کتاب فصل چیدن گیلاس هومن هویدا + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب فصل چیدن گیلاس

کتاب فصل چیدن گیلاس

نویسنده:هومن هویدا
انتشارات:نشر روزگار
دسته‌بندی:
امتیاز
۲.۸از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فصل چیدن گیلاس

در رمان «فصل چیدن گیلاس» نوشته هومن هویدا می‌خوانید: «آن روز همه‌ی روزنامه‌های صبح در تیتر درشتی نوشته بودند که یک زوج جوان دانشجو در اصفهان در حین خطبه‌ی عقد متوجه شدند که خواهر و برادرند.‌ آن دو در دانشکده‌ی زبان‌های خارجی دانشگاه اصفهان آشنا شده بودند.‌ مرجان، ارمنی و اصفهانی بود، فریدون، مسلمان و گیلانی بود که برای تحصیل در رشته‌ی زبان انگلیسی به دانشگاه اصفهان رفته بود.‌ هنوز خطبه تمام نشده بود مرجان جیغ‌کشان از هال بیرون زد و کف حیاط افتاد و بیهوش شد.‌ فریدون هم به دنبال او جلسه‌ی عقد را ترک کرد.‌ از حیاط بیرون زد و برای فکر کردن خودش را به پله‌های پل خواجو رساند. این اتفاق بی‌سابقه فقط برای فریدون و مرجان پیش آمد. گرنه چنته‌ی تاریخ از این دست حوادث کاملن خالی است.‌ هرچه بود فریدون و مرجان خوراک خبری یک روز روزنامه‌ها و بنگاههای خبر پراکنی را فراهم کردند.‌ جلسه متفرق شد.‌ عاقد دفتر و دستکش را جمع کرد و خالی الکف به منزل برگشت.»

نظرات کاربران

S
۱۳۹۷/۰۷/۰۵

عجیب بود! اول اینکه هم در صفحات ابتدایی کتاب و هم در جزییات داستان ، اسپویل شده! این را میتوانست برای آخر داستان بگذاره یا میتوانست حداقل آخر داستان را نامفهوم تمام نکنه! پایان بندی درستی نداشت. بعد هم اینکه مرجان این

- بیشتر
فرزاد
۱۳۹۷/۰۸/۲۵

خوب.

کاربر ۱۲۸۴۲۴۸
۱۳۹۸/۱۲/۲۶

حیف وقت آدم که برای خواندن این کتاب بره.نویسنده میتونست آخر داستان رو اینقدر زود نگه.اصلا نفهمیدم چطور مرجان فهمید که خواهر و برادر هستند.حداقل انتظار این بود که طرز مسلمون شدن مرجان بیشتر توضیح داده بشه تا این که

- بیشتر
bahar
۱۳۹۸/۰۴/۰۹

خیلی سطحی اصلا جالب نبود

بریده‌هایی از کتاب

شهدا را تا گلستان شهدای اصفهان بدرقه کردند و با سلام و صلوات یکی یکی دفن کردند.‌ مراسم خاکسپاری که تمام شد هواپیماهای جنگنده، آسمان گلستان شهدا را گلباران کردند.‌ آن روز در سینه‌ی کسی دل نبود.‌ همه به ظهر عاشورا برگشته بودند به اسب تشنه بر بالین یک جسد بی‌سر
S
آن روز همه‌ی روزنامه‌های صبح در تیتر درشتی نوشته بودند که یک زوج جوان دانشجو در اصفهان در حین خطبه‌ی عقد متوجه شدند که خواهر و برادرند.
_SOMEONE_
حال آن روز فریدون را من می‌دانم.‌ وقتی که معلم خصوصی افسون عزیزی بودم و او به اتفاق خانواده از جنوب به شیراز آمده بودند و در خیابان ما خانه‌ای رهن کرده بودند.‌ ابتدا من معلم خصوصی برادرش، ماهر، بودم ولی افسون آنقدر بالش زیر دست من گذاشت و شربت پرتقال آورد که عقل را گذاشتم و عشق را برداشتم.
_SOMEONE_
کارکرد ولایت فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران (جلد دوم)
موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
انواع درمان اعتیاد
روح اله طغرایی سمیرمی
کمک آموزشی کمک کار ساده آشپزخانه
سیده سعیده عنقائی
دایرة‌المعارف ۳۴۴ موضوع قرآنی مثانی (جلد چهارم)
سیدحسین حق‌شناس
برآورد تهدیدات اقتصادی
محمد جعفری
پنج راز مربی فروش
هیلمون سوری
سفر به دنیای خوراکی ها
علی صالحی
سیاست های شهری در عصر جهانی شدن
ادوارد جی .گوتز
حکایت های تلخ و شیرین
مساجد شش‌گانه جنوب تهران
دیدگاه پنجم
اکبر ایرانی
میرای نامیرا
مری شلی
شهید سیدمحمد صدر اسوه مرجعیت
صلاح عبدالرزاق
بنیاد نظری سیاست در جوامع چند فرهنگی
سیدعلیرضا بهشتی
آنیوتا
آنتوان چخوف
نوشته‌های‌ گونه‌گون‌
حسین علیزاده
پیشگویی‌های آخرالزمان از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ جلد چهارم
موسسه آینده روشن
آرزو دارم تمام انسان ها شاد باشند (جلد دوم)
محمود مولایاری (محمود ترک قره قانی)
نقاشی با پاستل، کسب مهارت و تکنیک های آن
بهناز طایفی
کارنامه پنجاه ساله اخیر من
سیدمحمد نحوی

حجم

۴۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۴۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان