
کتاب به وقت بیداری
معرفی کتاب به وقت بیداری
کتاب به وقت بیداری نوشته مجتبی دوستی، روایتی داستانی و چندلایه از زندگی در یک روستای ایرانی است که با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به ساختارهای قدرت، روابط اجتماعی و سنتهای ریشهدار میپردازد. این اثر با شخصیتپردازیهای دقیق و فضاسازی ملموس، زندگی اهالی روستای شاهینقلعه را در بستر ماجراهایی چون تقسیم منافع معدن، کشمکشهای خانوادگی و جدالهای طبقاتی روایت میکند. نویسنده با بهرهگیری از زبان محاورهای و نگاهی موشکافانه، تضاد میان جهل و آگاهی، سنت و تغییر و قدرت و مظلومیت را به تصویر کشیده است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیکی منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب به وقت بیداری
کتاب به وقت بیداری به قلم مجتبی دوستی، داستانی اجتماعی با محوریت روستای شاهینقلعه است که در آن روابط قدرت، فساد، جهل و تلاش برای آگاهی موضوع اصلی را شکل میدهد. روایت با تمرکز بر شخصیتهایی همچون آقاجانخان، امیر، حسن و دیگر اهالی روستا، تصویری از جامعهای کوچک اما پرتنش را ارائه میدهد؛ جایی که منافع جمعی و فردی، سنت و مدرنیته و اخلاق و منفعتطلبی در تقابل دائم هستند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل با تمرکز بر یک شخصیت یا ماجرای خاص، لایههای مختلف زندگی روستایی و ذهنیت مردم را واکاوی میکند. نویسنده با روایت داستانهایی درون داستان اصلی مانند ماجرای خر مشغلام یا کلبهی اسرارآمیز، بهشکل نمادین به نقد ساختارهای قدرت و جهل میپردازد. فضای کتاب، ترکیبی از واقعگرایی تلخ و طنز اجتماعی است که با جزئیات دقیق و دیالوگهای زنده، خواننده را به دل روستا و دغدغههای مردم آن میبرد.
خلاصه داستان به وقت بیداری
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با ماجرای کشف ارزش خاک کوه پشت روستای شاهینقلعه آغاز میشود؛ جایی که آقاجانخان و پسرانش با سوءاستفاده از اعتماد مردم، قرارداد سودآوری با کارخانهی کاشی و سرامیک میبندند و سهم عمدهای از درآمد را برای خود و نزدیکانشان برمیدارند. امیر، جوانی روشنفکر و منتقد بارها نسبت به فساد و فریبکاری خان هشدار میدهد، اما صدایش در میان هیاهوی جهل و منفعتطلبی گم میشود. در کنار این روایت اصلی، داستانهایی فرعی مانند انجمن خرهای وفادار و ماجرای کلبهی اسرارآمیز، بهشکل نمادین ساختارهای قدرت و جهل را به چالش میکشد. با تغییر نمایندگان روستا، از ابراهیم تا کاظم و حسن، باز هم نفوذ خان پابرجا میماند و هر تلاشی برای اصلاح با شایعهپراکنی و حذف مخالفان ناکام میماند. در این میان، امیر با نوشتن داستانهایی تلخ و انتقادی تلاش میکند معنای آگاهی و بیداری را زنده نگه دارد. داستان با ورود به زندگی لیلا و خانوادهاش، ابعاد تازهای از فقر، تبعیض جنسیتی و امید به تغییر را به تصویر میکشد و نشان میدهد که جهل و قدرت چگونه نسلبهنسل بازتولید میشوند.
چرا باید کتاب به وقت بیداری را بخوانیم؟
این کتاب با نگاهی بیپرده و انتقادی، ساختارهای قدرت، فساد و جهل را در جامعهای کوچک به تصویر کشیده و نشان داده است که چگونه سنتها و منافع شخصی میتواند بر سرنوشت جمعی سایه بیندازند. روایت چندلایه و شخصیتپردازیها امکان همذاتپنداری با دغدغهها و رنجهای شخصیتها را فراهم کرده است. همچنین استفاده از طنز تلخ و داستانهای نمادین، لایههای پنهان جامعه و ذهنیت مردم را آشکار میکند. خواندن این کتاب فرصتی برای بازاندیشی دربارهی نقش آگاهی، مسئولیت اجتماعی و مقاومت در برابر ظلم و جهل فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای اجتماعی، کسانی که دغدغهی عدالت، فساد، جهل و تغییرات اجتماعی دارند، دانشجویان علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی و افرادی که به روایتهای واقعگرایانه و انتقادی از جامعهی ایرانی علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب به وقت بیداری
«چند روز دیگر عروسی یکی از پسرهای دخترخاله مامانملوک است. عروسی پسر سومش است و رفتوآمد خانمها به خیاطی بیشتر شده است. دخترخاله مامانملوک هفت پسر دارد؛ هفتپسرون خاله توی محل اسم و رسمی دارند و هرکدام برای خود چندین نوچه و چاکر و نوکر دارند. پسران خاله هیچکدام چند کلاسی بیشتر درس نخواندهاند، ولی تا دلت بخواهد قلچماق و قالتاق و البته به قول خاله منیر زرنگ هستند. هرکدامشان توانایی مقابله با ده نفر را دارند. مامانملوک همیشه حسرت زندگی دخترخالهاش را میخورد. همیشه از خدا گله دارد که چرا منیر هفت پسر دارد و من از دار دنیا حتی یک پسر هم ندارم. وقتی لیلا در شکم مامانملوک بود، او تمام امامزادهها را یکییکی طی کرد تا خدا پسری خوشگل، تپل، سرخ و سفید و به اصطلاح اجاقروشنکن نصیبش کند. اما از قضا دختری به دنیا آمد که چهرهای زشت، لاغرمردنی و اندامی ریز داشت؛ یعنی نعوذ بالله انگار خدا لجش گرفته بود. پسر سرخ و سفید که ندادی هیچ، حداقل یک دختر خوشگل میدادی. دختر دادی آن هم زشت و بدقواره! این هم شد کار؟!»
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۷۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
