
کتاب ولگردهای دم غروب
معرفی کتاب ولگردهای دم غروب
ولگردهای دم غروب مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشتهی توماس ولف است که با ترجمهی گروه مترجمان و به دبیری بهروز بیک بابائی منتشر شده است. این کتاب حاصل اولین دوره جشنواره ملی ترجمه ادبی انگلیسی به فارسی است که آثار برگزیدهی شرکتکنندگان در آن گردآوری و منتشر شدهاند. انتشارات اوغوزخان این اثر را بهصورت الکترونیکی منتشر کرده است. داستانهای این مجموعه عمدتاً در فضای آمریکا و اروپا میگذرند و به زندگی آدمهایی میپردازند که در حاشیهی جامعه یا درگیر بحرانهای فردی و اجتماعیاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ولگردهای دم غروب
ولگردهای دم غروب اثری از توماس ولف است که در قالب مجموعهای از داستانهای کوتاه، تصویری چندلایه و گاه تلخ از زندگی انسانها در بستر جنگ، فقر، مهاجرت و تنهایی ارائه میدهد. این کتاب با ترجمهی گروهی از مترجمان جوان و برگزیده جشنواره ملی ترجمه ادبی، به همت آکادمی بیلین و انتشارات اوغوزخان منتشر شده است. ساختار کتاب شامل داستانهایی مستقل است که هرکدام به گوشهای از تجربههای انسانی میپردازند؛ از کارگران سیاهپوست در جنوب آمریکا تا ولگردهای بیخانمان، زنان آسیبدیده و آدمهایی که در جستوجوی معنا و هویت خود هستند. روایتها اغلب با نگاهی بیپرده و واقعگرایانه، لایههای پنهان خشونت، تبعیض، امید و شکست را به تصویر میکشند. زبان و فضای داستانها، خواننده را به دل دهههای پرآشوب و پرتنش قرن بیستم میبرد و با شخصیتهایی روبهرو میکند که هرکدام نمایندهی بخشی از جامعهی آن دوراناند. این مجموعه، علاوهبر روایتهای اجتماعی، گاهی به طنز تلخ و نگاه انتقادی به مناسبات انسانی نیز نزدیک میشود و از خلال جزئیات زندگی روزمره، تصویری کلی از سرگشتگی و جستوجوی انسان معاصر ارائه میدهد.
خلاصه داستان ولگردهای دم غروب
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستانهای ولگردهای دم غروب با صحنههایی از خشونت، تبعیض نژادی و فقر آغاز میشوند؛ جایی که کارگران سیاهپوست در جنوب آمریکا با تهدید و تحقیر روبهرو هستند و زندگیشان زیر سایهی ترس و بیعدالتی میگذرد. روایتها بهتدریج به سمت زندگی ولگردها و بیخانمانهایی میروند که در حاشیهی شهرها و در میان زبالهها و واگنهای قطار روزگار میگذرانند. این آدمها، بینام و نشان و بیریشه، در جستوجوی پناه و معنایی برای زندگی خود هستند و اغلب در چرخهی فقر، اعتیاد و بیخانمانی گرفتار شدهاند. در بخشهایی دیگر، داستان به فضای فاحشهخانهها و زنان آسیبدیده میپردازد؛ زنانی که در میان فقر و خشونت، هنوز به دنبال اندکی مهربانی و دوستیاند. روایتها با جزئیات دقیق، روابط میان مردان و زنان، امیدها و ناامیدیهایشان را به تصویر میکشند. در داستانهایی مانند "فقط مردگان بروکلین را میشناسند"، فضای شهری و سرگشتگی آدمها در کلانشهرها بهخوبی ترسیم شده است؛ جایی که حتی با نقشه هم نمیتوان راه را پیدا کرد و آدمها در میان خیابانها و ایستگاههای قطار گم میشوند. در بخشهایی از کتاب، نگاه طنزآمیز و انتقادی به مناسبات اجتماعی و روابط انسانی دیده میشود؛ شخصیتهایی که در جستوجوی هویت و معنا، بارها شکست میخورند و دوباره از نو شروع میکنند. داستانها با نثری موجز و گاه تلخ، تصویری از جامعهای ارائه میدهند که در آن امید و ناامیدی، خشونت و مهربانی، درهم تنیدهاند.
چرا باید کتاب ولگردهای دم غروب را بخوانیم؟
این کتاب با روایتهایی بیپرده و واقعگرایانه، تجربههای انسانی را در شرایطی بحرانی و گاه مرزی به تصویر کشیده است. یکی از ویژگیهای شاخص ولگردهای دم غروب، پرداختن به زندگی آدمهایی است که معمولاً در حاشیهی داستانهای بزرگ قرار میگیرند؛ کارگران، ولگردها، زنان آسیبدیده و مهاجران. روایتها، نهتنها تصویری از رنج و سرگشتگی، بلکه لحظاتی از امید، دوستی و تلاش برای بقا را نیز نشان میدهند. زبان داستانها، با وجود تلخی و گاه خشونت، سرشار از جزئیات انسانی است و خواننده را به دل تجربههایی میبرد که کمتر در ادبیات جریان اصلی دیده میشود. این مجموعه برای کسانی که به دنبال شناخت لایههای پنهان جامعه و تجربههای انسانی متفاوت هستند، اثری قابل توجه است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای اجتماعی، دوستداران ادبیات واقعگرا و کسانی که دغدغهی مسائل انسانی مانند فقر، تبعیض، مهاجرت و تنهایی دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران حوزه ادبیات معاصر و مطالعات فرهنگی مناسب است.
بخشی از کتاب ولگردهای دم غروب
گرمای وحشیانه اوت سال پایان جنگ: در اینجا چهار برهه از سیمای جنگ است. یکی- در ۳۱۶۱۰۴ ۱۵۰۲۱۶۷: سیاهپوستی که با احتیاط از یکی از دفاتر آلونکمانند شرکت پیمانکاری در میدان پرواز در حال رفتن به عقب بود، دندانهای سفید بیرون زده وحشت زده از ترس و نفرت، چهره قدرتمند نیمه خمیده. میمون مانند، آماده برای خم شدن یا دویدن بازوها و پنجه های سیاه بزرگی که در حالی که با احتیاط در زیر آفتاب وحشتناک آگوست بر روی ماسه سفت و خشک و بی علف عقب میرفت، خشم و ترس به یک فرد دولا شده خیره شده بود، چهره درهم ریخته یک سفیدپوست جنوبی - یک رئیس باند - که با چماق در دست گوشتی خود به سمت حرامزاده سیاه لعنتی! لتوپارت میکنم لعنتی. و به طرز وحشیانهای چماقش را به جمجمه فرد سیاهپوست میکوبید و صدای منزجرکنندهای از زدن چوب روی استخوان به وضوح شنیده میشد. پشت سر سفید پوست، یک کارمند دفتره یک شود با دندانهای بیرون زدهی خائن به دنبال محافظش. دستیار قتل، چهرهای بیرحمی که روی سگکهای بازوبند روی آستین پیراهن تند میتابد، و با درخششی فلزی کسلکننده روی لوله خودکار آبی چمباتمهای که با دستی لرزان چنگ میزند، وتا نف بخواهد به شما ضربه بزند به حرامزاده شلیک کنید!
حجم
۹۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۷ صفحه
حجم
۹۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۷ صفحه