تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب فصل چیدن گیلاس
۲٫۸
(۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب فصل چیدن گیلاس
در رمان «فصل چیدن گیلاس» نوشته هومن هویدا میخوانید:
«آن روز همهی روزنامههای صبح در تیتر درشتی نوشته بودند که یک زوج جوان دانشجو در اصفهان در حین خطبهی عقد متوجه شدند که خواهر و برادرند. آن دو در دانشکدهی زبانهای خارجی دانشگاه اصفهان آشنا شده بودند. مرجان، ارمنی و اصفهانی بود، فریدون، مسلمان و گیلانی بود که برای تحصیل در رشتهی زبان انگلیسی به دانشگاه اصفهان رفته بود. هنوز خطبه تمام نشده بود مرجان جیغکشان از هال بیرون زد و کف حیاط افتاد و بیهوش شد. فریدون هم به دنبال او جلسهی عقد را ترک کرد. از حیاط بیرون زد و برای فکر کردن خودش را به پلههای پل خواجو رساند. این اتفاق بیسابقه فقط برای فریدون و مرجان پیش آمد. گرنه چنتهی تاریخ از این دست حوادث کاملن خالی است. هرچه بود فریدون و مرجان خوراک خبری یک روز روزنامهها و بنگاههای خبر پراکنی را فراهم کردند. جلسه متفرق شد. عاقد دفتر و دستکش را جمع کرد و خالی الکف به منزل برگشت.»
۶ دعوای پرکاربرد جرایم علیه اموال![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
علیرضا نمرودی
در جستجوی هویج و عجیب ترین گوجه فرنگی جهانباران جعفری سحری
گنجشک ها هم نماز می خوانند...محمد لایقیان جوان
فیسبوکزهرا مهدوی
راهنمای والدین برای تبدیل نقاشی کودکان به کتابزهرا شهاب موحد
راهنمای تغذیه ورزشی برای بازیکنان ورزشیجیمی آلارکن
طرح های آزمایشی در علوم کشاورزیسیدعلی پیغمبری
شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامهعلی اصغر مصطفوی
چوپان دروغگوژاله راستانی
سرگیجهیاسمن فطورهچی
مشکلات موقتی هستندجول اوستین
نزدیک تر از منمحمد بلوچ
نشریات دانشجویی زنان در ایرانعلی باغدار دلگشا
پری زاد، پروشاتعباس سلیمانی امیری
معماری و هم ذات پنداریلوسی هاسکینسون
سگ آبی مشغول نیکولاس الدلند
ای دل کمی بی رحم باشمحسن پایمزد
ریورسایثار شریفی
باران صدایم می کندغلام رضایی
قدرت بیداریوین دایر
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
عجیب بود! اول اینکه هم در صفحات ابتدایی کتاب و هم در جزییات داستان ، اسپویل شده! این را میتوانست برای آخر داستان بگذاره یا میتوانست حداقل آخر داستان را نامفهوم تمام نکنه! پایان بندی درستی نداشت. بعد هم اینکه مرجان این
خوب.
حیف وقت آدم که برای خواندن این کتاب بره.نویسنده میتونست آخر داستان رو اینقدر زود نگه.اصلا نفهمیدم چطور مرجان فهمید که خواهر و برادر هستند.حداقل انتظار این بود که طرز مسلمون شدن مرجان بیشتر توضیح داده بشه تا این که
خیلی سطحی اصلا جالب نبود