کتاب بوی ملایم کنت کامران محمدی + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب بوی ملایم کنت

کتاب بوی ملایم کنت

انتشارات:نشر سنگ
امتیاز
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بوی ملایم کنت

کتاب بوی ملایم کنت نوشته‌ی کامران محمدی مجموعه‌ای از بیست‌وچهار فلش‌فیکشن است که با نگاهی تیزبین و روایتی موجز، لحظاتی از زندگی شخصیت‌های گوناگون را به تصویر می‌کشد. این اثر در دسته‌ی داستان کوتاه و به‌ویژه فلش‌فیکشن قرار می‌گیرد و با بهره‌گیری از زبان ساده و صحنه‌پردازی‌های ملموس، تجربه‌های انسانی را در قالب روایت‌هایی کوتاه و تاثیرگذار بازتاب می‌دهد. نشر سنگ آن را منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب بوی ملایم کنت

بوی ملایم کنت اثر کامران محمدی، مجموعه‌ای از فلش‌فیکشن‌هایی است که هرکدام در چند صفحه یا حتی چند پاراگراف، روایتی مستقل و موجز از زندگی شخصیت‌هایی با دغدغه‌ها و موقعیت‌های متفاوت ارائه می‌دهد. این داستان‌ها با زبانی بی‌پیرایه و نگاهی جزئی‌نگر، به لحظات عادی و گاه تلخ یا شیرین زندگی می‌پردازند؛ از تنهایی و خاطرات خانوادگی تا مواجهه با مرگ، عشق، فقر، مهاجرت و امید. ساختار کتاب بر پایه‌ی روایت‌های کوتاه و ضربه‌دار استوار است و هر داستان، تصویری گذرا اما عمیق از یک موقعیت انسانی را ترسیم می‌کند. نویسنده با انتخاب زاویه‌دیدهای متنوع و شخصیت‌هایی از طبقات و سنین مختلف، تلاش کرده است تا طیف وسیعی از تجربه‌های زیسته را در قالب داستان‌هایی کوتاه و تاثیرگذار بازگو کند. در این مجموعه، گاه طنز تلخی به چشم می‌خورد و گاه حسرت و اندوه، اما همواره نوعی نزدیکی و همدلی با شخصیت‌ها و موقعیت‌هایشان حفظ شده است.

خلاصه داستان بوی ملایم کنت

در بوی ملایم کنت، کامران محمدی با روایت‌هایی کوتاه و موجز، به سراغ لحظات خاص و گاه روزمره‌ی زندگی شخصیت‌هایش می‌رود. داستان‌ها اغلب با یک تصویر یا دیالوگ ساده آغاز می‌شوند و به‌سرعت وارد عمق احساسات یا موقعیت‌های پیچیده می‌شوند. برای مثال، در داستان آغازین، مردی تنها در کافه‌ای نشسته و گفت‌وگویی کوتاه با نویسنده‌ای دیگر، بهانه‌ای می‌شود برای بازتاب تنهایی و سکوت او؛ بوی سیگار کنت، به‌عنوان نشانه‌ای از خاطره و دلبستگی، در هوا می‌پیچد و فضای داستان را شکل می‌دهد. در روایت‌های دیگر، با شخصیت‌هایی روبه‌رو می‌شویم که هرکدام درگیر مسئله‌ای شخصی یا جمعی هستند: پدری که دست‌هایش را در باغچه کاشته و حالا دخترش زیر سایه‌ی بیدها تاب‌بازی می‌کند؛ مرده‌شویی که از شستن جنازه‌ای امتناع می‌کند و گفت‌وگویی عجیب با دوست متوفی دارد؛ زنی که در سرمای شب منتظر تاکسی است و اضطراب و امید را همزمان تجربه می‌کند؛ یا کودکی که با مادرش درباره‌ی آقا موشه و هدیه‌هایش خیال‌پردازی می‌کند. در برخی داستان‌ها، خاطرات خانوادگی، فقر، مهاجرت، مرگ و عشق به‌سادگی و بدون اغراق روایت شده‌اند. برای نمونه، داستانی درباره‌ی پدربزرگی است که سه روز پیش از مرگش حلقه‌ای را به نوه‌اش می‌سپارد؛ یا روایتی از دختری که کنار سفره‌ی هفت‌سین، غیبت پدر شهیدش را با خاطره و خیال پر می‌کند. در داستانی دیگر، مردی برای اثبات خودش به خانواده، شعار «یا مرگ یا پزشکی» را سر می‌دهد و درگیر فشارهای اجتماعی و خانوادگی می‌شود. در مجموع، هر داستان با ضربه‌ای کوتاه و گاه تکان‌دهنده، تصویری از یک لحظه‌ی انسانی را ثبت می‌کند؛ لحظاتی که گاه تلخ‌اند، گاه شیرین و گاه فقط گذرا، اما همگی حامل نوعی صداقت و نزدیکی به تجربه‌ی زیسته هستند.

چرا باید کتاب بوی ملایم کنت را بخوانیم؟

این کتاب با روایت‌هایی کوتاه و موجز، امکان تجربه‌ی طیف وسیعی از احساسات و موقعیت‌های انسانی را در زمانی کوتاه فراهم می‌کند. هر داستان، فرصتی است برای تماشای زندگی از زاویه‌ای تازه و لمس لحظاتی که شاید در زندگی روزمره به‌سادگی از کنارشان عبور می‌شود. ویژگی شاخص این مجموعه، توانایی نویسنده در ثبت و بازتاب جزئیات کوچک اما معنادار زندگی است؛ جزئیاتی که گاه تلخ‌اند، گاه شیرین و گاه فقط واقعی. خواندن این کتاب می‌تواند به درک بهتر احساسات انسانی، همدلی با دیگران و تامل در تجربه‌های مشترک و متفاوت کمک کند. همچنین، ساختار فلش‌فیکشن‌ها باعث می‌شود حتی در زمان‌های کوتاه هم بتوان چند داستان را خواند و با دنیای شخصیت‌ها همراه شد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

به علاقه‌مندان داستان کوتاه و فلش‌فیکشن، کسانی که به روایت‌های موجز و تاثیرگذار علاقه دارند، دوست‌داران ادبیات معاصر فارسی و افرادی که به دنبال تامل در تجربه‌های انسانی و اجتماعی هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب بوی ملایم کنت

«بابا دست‌هایش را در باغچه کاشته است. این‌ها، این دو تا بید که یکی این طرف و یکی آن طرف ایستاده‌اند، دست‌های اویند. من غروب‌های تابستان، هر روز زیر پای‌شان یک عالمه آب می‌ریزم و بعد، از بوی خاک کیف می‌کنم. بوی خاک را خیلی دوست دارم. بعضی وقت‌ها هم مامان برایم به شاخه‌های پایین‌تر آن بید آن طرفی، طناب می‌بندد و آن وقت می‌شود تاب من. تاب‌بازی روی دست‌های بابا چه کیفی دارد! من حتی یک بار از آن یکی بالا هم رفتم. مچش را گرفتم (انگشت‌های بابا زیر خاکند، خودش می‌گوید) و خودم را کشیدم بالا. اما بعدش دیگر نمی‌توانستم برگردم. اگر مامان نبود، همان جا روی آرنج بابا مانده بودم. پرنده‌ها با دست‌های بابا خیلی رفیقند. صبح‌ها یک عالمه گنجشک لای شاخه‌ها و برگ‌های آن‌ها می‌نشینند و آن‌قدر سروصدا می‌کنند تا از خواب بیدار شوم. چند تا هم روی شاخه‌های بالاتر لانه درست کرده‌اند. من هم هر روز برای‌شان دانه می‌ریزم. اما راستش را بخواهید، من هم اولش نمی‌دانستم این بیدها دست‌های بابا هستند. بابا خودش، آن روز که از سربازی برگشت و آستین‌هایش خالی بودند، به من گفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۳۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۶,۲۵۰
۲۵%
تومان