کتاب استرس را به زانو درآوریم

کتاب «استرس را به زانو درآوریم» نوشتۀ لیونل کودرون و ترجمۀ فاطمه صالحی طالقانی است و انتشارات طلایه آن را منتشر کرده است. این کتاب ضمن معرفی استرس، راهکارهای مقابله با آن را ارائه می‌دهد.

درباره کتاب استرس را به زانو درآوریم

استرس همواره وجود داشته است. تمام انسان‌ها در هر موقعیتی که هستند استرس‌های بسیاری را تحمل می‌کنند. این مسئله آن قدر اهمیت دارد و پیچیده است که متخصصان و پزشکان بیشتر از ۳۰۰ تعریف از آن ارائه کرده‌اند. خود زندگی به‌تمامی استرس است؛ زیرا انسان‌ها دائماً در محیط متغیر زندگی می‌کنند و بدن انسان هم در تغییروتحول همیشگی است. در حقیقت تا جهان بوده استرس هم بوده است و بدون آن نمی‌شود زندگی کرد.

افراد درحالی‌که یک شخص واحد هستند در سطوح دیگر زندگی هم نقش دارند؛ شغلی، خانوادگی، ‌احساسی. آن‌ها در واقع نمی‌توانند یک بخش را جدا کنند. وقتی در یک قسمت عمل می‌کنند قسمت‌های دیگر هم درگیر می‌شوند برای مثال اگر در خوردن و خوابیدن مشکلی پیش بیاید، این مشکل در سطوح دیگر نیز احساس می‌شود. هیچ بخشی جدا از دیگری نیست و همه به هم مرتبط هستند به همین دلیل در کتاب استرس را به‌زانو در‌آوریم بخش‌های مختلف گروه‌بندی‌ شده‌اند تا افراد بتوانند در هر مورد بهتر عمل کنند. افراد با شناخت روش به‌کارگیری و نحوۀ عملکرد استرس می‌توانند آن را در اختیار خود بگیرند.

کتاب استرس را به‌زانو در‌آوریم به خوانندگان کمک می‌کند تا بدانند کنترل استرس به معنای همیشه خندیدن، افکار و تصورات خوب داشتن و آمادۀ کار بودن نیست بلکه شناخت بهتر خود و همچنین مشخص‌کردن امکانات و محدودیت‌ها است تا با هماهنگی‌های بهتر استرس حذف شود و بتوان با خود، دیگران و محیط زندگی کنار آمد و زندگی کرد. کتاب استرس را به‌زانو درآوریم، تست‌ها و نمودارهای متعددی را ارائه می‌دهد که افراد با کمک آن می‌توانند خودشان را بهتر بشناسند و در نهایت استرس را کنترل کنند. این کتاب همچنین مثال‌هایی واقعی از زندگی‌های مختلف در اختیار خوانندگان می‌گذارد تا بتوانند از تجربیات دیگران بهره ببرند.

خواندن کتاب استرس را به زانو درآوریم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران کتاب‌های روان‌شناسی و همچنین کسانی که استرس زیادی را تحمل می‌کنند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب استرس را به زانو درآوریم

«من برای انجام هر کاری نیاز به مشکلات دارم. در آن لحظات است که من از بالاترین کارایی برخوردارم. ریچارد به‌خوبی اثرات مفید و مثبت استرس را به تصویر می‌کشد. او در دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته است و به خود قول داده بود با تمام توان مبارزه کند تا توانایی‌هایش را ثابت کند. وقتی که همه چیز خوب پیش می‌رفته، استعدادهایش به کار نمی‌افتاده‌اند و وقتی احساس می‌کرده کار سختی ندارد، کار مثبتی انجام نمی‌داده است. استرس‌های زندگی او را به‌سوی بهتر کارکردن هل می‌داده و به او اطمینان ثبات بیشتری می‌بخشیده است. نیاز امنیت او را شرطی نموده است.»