کتاب مغزنوشتههای یک نوزاد
معرفی کتاب مغزنوشتههای یک نوزاد
کتاب مغزنوشتههای یک نوزاد نوشتهٔ مهرداد صدقی است و انتشارات چرخوفلک آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مغزنوشتههای یک نوزاد
مغزنوشتههای یک نوزاد نوشتهٔ مهرداد صدقی (-۱۳۵۶) با تصویرگری لاله ضیایی است. این کتاب نوشتههای طنز کوتاهی از زبان یک نوزاد است.
در یکی از نوشتههای این کتاب میخوانیم:
«چون شنیده بودم که در دنیای واقعی باید کلی آمپول بخورم، کلی مشق بنویسم، کلی کار کنم و تازه، زورکی هم باید به سربازی بروم، توی شکم مامان مخفی شده بودم و نمیخواستم به دنیا بیایم؛ اما یک پرستار زرنگ با دستگاه جایم را پیدا کرد و به زور مرا از مخفیگاهم کشید بیرون...
خب، حالا که مرا پیدا کردید لااقل یک لباس بدهید بپوشم!»
خواندن کتاب مغزنوشتههای یک نوزاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نوشتههای طنز پیشنهاد میکنیم.
درباره مهرداد صدقی
مهرداد صدقی طنزنویس بجنوردی متولد سال ۱۳۵۶ است. مهرداد در سال ۷۵ در رشتهٔ صنایع چوب و کاغذ دانشگاه گرگان پذیرفته شد و در همین دانشگاه مقاطع ارشد و دکترا خود را پشت سر گذاشت. صدقی طنزنویسی را در دوران تحصیل آغاز کرد. اولین اثر منتشرشده از این نویسنده جوان به اولین جشنواره طنز دانشجویان در سال ۷۹ باز میگردد. اولین کتاب صدقی با عنوان نقطه ته خط منتشر شد اما اغلب او را با کتاب آبنبات هلدار میشناسند. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به مغز نوشتههای یک جنین، مغز نوشتههای یک نوزاد، رقص با گربهها، تعلیمات غیر اجتماعی، آبنبات پستهای و میرزا روبات اشاره کرد.
بخشی از کتاب مغزنوشتههای یک نوزاد
«پرستار میخواهد مرا وزن کند. کاش میشد بهجای وزنکردن نی نی، خود مامان را قبل و بعد از عمل وزن کنند و با کسر آنها از همدیگر وزن نی نی را تعیین کنند. اینطوری مامانها از اینکه در چند ساعت چند کیلو وزن کم کردهاند خیلی خوشحال خواهند شد.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
نظرات کاربران
کتاب شیرینی بود:) بقولی خَشِم شده😁 بعضی جاهاش نمک داشت، ولی قهقههی بلند نه.. اینکه از طرف یه نوزاده و سطح درک و تفاوت افکارش با ما، خیلی قیشنگ بود😅 تصمیم گرفتم نسخه چاپیشو هم بخرم و وقتی که بعنوان مربی مهدکودک رفتم پیش
-حساب کتاب: . الان نزدیک یک سالم است و بابا سی و نه سال دارد. یعنی سی و نه برابر من. سال بعد من می شوم دو ساله و بابا چهل ساله.یعنی بیست برابر من. فکر کنم اگر هر روز همین طور
نقاشی های بانمکی داشت. بیشتر طنزهاش هم با مزه بود. یکیش این بود: باید به تمام نی نی های هم سن و سال خودم اتفاقی را هشدار بدهم. اگر دیدید روی زمین یک شکلات خوشگل افتاده هیچ وقت آن را نخورید! چون
جالب بود. البته با ظرافت خاصی شوخی های لب مرزی هم کرده
عالی بود👍🏻🤗😋👍🏻👍🏻 منکه خیلی خندیدم😂😅😂😋
این کتاب طنزی نهفته در زبان یک نوزاد داره خوندنش هم ضرر نداره اما به نظرم خیلی سطحی و چیز های کوچیک رو بیان کرده و می تونست بهتر باشه نظرات تون رو درمورد انتقادم بگین
حرف نداااااااااااشت ممنون طاچچچچچچچچه جون😘😘😘🥰🥰🥰😍😍😍😍💕💞💟💋💋🌺🌸🌟🌟⭐
جالب بود 😂😂
کتاب بامزه ای بود. امان از نبود نی نی در اطرافیان. من که خیلی خندیدم.
ای کتاب حرف نداره