
کتاب شور شیرین، جهان کوچک من
معرفی کتاب شور شیرین، جهان کوچک من
کتاب الکترونیکی «شور شیرین جهان کوچک من» نوشتهٔ سمیرا خانقلی اثری است که نشر رشد فرهنگ آن را منتشر کرده است. این کتاب با روایتی داستانی و ناداستانی، به مسائل روانشناسی، جامعهشناسی و فلسفی در زندگی روزمره میپردازد و دغدغههای نسل جوان، بهویژه دانشجویان و نوجوانان را در قالب روایتهایی از تجربههای شخصی و تخیل بررسی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شور شیرین، جهان کوچک من
«شور شیرین جهان کوچک من» اثری است که در قالب داستان و ناداستان، به روایت تجربههای شخصی و مشاهدههای نویسنده از زندگی دانشجویی، روابط خانوادگی، مسائل روانی و اجتماعی میپردازد. سمیرا خانقلی، با تکیهبر تجربهٔ خود بهعنوان دبیر جامعهشناسی، دغدغههای دختران و پسران جوان را در مواجهه با عشق، ناکامی، خودکشی، روابط زناشویی و معنای زندگی به تصویر کشیده است. ساختار کتاب ترکیبی از روایتهای واقعی و تخیلی است که هر فصل آن به موضوعی خاص اختصاص یافته؛ از اختلال وسواس فکری-عملی و طنزهای خوابگاهی گرفته تا بحثهای فلسفی دربارهٔ جبر و اختیار و معنای زندگی. این کتاب با نگاهی جامعهشناسانه و روانشناسانه، تلاش دارد مسائل فردی را در بستر اجتماع و فرهنگ معاصر ایران بررسی کند و در عین حال، با زبان روایی و شخصیتپردازی، مخاطب را با خود همراه سازد. قالب کتاب بیشتر به ناداستان نزدیک است اما عناصر داستانی و شخصیتمحور نیز در آن پررنگ دیده میشود.
خلاصه داستان شور شیرین، جهان کوچک من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «شور شیرین جهان کوچک من»، روایت از زاویهٔ دید یک مشاور جوان به نام «خانم مروت» پیش میرود که در دفتر مشاورهاش با مراجعان مختلف روبهرو میشود. داستان با توصیف روزمرههای ساده و دغدغههای ذهنی راوی آغاز میشود و بهتدریج وارد روایتهایی از زندگی دانشجویی، خوابگاه و روابط میان دختران جوان میشود. هر فصل به موضوعی خاص میپردازد؛ برای مثال، در فصل دوم، خانم درباری با اختلال وسواس فکری-عملی به دفتر مشاوره مراجعه میکند و روند درمان و تغییرات رفتاری او روایت میشود. در فصلهای دیگر، طنزهای خوابگاهی، چالشهای روابط زناشویی، بحثهای فلسفی دربارهٔ جبر و اختیار، و معنای زندگی از زبان شخصیتها و در قالب گفتوگوهای جمعی و فردی مطرح میشود. روایتها گاه بر اساس تجربههای واقعی نویسنده و گاه با چاشنی تخیل شکل گرفتهاند. دغدغههای اصلی کتاب حول محور هویتیابی، خودشناسی، مواجهه با مشکلات روانی و اجتماعی، و تلاش برای یافتن معنای زندگی در میان فرازونشیبهای روزمره میچرخد. پایان هر روایت، مخاطب را به تأمل دربارهٔ نقش خود در جامعه و اهمیت سلامت روان و ارتباطات انسانی دعوت میکند، بیآنکه پاسخ قطعی یا نسخهای واحد ارائه دهد.
چرا باید کتاب شور شیرین، جهان کوچک من را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب روایتهای واقعی و تخیلی، مسائل روانشناسی و جامعهشناسی را بهگونهای ملموس و قابل لمس به تصویر کشیده است. پرداختن به موضوعاتی مانند وسواس فکری-عملی، روابط زناشویی، چالشهای دانشجویی، و معنای زندگی، باعث شده تا خواننده با موقعیتهایی مواجه شود که شاید در زندگی خود یا اطرافیانش تجربه کرده باشد. همچنین، حضور بحثهای فلسفی و نگاه انتقادی به باورهای رایج دربارهٔ مشاوره و سلامت روان، فرصتی برای بازاندیشی در نگرشها و رفتارهای فردی و اجتماعی فراهم میکند. این اثر میتواند برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر خود و جامعه هستند، الهامبخش باشد و راههایی برای مواجهه با مشکلات و دغدغههای روزمره پیش پایشان بگذارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای نوجوانان، جوانان، دانشجویان و افرادی که با مسائل هویتی، روابط عاطفی، مشکلات خانوادگی یا دغدغههای روانی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند، مفید است. همچنین، علاقهمندان به روایتهای زندگینامهای و داستانهای اجتماعی میتوانند از آن بهره ببرند.
بخشی از کتاب شور شیرین، جهان کوچک من
«فروردین کوچه به کوچه در حال نزدیک شدن بود. صدای نازک پرندگان در فضا میپیچید. آسمان به رنگ آبی نیلگون بود و خورشید جان بوسههای گرم خویش را نثار همه میکرد. شب قبل باران مختصری بارید. به گمانم شیوه دلبری کردنش برای بهار بود. اکنون دیگر درختان خشک نبودند دیگر برگهایش زرد و قهوهای نبود. حاشیهی کوچه و خیابان پر بود از درختانی که با هماهنگی و هارمونی یکنواختی سر برافراشته بودند. دور تا دور درختان که توسط کاشیهای مخصوص محاصره شده و دارای حفاظ کرده بودند اما دیده میشد که ریشه برخی از آن درختان از محدوده خود بیرون زده بود و به نظر شهرداری باید چارهای برای آن میاندیشید چون ممکن بود مشکل ساز شود. نگرانی من برای ریشهی بیرون زدهی درختان از حاشیه امن خود، ناشی از این است که روزی در حال آمدن به محل کار در حالی که سر به هوا قدم بر میداشتم پایم به ریشه ضخیم آن گیر کرد و ملاقات مختصری با زمین و کاشیهای ترک خورده اطراف آن داشتم. جوی آبی در کنار درختان است و به دلیل اینکه خیابان در سراشیبی قرار گرفته و به دنبال آن، در جوی آب با هر سی متره شیبی به سمت پایین دیده میشد که هنگام انتقال آب از یک سطح به سطح پایینتر حس خوشایندی از شنیدن صدای آب ایجاد میکرد. من همیشه در حال تخمین زدن عرض آن بودم و با خود فکر میکردم اگر ناخواسته درون آن سقوط کنم چه سر و وضعی خواهم داشت. ولی در نهایت با خودم کنار میآمدم و میگفتم بهتر است منفیبافی نکنم و خودم را مدام در حال ملاقات با جوی آب و ریشه درخت و آسفالت خیابان تصور نکنم، زیرا قانون جذب است دیگر؛ هر چیزی که فکر کنی همان اتفاق هم برایت میافتد.»
حجم
۹۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۹۳۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه