
golab
بله، یک مطلب اینجا هست که به موجب آن فقها روی این اجتهاد اصرار زیادی نمی‌کنند و آن این است که در مسائلی که اسلام بنایش بر تسهیل و سهولت و گذشت است، این احتمال در کار می‌آید که چیزی که ولو برای عده‌ای از مردم در یک زمانی ملاک بوده، این تسهیل را برای همه مردم در همه زمانها تعمیم بدهند، چون بنا بر سختگیری نیست.
golab
اگر شما مستأجر خانه‌ای هستید و خسارتی به آن وارد می‌شود، یک وقت هست که شما در آنچه که وظیفه یک مستأجر است تقصیر کرده‌اید، مثلاً شیرآب را باید ببندید نبستید و آنقدر آب آمد که زیرزمین را گرفت و خانه را خراب کرد. اینجا ضامنید. یک وقت سیلی می‌آید که از اختیار شما بیرون است. در اینجا ضامن نیستید. این مربوط به عصر الاغ و این حرفها نیست، در همه زمانها همین‌جور است. حتی مسئله ارث هم همین‌طور است. قدر مسلّم این است که بیشترین مسائل اسلام ـ چه فقهی، چه اخلاقی، چه اعتقادی، چه اجتماعی ـ مسائل مسیری است؛ یعنی مثل علامتهایی است که جاده را مشخص می‌کند، می‌گوید تو که حرکت می‌کنی در این جاده حرکت کن. این با تغییر زندگی [متغیر] نیست.
golab
یک درخت با وجود درختهای دیگر در باغ، همان مقدار امکان رشد دارد که هیچ درختی نباشد. اگر تمام درختهای این باغ را قطع کنند به این درخت صدمه‌ای نمی‌خورد و بلکه کمی هم آزادتر می‌شود، و اگر میلیونها درخت دیگر هم اینجا وجود داشته باشد این درخت در زندگی خودش نیازی به همکاری و ترکیب شدن با آن درختهای دیگر ندارد. این یک جور زندگی است که در عین اینکه اجتماعی است (یعنی در یک جا جمع شده‌اند)، هیچ گونه اجتماعی نیست. آیا زندگی افراد انسان مثل زندگی درختهایی است که در یک باغند؟ قطعا این‌جور نیست.
golab
[زمانی که لشکر معاویه آب را بر سپاه علی علیه‌السلام بسته بود] امیرالمؤمنین اصحابش را با این جمله‌ها چنان به هیجان آورد که در اندک مدتی لشگر معاویه را از شریعه فرات دور راندند. ببینید چگونه حس شرافت بشر را تهییج کرد: اَلا وَ اِنَّ مُعاوِیةَ قادَ لُمَةً مِنَ الْغُواةِ معاویه عده‌ای را جمع کرده... و خلاصه فرمود: اینها شریعه را گرفته‌اند که تشنه بمانید و از این راه شما را مستأصل کنند: رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْوَوْا مِنَ الْماءِ می‌خواهید سیراب بشوید؟ شمشیرهای خودتان را از خون این ناکسان سیراب کنید، فَالْمَوْتُ فی حَیاتِکمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِکمْ قاهِرینَ زندگی و مردگی این نیست که آدم نفس بکشد یا نکشد. آدم بمیرد و پیروز، زنده است؛ بماند و محکوم، مرده است. این یک غیرتی است در بشر، یک حسی است در بشر. شعری هم از فردوسی در این زمینه است، می‌گوید: تن مرده و گریه دوستان به از زنده و طعنه دشمنان مرا عار آید از این زندگی که سالار باشم کنم بندگی واقعا چنین حسی همیشه در بشر بوده است. همیشه بشر همه چیز را با مقیاس شکم و سیری و گرسنگی و مسائل اقتصادی و امور قابل مبادله، مقایسه نمی‌کرده است.
golab
«دانش و آزادگی و دین و مروّتاین همه را بنده درم نتوان کرد» واقعا هستند افرادی ـ الآن هم هستند بچه‌هایی که ما با چشم خودمان می‌بینیم ـ که این‌گونه هستند. در زندگی همه ما لااقل چیزکی از این قضیه هست؛ یعنی هرکسی در خودش احساس می‌کند که پا روی مقدار زیادی از منافع مادی زندگی می‌گذارد و از آن می‌گذرد؛ از مقامها و پستهایش، از حقوقهای گزاف، ویلاها و تنعمهای بزرگ می‌گذرد چون با شرافتش جور در نمی‌آید، با آزادی و استقلالش جور در نمی‌آید.
golab
بنابراین اولاً مطلب این جور نیست که همیشه پای گرسنگی در میان باشد و هرجا که گرسنگی آمد، سایر عوامل کنار برود. همه جا که پای گرسنگی در میان نیست. بشر اغلب کارها را از روی سیری می‌کند. ثانیا حتی اگر پای گرسنگی هم در میان بیاید، مطلب از این قبیل نیست که هرجا گرسنگی آمده ایمان می‌رود دنبال کارش، عشق و هنر و اخلاق می‌رود دنبال کارش. این مبالغه است. این است که تاریخ را به این سادگی نمی‌شود توجیه کرد. آقایان می‌گویند نیروی محرّک تاریخ تنها عوامل اقتصادی است. خیر، این جور نیست.
golab

حجم

۱۶۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۶۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۶۰%
تومان