دانلود و خرید کتاب روزی خواهم خفت برای همیشه؛ روایتی داستانی از زندگی شهید آیت الله محمد صدوقی (قهرمانان انقلاب ۱۲) شمسی خسروی
تصویر جلد کتاب روزی خواهم خفت برای همیشه؛ روایتی داستانی از زندگی شهید آیت الله محمد صدوقی (قهرمانان انقلاب ۱۲)

کتاب روزی خواهم خفت برای همیشه؛ روایتی داستانی از زندگی شهید آیت الله محمد صدوقی (قهرمانان انقلاب ۱۲)

نویسنده:شمسی خسروی
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روزی خواهم خفت برای همیشه؛ روایتی داستانی از زندگی شهید آیت الله محمد صدوقی (قهرمانان انقلاب ۱۲)

«روزی خواهم خفت برای همیشه» روایتی داستانی از زندگی شهید آیت الله محمد صدوقی است که شامل ۱۷ داستان از زندگی ایشان می‌شود. «شهید آیت الله محمد صدوقی» دوست و همراه نزدیک آیت‌الله‌خمینی در دوران انقلاب و پس از آن امام جمعه‌ شهر یزد بود و در سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید. داستان‌های این مجموعه طبق اسناد تاریخی و منابع مستند نوشته شده است و با ذکر جزئیات خواننده را درگیر داستان‌ها و حوادث پرحاشیه‌اش می‌کند. در میان داستان‌ها و خاطرات از سخنرانی‌ها و نامه‌های ایشان نیز استفاده شده‌است.
ب. قاسمی
۱۴۰۰/۰۵/۲۲

کتاب خیلی زیبا و روان و دلنشین بود. لذت بردم از شجاعت بی تمثیل این روحانی عالیقدر. روحش شاد. خوش به سعادت مردم یزد که چنین اسوه ای داشته و دارند. 😊

تنها مدرکی که ما برای صدوقی بودن داریم و این‌که از نواده‌های مرحوم صدوق بزرگ هستیم، همان لوح تاریخی قبر جد بزرگ و جد دوم ماست. «الّذی کانَ بِالصدقِ نَطوق، کیف و هُو مِن نجل الصَّدوق؟»: کسی که به صدق و راست‌گویی سخن می‌گفت. چه‌گونه چنین نباشد، و حال آن‌که او از نسل صدوق است. و به این جهت نیز شهرت ما صدوقی است.
زینب هاشم‌زاده
بنده، محمّد صدوقی، سال ۱۳۲۷ هجری قمری در خانواده‌ای روحانی در یزد متولّد شدم. پدرم، مرحوم آقا میرزا ابوطالب، یکی از روحانیون معروف این استان بودند و در مسجد روضهٔ محمّدیه (حظیره) سمت امامت و مرجعیت تامّه برای کارهای مردم و در اسناد و قبالجات و به طور کلّی کارهایی که در آن دوره به دست روحانیت بود، تخصّص فوق‌العاده‌ای داشتند. کمتر کسی در این استان می‌توانست مثل ایشان، اسناد شرعیّه را تنظیم کند. پدرم، فرزند مرحوم میرزا محمّدرضا کرمانشاهی، یکی از علمای بزرگ این استان، و ایشان هم فرزند مرحوم آخوند ملّا محمّدمهدی کرمانشاهی بودند. سال ورود آخوند ملّا محمّدمهدی به یزد روشن نیست؛ زیرا به وسیلهٔ فتحعلی‌شاه از کرمانشاه به یزد تبعید شد.
زینب هاشم‌زاده
ـ شنیده‌ایم استاندار روزی صدوبیست کیلو هالتر می‌زند و نیم کیلو گوشت می‌خورد. خودش این پیغام را برای ما فرستاده. خواستم به اطّلاع ایشان برسانم که الاغ محمود نفتی نیم کیلو جو می‌خورد و سیصد کیلو بار می‌برد. هنر نیست که یک کیلو گوشت بخوری و صد و بیست کیلو هالتر بزنی. صدای خندهٔ مردم تو فضا پیچید. آیت‌الله دست گذاشته بود لبهٔ منبر مقابلش. از رفتار نظامی‌ها با مردم مبارز می‌گفت
ب. قاسمی

حجم

۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان