
کتاب داستان دریا
معرفی کتاب داستان دریا
کتاب الکترونیکی «دریا» نوشتهٔ ریحانه حسنزاده و ویراستاری سحر لطفی، نخستین جلد از مجموعه رمانهای دنبالهدار «دیار» است که نشر نامه مهر آن را منتشر کرده است. این رمان در دستهٔ آثار اجتماعی-عاشقانه قرار میگیرد و روایتگر زندگی یک زن جوان است که با چالشها و فرازونشیبهای زندگی خانوادگی و عاطفی خود روبهرو میشود. «دریا» بخشی از سهگانهای است که هر جلد آن به زندگی یکی از سه دوست زن میپردازد و هرکدام داستانی مستقل اما مرتبط دارند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب داستان دریا
«دریا» رمانی اجتماعی-عاشقانه است که در قالب داستانی بلند، زندگی یک زن جوان به نام «دریا» را دنبال میکند. این کتاب جلد اول از مجموعهٔ سهگانهای است که هرکدام به روایت زندگی یکی از سه زن و دوست میپردازد. هر رمان بهصورت مستقل قابلخواندن است اما خطوط ارتباطی میان شخصیتها و رویدادها، پیوندی ویژه میان آنها ایجاد کرده است. نویسنده، ریحانه حسنزاده، با تمرکز بر دغدغههای زنان معاصر، به موضوعاتی چون استقلال، هویت، عشق، خانواده و انتخابهای فردی پرداخته است. فضای داستان در بستر زندگی شهری و خانوادگی شکل میگیرد و شخصیتها با مسائل روزمره، سنتها و انتظارات اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب روایی و خطی است و روایت از زاویه دید اولشخص پیش میرود. «دریا» با تمرکز بر روابط خانوادگی، دوستیها و تجربههای عاطفی، تصویری از زندگی زنان جوان در جامعهٔ امروز ارائه میدهد و در عین حال، به پیوندهای عمیق میان اعضای خانواده و دوستان اشاره دارد. این رمان با روایت جزئیات زندگی روزمره، احساسات و کشمکشهای درونی شخصیت اصلی را به تصویر میکشد و مخاطب را با دنیای او همراه میکند.
خلاصه داستان داستان دریا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «دریا» با روایت زندگی دختری به نام «دریا» آغاز میشود که پس از زلزلهای سهمگین، خانوادهاش را از دست داده و اکنون نزد خاله و شوهرخالهاش زندگی میکند. او با آنا (زنعمو/خاله) و حاجعمو، در شهری جدید، تلاش میکند با گذشتهٔ تلخ خود کنار بیاید و آیندهای برای خود بسازد. دریا دانشجو است و دغدغههای معمول جوانی، از جمله درس، روابط دوستانه و مسائل خانوادگی، بخش مهمی از زندگی او را تشکیل میدهد. در کنار این مسائل، موضوع ازدواج و خواستگاری، فشارهای سنتی خانواده و انتظارات اطرافیان، دریا را در موقعیتهای پیچیدهای قرار میدهد. او با سیاوش، پسرخالهاش، رابطهای دوستانه و عمیق دارد که بهتدریج رنگ و بوی عاشقانه به خود میگیرد. کشمکشهای درونی دریا میان احساساتش نسبت به سیاوش و تردیدهایش دربارهٔ آینده، بخش مهمی از روایت را شکل میدهد. ماجراهای خانوادگی، سفرهای دستهجمعی، مهمانیها و تعاملات روزمره با دوستان و اعضای خانواده، بستری برای رشد شخصیت دریا و شکلگیری رابطهٔ او با سیاوش فراهم میکند. دریا با خاطرات تلخ گذشته، دلتنگی برای عزیزان ازدسترفته و امید به آینده، مسیر بلوغ و استقلال را طی میکند. روایت داستان، لحظات عاشقانه، تردیدها، شادیها و غمهای شخصیت اصلی را با جزئیات و صمیمیت به تصویر میکشد، بیآنکه پایان داستان را افشا کند.
چرا باید کتاب داستان دریا را بخوانیم؟
«دریا» با تمرکز بر زندگی یک زن جوان و روایت صادقانهٔ احساسات، دغدغهها و چالشهای او، تصویری ملموس از تجربههای زنان معاصر ارائه میدهد. این کتاب به موضوعاتی چون هویت، استقلال، عشق و روابط خانوادگی میپردازد و با جزئیات زندگی روزمره، مخاطب را به دنیای شخصیت اصلی نزدیک میکند. روایت داستان، فرازونشیبهای عاطفی و اجتماعی را بهگونهای بازتاب میدهد که خواننده میتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند و به تأمل دربارهٔ انتخابها و مسیرهای زندگی خود برسد. همچنین، پیوند میان سه رمان مجموعه، جذابیت ویژهای برای علاقهمندان به داستانهای دنبالهدار ایجاد میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و عاشقانه، بهویژه کسانی که دغدغههای هویت، استقلال فردی و روابط خانوادگی دارند، مناسب است. همچنین خوانندگان جوان و زنانی که با چالشهای مشابه در زندگی خود روبهرو هستند، میتوانند ارتباط نزدیکی با داستان برقرار کنند.
بخشی از کتاب داستان دریا
«پتوی نازکم را با رخوت کنار زدم. آفتاب از پنجره رد شدهبود و با خشونت بر صورتم میتابید. چرخی زدم و گوشی را بهزحمت از روی پاتختی برداشتم. ساعت ده نشان میداد که من صبح امروز را هم از دست دادهام. دستی به صورتم کشیدم و با حرص بلند شدم. چرا اینقدر شش صبح بیدارشدن سخت بود؟ فرقی نمیکرد هر ساعتی میخوابیدم، باز هم برای صبح زود بیدارشدن مشکل داشتم. لباس خوابم را با تیشرت و شلواری عوض کردم، موهای خرماییام را که به قول آنا هفترنگ بود شانه زدم و از اتاق بیرون آمدم. صورتم را در روشویی حمام شستم و سرک کشان به سمت آشپزخانه و هال رفتم. آنا نبود؟ از آشپزخانه وارد بالکن شدم. سفرهی یکبارمصرفی که حجم زیادی سبزی رویش گذاشته شدهبود، نشان میداد آنا دوباره برای خودش کار درست کرده! پای راستش را که درد هم میکرد، دراز کردهبود و در حال پاککردن ترهها بود. سلامی دادم که چشم از سبزیها برداشت و با لبخندی گوشهی لبش گفت: سلام به روی ماه نشستهت! بالاخره بیدار شدی؟ لنگ ظهر شد! چای الان دم کردم برای خودت بریز؛»
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۸ صفحه
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۸ صفحه