دانلود و خرید کتاب لبخند مسیح س‍ارا ع‍رف‍ان‍ی‌
تصویر جلد کتاب لبخند مسیح

کتاب لبخند مسیح

معرفی کتاب لبخند مسیح

«لبخند مسیح» نام داستانی به قلم سارا عرفانی (-۱۳۶۱) است. نگار که مقاله‌ای خارجی راجع به سینما را در نشریه‌ای تخصصی می‌خواند به نویسنده مقاله برای پرسیدن سوالی ایمیل می‌زند. از قضا نویسنده مقاله قصد مسلمان شدن دارد و از نگار درخواست می‌کند که راجع به دین اسلام به او اطلاعاتی بدهد و او را راهنمایی کند: می‌خواست من او را به سوی خدا دعوت کنم! من، نیکلاس را به سوی خدا دعوت کنم؟! برای چی من باید این کار را می‌کردم؟ یعنی هیچ کس دیگر تو این دنیا پیدا نمی‌شد که نیکلاس را به سوی خدا دعوت کند؟! یعنی چون شنیده بود که مردم یک کشور مسلمان هستند، فکر کرده بود که همه آنها می‌توانند او را به سوی خدا دعوت کنند و چون من هم یکی از افراد همین کشور هستم، پس حتماً می‌توانستم این کار را بکنم. این چه استدلالی است که برای خودت چیدی، نیکلاس؟! سرم را از روی میز برداشتم. موبایل داشت زنگ می‌زد.
farez
۱۳۹۷/۰۳/۲۰

لبخند مسیح کتابیه که یکی دوسال پیش خوندم و بعد فهمیدم چرا خیلی ها جذبش میشن در ابتدا و بعد نظرشون عوض میشه. در یک کلام: یک نسخه ی بسیار تا بسیار ضعیف تر از "روی ماه خدا را ببوس

- بیشتر
anas:)
۱۳۹۹/۰۹/۱۱

نسبت به کار های دیگه ی نویسنده واقعا ضعیف بود و در اصل کتاب حرفی برای گفتن نداشت مثلا بر روی پایه های اعتقادی کتاب نوشته شده بود ولی با رفتن به حواشی نادرست ، کتاب ، ازمسیر اصلی منحرف

- بیشتر
P.Zirak
۱۳۹۷/۱۲/۲۹

کتاب از لحاظ ساختار داستانی قوی نیست شخصیت ها خوب ساخته نشدن و فقط یه سری اسم می بینیم کتاب خوبی نبود

فرسا
۱۳۹۹/۰۴/۲۷

نسبت به سایر کتبی که در این زمینه خوندم بسیار ضعیف و مبتدی بود و همچنین برای زمان حال اصلا مناسب نبود .نگار یجورایی ثبات شخصیتی نداشت و غیر واقعی بود... متاسفانه ذره ای در وجود من با خوندنش تکان نخورد

- بیشتر
mahdieh313
۱۴۰۱/۰۹/۱۴

خیلی کتاب بدی بود با شخصیت های بی منطق

سیدمهدی
۱۴۰۰/۰۶/۲۹

وقتی درنوشتن رمان تصمیم میگیریم باید یک تم و یک موضوع داشته باشیم. من فکر کردم نویسنده هیچ موضوعی ندارد . چرا که اصلا آن نتیجه ای که خودش در ذهن خودش رو ساخته نتوانسته روی کاغذ و در قالب

- بیشتر
فاطمه ناظریان
۱۳۹۸/۰۵/۰۱

کتاب دوست داشتی هست، ولی تخلیه. نه اینکه اصلا همچین چیزی هیچ وقت اتفاق نیوفته، ولی روند داستان رو خوب بهش نپرداخته بود. با این حال ، احساس کتابو دوست داشتم.

ساره
۱۳۹۸/۰۱/۲۴

داستان واقعا ضعیفی داره. متاسفانه نویسنده هیچ تلاشی برای آشنا شدن با طرز تفکر یک مسیحی آمریکایی که در تردید هست نکرده. حتی با سبک زندگی و تفکر خانواده های آزاد دهه هفتاد ایران هم نداشته. به همین دلیل داستان

- بیشتر
نی نامه
۱۳۹۷/۰۵/۲۶

لبخند مسیح در زندگی ام جریان دارد. آنجا که کسی دستت را می گیرد، بلند می کند، سوالات فراوان می پرسد، تو را حرکت می دهد، به نزد تو می آید،تو را می خواهد. ... و تو می گویی صبر

- بیشتر
Autumn
۱۳۹۷/۰۵/۰۳

کتاب خوبی بود بنظرمن، من خیلی دوس داشتم مترجم زبان بشم کلا شخصیت دختر داستانو دوس داشتم کارایی میکرد ک من نتونستم تو زندگیم انجام بدم شایدم بخاطر همین برام جالب بود

وقتی از اشتباه یکی از همکارانم عصبانی می‌شوم و می‌خواهم داد بزنم، در دلم می‌گویم تو اشتباه نکن، و همان لحظه به مسیح که با رضایت به من می‌نگرد، لبخند می‌زنم
F313
«اگه اعتقاد و فکر آدم، نسبت به دین درست باشه، می‌فهمه که دین چیزی جدا از زندگی نیست، بلکه برای خوب‌تر زندگی‌کردن،
در حال مطالعه.....!
امروز به سخن مسیح ایمان آوردم که طلب کن، به تو عطا خواهد شد. جستجو کن، خواهی یافت. در را بزن، به رویت گشوده خواهد شد.
F313
«اگه اعتقاد و فکر آدم، نسبت به دین درست باشه، می‌فهمه که دین چیزی جدا از زندگی نیست، بلکه برای خوب‌تر زندگی‌کردن، لازمه. شاید عمل‌کردن به دستورات دین، سخت باشه، اما همیشه برای رسیدن به چیزای بزرگ باید تلاش بیشتری کرد. ما حاضریم برای گرفتن مدرک از دانشگاه، سالها درس بخونیم. حاضریم برای طراحی یه ماشین، روزها و شبها فکر و محاسبه کنیم و سختی بکشیم و خلاقیت به خرج بدیم، اما حاضر نیستیم برای رسیدن به بزرگ‌ترین هدف هستی، به خودمون زحمت بدیم. اگه رسیدن به خدا راحت بود، آیا در نظر ما ارزش داشت؟!»
F313
بعضی آدمها خیال می‌کنند دین چیزی جدا از کار و تخصص آنهاست
F313
گفت: «یه موقع هست که تو، تو یه بیابون خشک و بدون گیاه، زندگی می‌کنی. به اونجا عادت کردی و خیال می‌کنی، زندگی خوبی داری. خب البته تو حق داری چون تو اون بیابون تونستی برای خودت یه خونه کوچک با چوبهای خشک درست کنی و برای بیرون کشیدن آب از چاه باید تلاش کنی. اما تو فکر می‌کنی باید همین طوری زندگی کنی، چون به این زندگی عادت کردی و حاضر نیستی حتی کمی دور و برت رو بگردی و چیزای جدید پیدا کنی.»
ز.م
«حالا فکر کن یه نفر می‌آد و به تو میگه پشت این تپه‌ها یه باغ بزرگه که تو می‌تونی به راحتی اونجا زندگی کنی و این همه سختی رو تحمل نکنی. اون از باغ و سرسبزی‌های باغ برات می‌گه و می‌ره. تو ممکنه دو تا کار کنی. یا اونقدر از زندگی خودت احساس رضایت می‌کنی که حرفای اون رو نشنیده می‌گیری، در واقع ترجیح می‌دی به چیزی که گفته، حتی فکر نکنی چون اگه بهش فکر کنی، مجبور می‌شی برای مطمئن شدن از حرفش، زندگی روزمره تو برای چند وقت تعطیل کنی، اما تو حوصله تغییر و تحول رو نداری. یا یه کم به زندگی‌ات فکر می‌کنی و می‌بینی اگه واقعاً یه باغ پشت تپه‌ها باشه، ارزش اینو داره که این خونه کوچک و چاه آبی رو که چند وقت برای کندنش تلاش کردی، رها کنی.
ز.م
خدا را باید برای عقل اثبات کرد و با تمام وجود، عاشقش شد.
در حال مطالعه.....!
این تازه اول راهه. تو بیابون سر راه، ممکنه مشکلات زیادی برات پیش بیاد، ولی وقتی از دور، دیوارای باغ رو می‌بینی، و شاخه‌های بلند درختهارو که با نسیم خنک تکان می‌خورند، با امید بیشتری قدم برمی‌داری. نزدیک تر می‌شی و تو رو نگاه می‌کنی. چه احساسی داری؟ آیا حاضری دوباره برگردی به خونه خودت؟ تازه این مال وقتیه که تو هنوز به باغ قدم هم نذاشتی.»
ز.م
یادم آمد که همزمان با رفتن به کلاس اول، من را در کلاس زبان ثبت نام کردند. آن موقع نمی‌فهمیدم برای چی باید زبان بخوانم، فقط فکر می‌کردم که وقتی مامان و بابا می‌گویند، حتماً باید بروم. هیچ وقت از خودم نپرسیدم که برای چی؟ یا آخرش قرار است چه بشود؟ ولی واقعاً مگه قرار بود چه اتفاق خاصی بیفتد؟! لذت ترجمه کردن یک رمان هزار صفحه‌ای، چیزی بود که همیشه آرزو داشتم آن‌را تجربه کنم. وقتی یک فیلم را به زبان اصلی می‌دیدم، و اطرافیانم، معنی جمله‌ها را از من می‌پرسیدند، خستگی آن همه کلاس رفتن، در می‌رفت.
در حال مطالعه.....!

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۵ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰
۵۰%
تومان