دانلود و خرید کتاب وقتی به مسیح خیانت کردم ماریو بونفانته ترجمه ج‍م‍ش‍ی‍د ک‍اوی‍ان‍ی‌
تصویر جلد کتاب وقتی به مسیح خیانت کردم

کتاب وقتی به مسیح خیانت کردم

معرفی کتاب وقتی به مسیح خیانت کردم

«وقتی به مسیح خیانت کردم» داستان روکسانا، راهبه‌ای پنجاه و پنج ساله و همسر مردی ثروتمند است. او مدتی است که متوجه رابطه همسرش با زن دیگری شده‌است و اغلب شوهرش را با آن زن می‌بیند. روکسانا پس از درگیری‌های ذهنی فراوان تصمیم می‌گیرد از آن شهر برود غافل از این که در مکان جدید، چالش‌های ذهنی و روحی بیشتری در انتظار او است. ماریو بونفانته درباره انگیزه‌اش از نوشتن داستان، روایتی از رابطه هایدگر و هانا ارنت نقل می کند. بوفانته در نامه هایدگر به هانا جمله‌ای را می‌بیند که پیش‌تر فکر می‌کرده از سنت‌آگوستین قدیس است: «می خواهم هرآنچه هستی باشی». او متوجه می‌شود که این جمله را خود هایدگر گفته‌است و برای تأثیرگذاری بیشتر بر هانا آن را به آگوستین نسبت داده‌است. بونفانته نهایت عشق ورزی را در این جمله می‌بیند و عقیده دارد این جمله یا هر معادله‌ای در این رابطه متعلق به هیچ متفکری نیست بلکه به کل بشر تعلق دارد و داستان روکسانا، راهبه عاشق هم در این معادله جای می‌گیرد: روکسانا منتظر شد تا چراغ آخرین طبقهٔ آپارتمان روبه‌رویی روشن شود. آپارتمانی با تراسی وسیع که آن زن بلوند در آنجا، در تابستان آفتاب می‌گرفت. وقتی پردهٔ آن آپارتمان روبه‌رویی کشیده شد، روکسانا هم همانند پرده تئاتر پردهٔ آشپزخانه را کشید. برگشت به سر میز آشپزخانه، جایی که دفترچهٔ پسری روی آن بود و او تقویتی، ریاضی با او کار می‌کرد. در کنار دفترچه چشمش به پاکتی که چک بانکی از طرف مارکو درون آن بود، افتاد. سیگاری روشن کرد. نگاهی به درون پاکت انداخت. همان رقم همیشگی، بدون اینکه هیچ نامه‌ای یا یادداشتی به آن ضمیمه شده باشد. یک چک بانکی پنج هزار یورویی به‌نام او. با خودش فکر کرد که دیگر نیازی نیست که به چکِ پول، نامه یا یادداشتی ضمیمه کند. وقتی دو نفر از هم جدا هستند، بقیه حرف‌ها و ضمیمه‌ها وقت تلف کردن است...
نازبانو
۱۳۹۷/۰۶/۰۸

کسل کننده بود، متأسفانه تا انتها نخوندم، ترجمه معمولی بود

a
۱۳۹۸/۰۸/۲۹

دوستان چند تا رمان جنایی هیجانی که تو طاقچه خوندید رو معرفی میکنید؟!

شرط ضروری برای زنده ماندن، عشق است.
سیّد جواد
متوجه یک اشتباه تاریخی بزرگی شدم و آن اینکه عبارت «می‌خواهم آنچه که هستی باشی.» از آن آگوستین‌قدیس نیست. بلکه از هایدگر فیلسوف آلمانی است که آن را در نامه‌ای به هاناآرنت (شاگرد و معشوقه‌اش) می‌نویسد و عبارت را به سن‌آگوستین نسبت می‌دهد. اینکه چرا هایدگر گفتهٔ خود را به سن‌آگوستین نسبت می‌دهد، کسی نمی‌داند. اما من تصور می‌کنم که او خواسته تا جمله‌اش تاثیر بیشتری روی هانا آرنت داشته باشد. به‌هرحال، من فکر می کنم، «عشق ورزیدن»، «می‌خواهم آنچه که هستی باشی» و یا هر معادله‌ای در این ارتباط، هیچ ربطی به هیچ متفکری ندارد بلکه فقط به کل بشر تعلق دارد و مسئله را در درون بشریت جست‌وجو کرد.
سیّد جواد
سن‌آگوستین متفکر مشهور مسیحی در کتاب «اعترافات» خود می‌نویسد: «می‌خواهم آنچه که هستی باشی.»
سیّد جواد
«گرتا» با شنیدن آهنگی به‌شدت متأثر می‌شود. وقتی شوهرش «گابرییل» علت را جویا می‌شود او پاسخ می‌دهد: «مردی که به‌خاطر من مرد ...» «گرتا» برای شوهرش توضیح می‌دهد که در گذشته جوانی عاشق او می‌شود که از بیماری ریوی رنج می‌برد. در یکی از شب‌های سرد زمستان آن جوان در زیر پنجرهٔ خانهٔ «گرتا» برایش آن‌قدر آواز می‌خواند که همانجا می‌میرد. گابرییل با شنیدن چنین حکایتی در خود فرو می‌رود و در مقابل عظمت عشق؛ احساس کوچکی و فرومایگی می‌کند. او دیگر خود را نمی‌شناسد و تعجب می‌کند که چگونه توانسته به‌عنوان شوهر این همه مدت با او زندگی کند. شاید بین آن دو چیزی عوض نشود و همه چیز مثل سابق ادامه پیدا کند. اما به‌طور حتم آن صاعقه آن آشفتگی روحی که به گابرییل اصابت کرد تا ابد با او باقی می‌ماند.
سیّد جواد

حجم

۷۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

حجم

۷۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

قیمت:
۲,۴۹۰
تومان