
کتاب چراغی در نیمه شب
معرفی کتاب چراغی در نیمه شب
کتاب چراغی در نیمهشب نوشتهی بری استیویس و با ترجمهی حمید احیاء توسط نشر نیماژ منتشر شده است. این اثر یک نمایشنامهی تاریخی است که به زندگی و مبارزهی گالیله، دانشمند نامدار ایتالیایی، میپردازد. داستان در ایتالیا و در بازهی زمانی ۱۶۰۹ تا ۱۶۳۴ رخ میدهد و تمرکز آن بر کشفهای علمی گالیله، مواجههی او با کلیسا و چالشهای فکری و اجتماعی آن دوران است. نمایشنامه با زبانی نمایشی و دیالوگمحور، شخصیتهایی چون گالیله، دخترش پولیسینا، شاگردان و مقامات کلیسا را به تصویر میکشد و فضای علمی، مذهبی و اجتماعی قرن هفدهم را بازآفرینی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چراغی در نیمه شب
کتاب چراغی در نیمهشب اثری از بری استیویس است که با محوریت زندگی گالیله، به یکی از مهمترین تقابلهای تاریخ علم و مذهب میپردازد. این نمایشنامه در قالب چند پرده و صحنه، روایتگر تلاش گالیله برای اثبات حقیقتهای علمی و مقاومت نهادهای مذهبی در برابر این کشفیات است. استیویس با بهرهگیری از شخصیتهای تاریخی و فضاسازی دقیق، فضای ایتالیا در اوایل قرن هفدهم را بازسازی کرده و کشمکشهای فکری، اجتماعی و شخصی گالیله را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب بر پایهی دیالوگهای پرکشش و صحنههای متنوع استوار است و شخصیتهایی چون دانشمندان، کاردینالها، پاپ و اعضای خانوادهی گالیله در روند داستان نقش دارند. این اثر نهتنها به جنبههای علمی و فلسفی زندگی گالیله میپردازد، بلکه روابط انسانی، دغدغههای اخلاقی و فشارهای اجتماعی را نیز برجسته میکند. چراغی در نیمهشب با تمرکز بر موضوع آزادی اندیشه و حقیقتجویی، تصویری از جدال میان خرد و تعصب را ارائه میدهد و جایگاه علم در برابر قدرتهای سنتی را به چالش میکشد.
خلاصه کتاب چراغی در نیمه شب
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! نمایشنامه با شبی در سال ۱۶۰۹ آغاز میشود؛ زمانی که گالیله تلسکوپ تازهاش را به آسمان نشانه میگیرد و به کشفهایی دست مییابد که نظم رایج منظومهی شمسی را زیر سؤال میبرد. او با شور و شوق یافتههایش را با شاگردان و دوستانش در میان میگذارد و تلاش میکند جامعهی علمی و مذهبی را به پذیرش واقعیتهای تازه وادارد. اما مقاومت سرسختانهی اساتید دانشگاه و مقامات کلیسا، گالیله را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. او با کاردینالها و پاپ وارد گفتوگو میشود و سعی میکند با استدلال و منطق، دیدگاههای علمی خود را مطرح کند. در این میان، فشارهای مذهبی و تهدید به مجازات، گالیله را وادار میکند تا یافتههایش را تنها بهعنوان فرضیه مطرح کند و از بیان حقیقت بهصورت قطعی خودداری کند. روابط خانوادگی، بهویژه ارتباط او با دخترش پولیسینا (که بعدها راهبه میشود)، و دوستی با سَگِرِدو، بخش مهمی از روایت را تشکیل میدهد. در نهایت، گالیله میان وفاداری به علم و ایمان مذهبی، و همچنین حفظ امنیت خود و خانوادهاش، دست به انتخابی دشوار میزند. نمایشنامه با تأکید بر اهمیت حقیقتجویی و آزادی اندیشه، تصویری از مبارزهی فردی در برابر ساختارهای قدرت ارائه میدهد.
چرا باید کتاب چراغی در نیمه شب را بخوانیم؟
چراغی در نیمهشب با پرداختن به زندگی گالیله، یکی از نقاط عطف تاریخ علم و اندیشه را بهشکلی نمایشی و ملموس بازگو میکند. این کتاب با دیالوگهای زنده و صحنهپردازیهای دقیق، فضای پرتنش و پرچالش دوران گالیله را به تصویر میکشد و خواننده را با دغدغههای یک دانشمند در مواجهه با قدرتهای مذهبی و اجتماعی آشنا میسازد. اثر استیویس نهتنها به جنبههای علمی و فلسفی میپردازد، بلکه روابط انسانی، اخلاقی و عاطفی شخصیتها را نیز برجسته میکند. مطالعهی این نمایشنامه فرصتی برای تأمل دربارهی آزادی اندیشه، مسئولیت فردی و نقش علم در جامعه فراهم میآورد و نشان میدهد که چگونه حقیقتجویی میتواند به بهای سنگینی تمام شود. همچنین، ساختار نمایشی کتاب امکان اجرای آن را در گروههای تئاتری و آموزشی فراهم میکند و بهعنوان منبعی برای علاقهمندان به تاریخ علم و نمایشنامهنویسی ارزشمند است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان تاریخ علم، دانشجویان و پژوهشگران حوزهی تئاتر، کسانی که دغدغهی آزادی اندیشه و حقیقتجویی دارند، و افرادی که به تقابل علم و مذهب علاقهمند هستند پیشنهاد میشود. همچنین برای گروههای تئاتری و هنرجویان نمایشنامهنویسی مناسب است.
بخشی از کتاب چراغی در نیمه شب
«گالیله: زمان میگذرد جِپِه، تند باش پسر، تند باش. جِپِه: تند هستم. از این تندتر که نمیشود. گالیله: [گالیله درحالیکه با یک دست به تراشیدن عدسی ادامه میدهد، لقمهای غذا از بشقابی برمیدارد و مشغول خوردن میشود] حالا تسمهٔ بلند را دور لوله بپیچ. جِپِه: [با مهربانی گالیله را سرزنش میکند] استاد گالیله، خودتان را هلاک میکنید. بهاندازهٔ سه نفر کار میکنید. صبح و شب؛ کار... کار... کار! پولیسِینا: پدر! برایتان خوب نیست که درست غذا نمیخورید. [گالیله سر پولیسِینا را به صورت خود نزدیک میکند. پولیسِینا سر خود را کنار میکشد و به شوخی میگوید] وقت کوتاهکردن ریشتان است. گالیله با دقت نگاه میکند و انگشتان خود را نرمش میدهد. جِپِه با یاریِ سَگِرِدو تلسکوپ را روی پایهاش میگذارد و چند مهره را سفت میکند. جِپِه: [درحالِ کار] شما کِی استراحت میکنید؟ هیچوقت! کِی میخوابید؟ هیچوقت! [مهرهها محکم شدهاند. جِپِه با وزن خود استحکام پایه را آزمایش میکند] نگاه استاد، مثل سنگ سفت و محکم شده. گالیله: [به سَگِرِدو که میخواهد عدسیها را بردارد] نه! دست نزن! خواهش میکنم! سَگِرِدو: تراش تمام شده، نه؟ گالیله: باید آنها را صیقل دهم، ولی دستهایم خشک شدهاند. گالیله همچنان انگشتان خود را نرمش میدهد. سپس عدسیها را صیقل میدهد. سَگِرِدو: باز برای آکادمی لینچه نامه نوشتی؟ گالیله: بله. پیشنهادت را به گوش گرفتم. پولیسِینا رونویسیاش کرد. [به پولیسِینا] پولیسِینا، نامه کجاست؟»
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۰۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه