
کتاب غریق
معرفی کتاب غریق
کتاب غریق نوشتهٔ با عنوان اصلی The drowned «جان بنویل» و ترجمهٔ «مهناز مهری» در سال ۱۴۰۴ توسط نشر گویا منتشر شده است. این کتاب از انگلستان که در دستهٔ رمانهای پلیسی معاصر قرار گرفته، با فضایی رازآلود و شخصیتهایی چندلایه، داستانی معمایی را روایت کرده است. «غریق» با تمرکز بر یک حادثهٔ مشکوک و شخصیتهایی که هرکدام رازهایی در دل دارند، مخاطب را به دنیایی پر از ابهام و تردید میبرد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب غریق اثر جان بنویل
«جان بنویل»، این نویسندهٔ ایرلندی در کتاب «غریق» داستانی پلیسی و معمایی را در قالب یک رمان روایت کرده است. این رمان، خواننده را به دنیای سرد و مهآلود ایرلند میبرد؛ جایی که یک حادثهٔ مشکوک، زندگی چند نفر را به هم گره میزند. ساختار رمان بر پایهٔ روایت چندلایه و دیالوگهای پرکشش بنا شده و با بهرهگیری از توصیفهای جزئی و نگاه روانشناسانه به شخصیتها، مرز میان حقیقت و خیال را باریکتر میکند. رمان «غریق» نهتنها یک معمای جنایی را دنبال میکند، بلکه به روابط انسانی، تنهایی و زخمهای پنهان شخصیتها نیز میپردازد. این اثر با ریتمی کند و تأملبرانگیز، مخاطب را به درون ذهن شخصیتها میبرد و او را درگیر تردیدها و اضطرابهایشان میکند. رمان حاضر از انگلستان، با روایتی غیرخطی و تغییر زاویهٔ دید، تجربهای تازه از داستانگویی پلیسی را ارائه داده است.
خلاصه داستان غریق
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
«غریق» با «ویمز»، مردی منزوی و گوشهگیر آغاز میشود که در حاشیهٔ جامعه و دور از هیاهوی مردم زندگی میکند. او یک روز عصر متوجه خودرویی مرموز در مزرعهٔ نزدیک خانهاش میشود؛ ماشینی که با چراغها و موتور روشن رها شده است. این اتفاق، ویمز را به دل ماجرایی میکشاند که با ورود مردی به نام «آرمیتاژ» ابعاد تازهای پیدا میکند. آرمیتاژ با حالتی آشفته و پریشان ظاهر میشود و ادعا میکند همسرش در دریا غرق شده یا خودش را از صخره پرت کرده است. ویمز ناخواسته درگیر جستوجوی زن گمشده میشود و همراه آرمیتاژ به خانهٔ «روداک» و همسرش «شارلوت» میروند؛ زوجی که در ظاهر آرام اما در باطن پر از تنش و راز هستند. با ورود پلیس و بازجوییها، فضای خانه سنگینتر میشود و هریک از شخصیتها با گذشته و زخمهای خود روبهرو میشوند. داستان با ورود شخصیتهای جدید و بازشدن گرهها، لایههای پنهان روابط و انگیزهها را آشکار میکند.
چرا باید کتاب غریق را بخوانیم؟
«غریق» با فضاسازی و شخصیتهایی که هرکدام دنیایی پر از ابهام و زخمهای پنهان دارند، تجربهای تازه از رمان پلیسی ارائه میدهد. این کتاب نهتنها بهدنبال حل یک معمای جنایی است، بلکه به لایههای روانشناختی شخصیتها و روابط پیچیدهٔ انسانی نیز میپردازد. خواندن این رمان فرصتی است برای مواجهه با تردیدها، اضطرابها و تنهاییهایی که در پس ظاهر زندگی روزمره پنهان شدهاند. روایت کند و تأملبرانگیز کتاب، مخاطب را به درون ذهن شخصیتها میبرد و او را با پرسشهایی دربارهٔ حقیقت، گناه و رستگاری روبهرو میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای پلیسی قرن ۲۰ انگلستان، معمایی و روانشناختی مناسب است. کسانی که به داستانهایی با فضای رازآلود و روایت غیرخطی علاقه دارند، از خواندن «غریق» لذت خواهند برد؛ همچنین مخاطبانی که بهدنبال اثری فراتر از یک معمای جنایی هستند، این رمان را مناسب خواهند یافت.
درباره جان بنویل
«جان بنویل» (John Banville) با نام کامل «ویلیام جان بنویل» (William John Banville) زادهٔ سال ۱۹۴۵ میلادی در وسکفوردِ ایرلند، بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی، دوران تحصیل خود را در مدرسهٔ «برادران مسیحی» و کالج «سنت پیتر» گذراند و در ۱۸سالگی زادگاهش را ترک کرد. پس از مدتی بهعنوان کارمند در یک شرکت هواپیمایی مشغول و سپس یکی از برجستهترین رماننویسان ایرلندی معاصر شد که بیش از ۱۳ رمان منتشر کرده است. این نویسنده با نگارش رمان «دریا» در سال ۲۰۰۵ جایزهٔ معتبر «من بوکر» را از آن خود کرد؛ همچنین پیشتر رمان «شواهد» به قلم او در سال ۱۹۸۹ میلادی نامزد همین جایزه شد. جان بنویل در سال ۱۹۸۱ برای رمان «کپلر» جایزهٔ «گاردین» را دریافت کرد و بعدها افتخارات دیگری همچون جایزهٔ یادبود «دکتر کوپرنیک» (۱۹۷۶)، جایزهٔ «کتاب سال ایرلندی» (۲۰۰۶)، عضویت در «انجمن سلطنتی ادبیات یاران» (۲۰۰۷) و جایزهٔ افتخاری «انجمن دانشگاه فلسفی» (۲۰۰۹) را کسب کرد. او در سال ۱۹۸۴ به عضویت «انجمن ایرلندی هنر» درآمد، اما در سال ۲۰۰۱ استعفا داد و در ۲۰۰۷ نیز بهعنوان عضو افتخاری خارجی «آکادمی آمریکایی علوم و هنر» برگزیده شد. جان بنویل علاوهبر رمانهای ادبی، با نام مستعار «بنجامین بلک» داستانهای جنایی و پلیسی نوشته و در این حوزه نیز مورد تحسین قرار گرفته است؛ ازجمله میتوان به کتابهای «مرگ در تابستان»، «کریستین فالز»، «قوی نقرهای»، «لمور» و «مرثیهای برای ماه آوریل» اشاره کرد. از دیگر رمانهای شاخص او میتوان «اشباح» (۱۹۹۳)، «آتنا» (۱۹۹۵)، «ارک» (۱۹۹۶)، «کفن» (۲۰۰۲) و «بینهایت» (۲۰۰۹) را نام برد. آثار این نویسنده الهامبخش اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی متعددی بوده؛ ازجمله فیلمهای «بازتاب» (۱۹۸۴، کوین بیلینگتون)، «دورنمای دریا» (۱۹۹۴، سالیوان تادئوس)، «سپتامبر سال گذشته» (۱۹۹۹، دبورا وارنر) و «دریا» (۲۰۱۱، دبورا وارنر).
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
«جان بنویل» افتخارات زیر را دریافت کرده است:
- جایزهٔ فرانتس کافکا در سال ۲۰۱۱ برای کتاب «دریا»
- جایزهٔ من بوکر در سال ۲۰۰۵ برای کتاب «دریا»
- جایزهٔ قلم ایرلندی (Irish PEN Award) و جایزهٔ دولتی اتریش برای ادبیات اروپا (The Austrian State Prize for European Literature) برای کتاب «دریا»
- جایزهٔ استوریاس (Asturias) در سال ۲۰۱۴ برای کتاب «دریا»
- جایزهٔ یادبود جیمز تیت بلاک (۱۹۷۶)
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
«کاترین مزاکاپا» (Katherine Mezzacappa) معتقد است که ارزش رمان «غریق» در ظرافتهای احساسی و نوشتار دلسوزانهٔ «جان بنویل» در باب مشکلات و درهمریختگیهای روابط انسانی نهفته است؛ نه در داستانپردازی یا طرح داستانیِ پیچیدهٔ آن. او این یادداشت را در سایت historicalnovelsociety.org نوشته است.
بخشی از کتاب غریق
«کراولی وقتی وارد شد، حالت آدم معتاد الکلیای را داشت که صبح از خواب بیدار شده باشد؛ با چشمانی که برق میزد، عبوس و آشفته، طوری که انگار تازه سر از تخم بیرون آورده باشد. اول او وارد خانه شد، بعد روداک و در آخر گروهبانی بَلبَله گوش و جوان. با سکوت و سنگینی خاصی قدم برمیداشتند. به نظر استرافورد، شبیه به شکارچیانی بیحوصله بودند که دست خالی از دشت برمیگشتند و از شکار خبری نبود. روداک با دیدن او سر جایش میخکوب شد و اخمی بر چهره نشاند. احساس ناخوشایندی بر استرافورد حاکم شد. یعنی شارلوت راجع به آن روز عصر در خانهٔ خیابان ویسی پلیس حرفی به او نزده بود؟
شارلوت رفت جلو و دستش را بهطرف همسرش دراز کرد. روداک به او هم اخم کرد و برق نگاه شارلوت ناپدید شد. بهطرف سینک رفت و کتری را از شیر آب پر کرد و روی اجاق گذاشت.
آرام گفت: «الان چای درست میکنم.» و با پشت دست بینیاش را پاک کرد.
کراولی رو به شارلوت گفت: «افراد دارن جستجو میکنن، ما از همهجا کلی افراد داوطلب داریم. اونا بچه رو پیدا میکنن، نگران نباشید.»
شارلوت حرفی نزد و حتی به او نگاه هم نکرد. کراولی یکلحظه منتظر ماند، بعد بهطرف استرافورد برگشت و به حالت سلامی کینهتوزانه دستش را کنار پیشانی گذاشت.»
حجم
۲۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۲۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه