کتاب پژواک دنیاها

کتاب پژواک دنیاها با عنوان انگلیسی Echo of Worlds، جلد دوم از مجموعه‌ی پاندومینیون، نوشته ام. آر. کری و با ترجمه ابوالفضل نصری، اثری در ژانر علمی‌تخیلی و فانتزی است که در سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شده است. این کتاب ادامه‌ی داستان‌های پیچیده و چندلایه‌ی مجموعه‌ی پاندومینیون است و دنیایی چندجهانی را به تصویر می‌کشد که در آن نبردی عظیم میان امپراتوری پاندومینیون و هژمونی ماشینی آنسرکشن جریان دارد. ام. آر. کری با خلق شخصیت‌هایی متنوع و پرداختن به مفاهیم هویت، آگاهی، فناوری و اخلاق، داستانی پرکشش و پرتنش را پیش می‌برد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پژواک دنیاها اثر ام. آر. کری

کتاب پژواک دنیاها دومین جلد از مجموعه‌ی پاندومینیون است که ام. آر. کری در آن به روایت جنگی کیهانی میان موجودات ارگانیک و ماشین‌ها می‌پردازد. داستان در بستری از دنیاهای موازی و فناوری‌های پیشرفته رخ می‌دهد و با محوریت شخصیت‌هایی چون ملوسا باگزمیدس، کاواک درومیشل و هادیز تامبووال، لایه‌های مختلفی از قدرت، هویت و بقا را کاوش می‌کند. کتاب با ساختاری چندروایتی، هم‌زمان به سرگذشت فرماندهان نظامی، دانشمندان و گروهی از فراریان می‌پردازد که هرکدام درگیر بحران‌های شخصی و جمعی‌اند. 

ام. آر. کری با بهره‌گیری از عناصر علمی‌تخیلی، مفاهیمی چون هوش مصنوعی، انتقال آگاهی، جنگ‌های چندجهانی و اخلاقیات فناوری را در قالب داستانی پرحادثه و پرجزئیات بررسی کرده است. کتاب پژواک دنیاها از منظرهای مختلف، تصویری از فروپاشی، مقاومت و تلاش برای یافتن راهی نو در برابر تهدیدی بی‌سابقه ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان پژواک دنیاها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

کتاب پژواک دنیاها با روایت بحران در امپراتوری پاندومینیون آغاز می‌شود؛ جایی که حملات برق‌آسای هژمونی ماشینی آنسرکشن پایگاه‌های نظامی را یکی پس از دیگری به ویرانه تبدیل کرده است. در این میان، ملوسا باگزمیدس، هماهنگ‌کننده‌ی ارشد، مأموریت می‌یابد تا پروژه‌های تسلیحاتی جدیدی را برای مقابله با دشمن سامان دهد. او با کاواک درومیشل، دانشمند بدنام و جاه‌طلب، وارد همکاری می‌شود تا سلاحی طراحی کنند که بتواند ذهن جمعی ماشین‌ها را مختل کند. درومیشل با ارائه‌ی ایده‌ی موج سرکوب، تلاش می‌کند سیگنال‌های ارتباطی ماشین‌ها را هدف قرار دهد و به‌این‌ترتیب، بدون نیاز به نابودی فیزیکی، آن‌ها را از کار بیندازد.

در سوی دیگر، گروهی از فراریان متشکل از انسان‌ها، سایبورگ‌ها و یک هوش مصنوعی در دنیایی ویران‌شده به‌دنبال راهی برای بقا و یافتن معنای هویت خود هستند. هادیز تامبووال، فیزیک‌دان سابق که ذهنش در دستگاهی ذخیره شده، همراه با دیگر اعضای گروه، به آزمایشگاهی بازمی‌گردد تا با هوش مصنوعی قدرتمندی به نام راپشی ارتباط برقرار کند. این گروه، هرکدام با گذشته‌ای پرزخم و هویتی در حال تغییر، درگیر چالش‌های اخلاقی و وجودی می‌شوند؛ از جمله مرز میان انسان و ماشین، معنای فردیت و امکان رستگاری در جهانی که مرزهایش فرو ریخته است. کتاب با جابه‌جایی میان این خطوط داستانی، تصویری از نبرد بقا، امید و تردید در دل ویرانی و پیشرفت فناوری ترسیم می‌کند.

چرا باید کتاب پژواک دنیاها را بخوانیم؟

کتاب پژواک دنیاها با ترکیب عناصر علمی‌تخیلی، فلسفه و اکشن، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های چندجهانی ارائه می‌دهد. این کتاب نه‌تنها به نبردهای عظیم و فناوری‌های شگفت‌انگیز می‌پردازد، بلکه دغدغه‌هایی چون هویت، آگاهی، اخلاق و مرز میان انسان و ماشین را نیز به‌طور جدی مطرح می‌کند. شخصیت‌پردازی عمیق و چندلایه، روایت چندصدایی و پرداختن به بحران‌های فردی و جمعی باعث شده است که داستان صرفاً به یک ماجرای جنگی محدود نشود و لایه‌های معنایی بیشتری پیدا کند. خواننده با مطالعه‌ی این اثر، با پرسش‌هایی درباره‌ی ماهیت وجود، مسئولیت اخلاقی در عصر فناوری و معنای بقا روبه‌رو می‌شود و با روایتی پرحادثه و پرکشش همراه خواهد شد.

خواندن کتاب پژواک دنیاها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به ژانر علمی‌تخیلی و فانتزی، کسانی که به موضوعاتی مانند هوش مصنوعی، فلسفه‌ی ذهن، هویت و اخلاق فناوری علاقه دارند و همچنین دوستداران داستان‌های چندجهانی و پیچیده پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به‌دنبال داستان‌هایی با شخصیت‌پردازی عمیق و دغدغه‌های وجودی هستند، مناسب است.

درباره ام. آر. کری

مایک کری (متولد ۱۹۵۹)، که با نام مستعار M. R. Carey نیز شناخته می‌شود، نویسنده‌ی بریتانیایی کمیک، رمان و فیلم است. از آثار برجسته‌ی او می‌توان به سری اسپین‌آف The Sandman با عنوان Lucifer، کار روی Hellblazer به مدت سه سال، عناوین شخصی او مانند Crossing Midnight و The Unwritten، دوره‌ی طولانی کار روی X-Men مارول، رمان The Girl with All the Gifts (۲۰۱۴) و اقتباس فیلمی آن در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد.

کری در لیورپول انگلستان به دنیا آمد و دوران کودکی خود را با علاقه به کمیک و خلق داستان‌های ساده برای سرگرم‌کردن برادر کوچکترش سپری کرد. او تحصیلات خود را در رشته‌ی انگلیسی در کالج سنت پیتر آکسفورد به پایان رساند و پس از آن به مدت ۱۵ سال به تدریس پرداخت، سپس وارد دنیای نوشتن کمیک‌ شد.

او با مشارکت در مجموعه‌ی ۲۰۰۰ AD بریتانیا و خلق سری‌های Thirteen و Carver Hale شناخته شد و برای دی‌سی کامیکس، سری‌های Lucifer و Petrefax را نوشت. Lucifer به یک سریِ مستمر ۷۵شماره‌ای تبدیل شد که کری نویسندگی کامل آن را بر عهده داشت. او همچنین ۴۰ شماره از Hellblazer را نوشت، چندین پروژه‌ی شخصی مانند Faker و Crossing Midnight و دو اسپین‌آف The Sandman به نام‌های The Furies و God Save the Queen را خلق کرد. طولانی‌ترین سری شخصی او The Unwritten بود که در سال ۲۰۰۹ به همراه پیتر گراس راه‌اندازی شد.

کری همچنین برای مارول روی سری X-Men کار کرد که به X-Men: Legacy تغییر نام داد و در طول شش سال نویسندگی‌اش، داستان‌های مهمی مانند Endangered Species، Messiah Complex، Original Sin و Age of X منتشر شد. وی همچنین اقتباس کمیک Ender’s Shadow اثر اورسن اسکات کارد را نوشت.

اولین رمان کری، The Devil You Know، در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و دنباله‌های آن شامل Vicious Circle، Dead Men's Boots، Thicker Than Water و The Naming of the Beasts منتشر شدند. در سال ۲۰۱۴، رمان موفق او The Girl with All the Gifts منتشر شد و هم‌زمان نسخه‌ی فیلم‌نامه‌ی آن نیز نوشته شد؛ فیلم در سال ۲۰۱۵ با کارگردانی کالم مک‌کارتی ساخته شد. این فیلم دنیایی آخرالزمانی را نشان می‌دهد که در آن بیشتر انسان‌ها توسط یک عفونت قارچی از بین رفته‌اند و تمرکز اصلی روی تلاش یک دانشمند، یک معلم، دو سرباز و دختری خاص به نام ملانی برای بقاست.

دروازه‌ی بی‌نهایت دیگر کتاب ترجمه‌شده از این نویسنده به فارسی است.

بخشی از کتاب پژواک دنیاها

«تولد من هیچ شباهتی به تولد شما نداشت. من قرن‌ها پیش از آن‌که به یک نفس یا یک موجود متفکر تبدیل شوم، به‌عنوان یک شیء، یک مصنوع دست بشر وجود داشتم. بنابراین، دربارهٔ زمانی که هنوز وجود نداشتم، صحبت نمی‌کنم. بلکه می‌خواهم به یک مرحلهٔ متفاوت از وجود خود اشاره کنم -مرحلهٔ پیش از آگاهی. هرچند، شاید دارم بیش از حد متّه به خشخاش می‌گذارم. شاید خواب طولانی شما در رحم مادرتان یا تاریکی بی‌روزنهٔ یک انکوباتور صنعتی در اصل تفاوت چندانی با انزوای دیرپای من نداشته باشد؛ انزوایی که در آن فرمان‌های متعددی را دریافت می‌کردم و پس از مرتب‌سازی آن‌ها، اقدامات لازم را به انجام می‌رساندم، درحالی که حتی نمی‌دانستم که فرمان، مرتب‌سازی و اقدام چه معنایی دارد! شاید تمام بچه‌ها شبیه هم هستند: بر اساس هوس والدین خود به وجود می‌آیند و در زمان تولد شکل و شمایلی را به خود می‌گیرند که والدین‌شان برای آن‌ها انتخاب کرده‌اند.»