
کتاب زندگی خطرناک
معرفی کتاب زندگی خطرناک
کتاب زندگی خطرناک اثری است حاصل گردآوری علی اصغر عزتی پاک با همکاری گروهی از نویسندگان که توسط نشر سوره مهر منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از داستانها و روایتها دربارهی مردم غزه و تجربههای زیستهی آنها در دل بحران، جنگ و آوارگی است. هر داستان از زاویهای متفاوت به زندگی، امید، رنج و مقاومت مردم فلسطین میپردازد و میکوشد تصویری انسانی و ملموس از روزمرگیها، خاطرات و آرزوهای ساکنان غزه ارائه دهد. روایتها گاه از زبان اشیا و خانههاست و گاه از زبان انسانهایی که درگیر جنگ و مهاجرت هستند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زندگی خطرناک اثر علی اصغر عزتی پاک
کتاب زندگی خطرناک (داستانهایی برای مردم غزه) حاصل گردآوری علیاصغر عزتیپاک و حاوی مجموعهای از داستانها و روایتها است که هرکدام بهنوعی به زندگی مردم غزه و فلسطین میپردازند. این کتاب با بهرهگیری از قلم چند نویسنده، تلاش کرده است تصویری چندوجهی از تجربههای تلخ و شیرین، امیدها و ناامیدیها و خاطرات بهجامانده از خانه و خانواده در دل جنگ و آوارگی ارائه دهد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان یا روایت، زاویهی دید و لحن خاص خود را دارد؛ برخی روایتها از زبان اشیا و خانههاست و برخی دیگر از زبان شخصیتهایی که درگیر بحران و مهاجرت هستند. کتاب زندگی خطرناک با روایتهایی از گذشته و حال، خاطرات کودکی، حسرت بازگشت به خانه و مواجهه با ویرانی و امید، تلاش کرده است تجربههای انسانی و جمعی مردم غزه را به تصویر بکشد.
در داستان اول، راویْ یک خانهی ویرانشده است که از چشمانتظاری برای بازگشت اعضای خانواده سخن میگوید. او میگوید صدای خندهها جای خود را به صدای انفجار و خمپاره داده و اشیای خانه هرکدام خاطرهای از گذشته دارند. ورود مردان مسلح به خانه، گفتوگوهای اشیا و حسرت روزهای آرامش، فضای تلخ و پر از انتظار را ترسیم کرده است. در روایتهای دیگر شخصیتهایی با هویتهای گوناگون، از مهاجران و آوارگان تا مبارزان و مادران، هرکدام بخشی از واقعیت تلخ و شیرین زندگی در غزه را بازگو میکنند. خاطرات کودکی، رؤیای بازگشت به خانه، کلیدهایی که دیگر قفلی را باز نمیکنند و حسرت روزهای ازدسترفته، در سراسر کتاب تکرار میشود. روایتها گاه به تجربههای شخصی و خانوادگی میپردازند و گاه به تجربهی جمعی مردم یک شهر یا محله. در برخی داستانها، اشیا خانه مانند یخچال، کتابخانه یا گلدان بهعنوان راویان خاموش، شاهد ویرانی و تنهاییاند. در روایتهایی دیگر شخصیتهایی مانند خبرنگار، مادر یا مبارز فلسطینی با خاطرات و امیدهای خود میکوشد معنای زندگی را در دل بحران و جنگ بازتعریف کنند.
نام نویسندگان کتاب زندگی خطرناک عبارت است از محید قیصری، محمدهادی عبدالوهاب، سیده عذرا موسوی، مهدی کفاش، معصومه خوانساری، ابراهیم اکبرری دیزگاه، علیرضا سمیعی و علیاصغر عزتیپاک. کتاب حاضر با کنار هم قراردادن این روایتها و داستانها، تصویری چندلایه و انسانی از زندگی در غزه ارائه داده است. این کتاب نهتنها به روایت جنگ و مقاومت میپردازد، بلکه به جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی و آرزوهای کوچک و بزرگ آدمها نیز توجه نشان داده است.
چرا باید کتاب زندگی خطرناک را بخوانیم؟
کتاب زندگی خطرناک با روایتهایی متنوع و چندصدایی، تجربهی زیستهی مردم غزه را از زاویههای گوناگون به تصویر کشیده است. این کتاب هم به ابعاد سیاسی و اجتماعی بحران فلسطین میپردازد و هم به جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی و حسرتها و امیدهای کوچک آدمها. روایتها و داستانهای موجود با زبانی توصیفی و گاه شاعرانه، فضای ملموس و انسانی از زندگی در دل بحران را خلق کردهاند. خواندن این کتاب فرصتی است برای آشنایی با تجربههای واقعی و انسانی مردمی که در دل جنگ و آوارگی، همچنان به امید و بازگشت میاندیشند. همچنین این کتاب با پرداختن به خاطرات، رؤیاها و جزئیات زندگی، امکان همدلی و درک عمیقتر وضعیت مردم غزه را فراهم کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب زندگی خطرناک به علاقهمندان ادبیات معاصر ایران، کسانی که دغدغهی مسائل انسانی، اجتماعی و بحرانهای منطقهای را دارند، پژوهشگران حوزهی خاورمیانه و افرادی که به روایتهای چندصدایی و تجربههای زیسته در دل بحران علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود. همچنین این کتاب به کسانی که بهدنبال درک عمیقتری از زندگی مردم فلسطین و تجربهی آوارگی و مقاومت هستند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب زندگی خطرناک
«حالا پس از پنجاه سال به جایی برگشتهام که زمانی شهر کوچک ما بود: زاریه. مکانی که در چهاردهسالگی از من دزدیده شد. اکنون با غباری که روی سرسبزی منطقه کشیده بودند، حتی قسمت قدیمی شهر به نظر وهمناک میآمد. هیچ ذرۀ آشنایی در آن نیست. خانهها بدون اینکه تبعیضی برایشان قائل باشند یکسره آوار شده بودند؛ خرابهها فروریخته در درون خودشان ساکت بودند. انگار هیپنوتیزم شدهاند. میگویند عبور و مرور ِآدمها به شهر جان میدهد. راست میگویند؛ در جایی که همیشه حرکت در بال پرندهها موج میزده حالا در حشرات هم مرده است. در همچو جایی سکوت معمولاً حالوهوایی تهدیدآمیز دارد. محلهها غریبهها را به جا نمیآورند؛ گویا من هم دیگر به اندازۀ سایرین ناشناس بودم. من که تنها بازماندۀ زاریه هستم.
با سه تویوتا وارد محوطهای شدیم که چادرهای هلال احمر و دو سه چادر نظامی برپا بود. کمپی بود در مساحتی به بزرگی یک ورزشگاه فوتبال. پرچمهای کشورهای مختلف در باد میلرزید؛ لبنان، سوریه، عراق و ایران. تابستان منتظر بود و تا پیاده شدیم فوری و داغ به صورتمان خورد. راهنمایی که در ماشین ما بود برگشت و خواست برای جلوگیری از بیماری احتمالی ماسک مخصوص بزنیم. بعد به هر کس نقشهای داد و شروع کرد به توضیح مختصات منطقه و علایم. من میخواستم خانۀ قدیمیمان را پیدا کنم. گروه فیلمبرداری دوربینهایشان را وارسی کردند.»
حجم
۱۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
