کتاب شهر زنان بیوه
معرفی کتاب شهر زنان بیوه
کتاب شهر زنان بیوه نوشتهٔ هیفا زنگنه و ترجمهٔ لیلی فرهادپور است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، روایت زنی عراقی از جنگ و مقاومت است. نویسنده، در این کتاب، داستان کشورش را بازمیگوید؛ داستانی که از اواخر قرن بیستم، یعنی از زمان حملهٔ آمریکا و انگلیس به عراق، آغاز میشود و تا اشغال عراق ادامه مییابد. این کتاب، در تبعید نوشته شده است.
درباره کتاب شهر زنان بیوه
کتاب شهر زنان بیوه را یک نویسنده کُرد عراقی به نام هیفا زنگنه ( -۱۹۵۰) نوشته است. او که در یکی از جوامع آزاد خاورمیانه رشد یافت، در دههٔ ۷۰ میلادی با کودتای حزب بعث عراق آن فضای امن را از دست داد؛ کودتای حزبی که، بهرغم ادعایش، مذهبی نبود.
زنگنه در جنگ علیه صدام به نیروهای مسلح مقاومت پیوست و چنین بود که در ابتدای جوانی دستگیر شد، به زندان افتاد و شکنجه را تجربه کرد. او پس از تحمل ۶ ماه حبس در زندان «ابوغریب» آزاد شد و از آن موقع در تبعید به سر میبَرَد.
کتاب حاضر، افزونبر وجهٔ تاریخیاش، نوعی زندگینامهٔ شخصی هم هست؛ که از بزرگ شدن نویسنده در بغداد میگوید و از زندگی در خلال جنگ و شکوفایی در دوران صلح؛ از ملحق شدن او به جنبشهای اصلاحات اجتماعی گرفته تا شرکت در مبارزۀ مسلحانه و تلاشش برای تساوی حقوق زنان؛ چه بهعنوان عراقی و چه بهعنوان یک شهروند جهان.
خواندن کتاب شهر زنان بیوه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران کتابهای خاطرات و زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب شهر زنان بیوه
«تا زمانی که جمعآوری نیروها برای جنگ ]با صدام[ به مراحل نهایی نرسیده بود، در آمریکا و انگلیس کمتر کسی از وضع نابسامان زنان عراقی در زمان حکومت صدام حسین اطلاعی داشت. بعد از آن نیز رنجهایی که مردم عراق بر اثر تعدی، تحریم و بمبارانهای هوایی آمریکا و انگلیس میکشیدند، بجز از جانب تعدادی از سازمانهای بینالمللی و بشردوستانه و روزنامهنگاران مستقل، نادیده گرفته شد.
در اکتبر ۲۰۰۲، دولتمردان آمریکایی خود را قیم مسائل زنان عراق دانستند و خواهان آزادی برای آنان شدند. بلافاصله قبل و بعد از تهاجم به عراق، با سرمایۀ آمریکا، چندین سازمان زنان در عراق تأسیس شد. در بعضی موارد آنها به گروهها و جناحهای مخالف موجود وابسته بودند و در موارد دیگر مستقل عمل میکردند و خود را سازمانهایی غیردولتی (NGO) مینامیدند. این انجیاوها نقش برجستهای در بسیج حمایتهای عمومی و سیاسی در جنگ عراق ایفا کردند. پس از جنگ، آنها به ایفای این نقش مهم در رسانهها ـــ بیشتر در رسانههای آمریکا تا رسانههای عراق ـــ به عنوان مدافعان سیاست آمریکا، ادامه دادند.
در واقعیت، ایالات متحده و استعمار فمینیستمآبانهاش به اکثریت زنان عراقی ربطی نداشت و حتا مانعی بود بر سر راه کار سازمانهای مستقل و واقعی زنان عراق، که به کمک فراوان نیز احتیاج داشتند. گزافهگوییهای آمریکاییها در بارۀ توانمندسازی زنان و آموزش اصول و تمرین دموکراسی، به تنی چند از رهبران زنان عراقی، در کنفرانسهای خارج از عراق، به هیچ عنوان به زندگی روزانۀ زنان عراق ربطی نداشته و ندارد؛ زنانی که در فقری مهلک به سر میبرند و مجبور شدهاند خانه و کاشانهشان را ترك كنند و در چادرها زندگی كنند و به کمبود مواد غذایی و بهداشت دچارند. تا سال ۲۰۰۶، بیسوادی زنان در عراق در بالاترین سطح قرار داشت. از ۱۹۳۰ به بعد و به دنبال خصوصیسازی، خدمات رایگان عمومی به مخاطره افتاد. اکنون [۲۰۰۵] در آشوب و بلوای کشتار هر روزه در عراق، زنان از افزایش تعرض به حقوقشان، چه از سوی دولت و چه از سوی خشونتهای معمول در جامعهای که پایۀ جنسیتی دارد، رنج میبرند. بیکاری به فحشا، سقط جنین مخفیانه و غیرقانونی، «قتلهای ناموسی» و خشونت خانگی دامن زده است. فمینیستهای استعمارزدۀ دستنشاندۀ رژیم نیز به تفاوت شدید بین گزافهگوییها و واقعیت موجود تردید دارند یا در برابرش كورند. روح قاعدۀ کلی دولتمردان آمریکا در این جمله نهفته است: «هیچکس ادعا نمیکند دوره گذار آسان طی میشود»؛ این استعمار فمینیستمآبانه، حجم وسیع تلفات جانی در جنگ را امری مسلم و اجتنابناپذیر میداند.»
حجم
۲۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۲۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب درهم ریخته وآشفته ای بودبه جزقسمتهایی که درموردوقایع جنگ واشغال عراق بودبقیه کتاب اصلاجذابیت نداشت