دانلود و خرید کتاب حکایت حمّال و دختران (داستان سوم) جلال نوع‌پرست
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب حکایت حمّال و دختران (داستان سوم)

«حکایت حمّال و دختران» سومین دفتر از مجموعه «قصه‌هایی از هزار و یک شب» با بازنویسی جلال نوع‌پرست است که اصل آن را عبدالطیف طسوجی از روی نسخه عربی «هزار افسان» در زمان محمدشاه قاجار به فارسی ترجمه کرده‌است. در این دفتر، «حکایت حمّال با دختران» را می‌خوانید: اینگونه قصه آغاز شد: در بغداد مرد عَزَبی حمّالی می‌کرد. روزی از روزها در بازار ایستاده بود که دختری صاحب زیبایی بسیار به سراغش آمد و گفت: سبدت را بردار و با من بیا. حمّال سبدش را برداشت و با دختر همراه شد. رفتند تا به دکانی رسیدند، دختر یک دینار داد و مقداری زیتون خرید و به حمال داد و گفت: این را در سبد بگذار و با من بیا. حمّال زیتون را داخل سبد گذاشت و آن را برداشت و رفتند تا به دکانی دیگر رسیدند. دختر آنجا سیب لبنانی و بِه عُمّانی و انگور حَلَبی و شفتالوی دمشقی و لیموی مصری و ترنج سلطانی از هر کدام یک مَن، خرید و به حمّال گفت: اینها را بردار و با من بیا. حمّال آنها را برداشت و رفتند تا به دکان دیگری رسیدند. دخترک قدری ریحان و بابونه و یاسمین و شقایق خرید و دوباره به حمّال امر کرد: اینها را بردار و با من بیا. حمّال بار را برداشت و در سبد گذاشت و با دختر رفتند تا به قصّابی رسیدند. دخترک ده رَطل گوشت خرید و به حمّال سپرد و رفتند تا به دکان شیرینی فروشی رسیدند. دختر همه گونه شیرینی خرید و به حمّال گفت: اینها را درون سبد بگذار. حمّال گفت: اگر اینها را به من گفتی، هیچ نگران نباش با خود خری آورده‌ام که جور این همه بار گران تو را بکشد. دختر تبسمی کرد و جلوتر به راه افتاد. رفتند تا به بازار عطاران رسیدند. از هرکدام از عطرهای موجود در بازار یک شیشه خرید و در سبد حمال گذاشت. بعد از آن به دکان شمع فروش رفتند...

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه