کتاب پل ناتمام عبدالرحمن منیف + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پل ناتمام

کتاب پل ناتمام

انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب پل ناتمام

کتاب پل ناتمام (حین ترکنا‌الجسر) نوشتهٔ «عبدالرحمن منیف» و ترجمهٔ «محمد حزبایی‌زاده» در سال ۱۴۰۳ توسط نشر ثالث منتشر شده است. این اثر که در دستهٔ رمان‌های معاصر عرب قرار گرفته، به روایت سرگذشت انسانی سرگشته در دل طبیعت و تاریخ پرداخته است. نویسندهٔ برجستهٔ عرب در این کتاب با زبانی خاص و نگاهی عمیق، تجربه‌های شکست و جست‌وجوی معنا و مواجهه با ناکامی را در قالب داستانی نمادین و پرکشمکش روایت کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پل ناتمام اثر عبدالرحمن منیف

رمان «پل ناتمام» در فضایی نمادین و شاعرانه، روایت مردی به نام «زکی نداوی» را دنبال می‌کند که پس از تجربهٔ شکست در ساخت پلی بر رودخانه، در جست‌وجوی پرنده‌ای افسانه‌ای و دست‌نیافتنی به دل طبیعت و خاطرات خود پناه می‌برد. ساختار رمان بر پایهٔ مونولوگ‌های درونی (تک‌گویی)، گفت‌وگو با سگ وفادارش، «وردان» و بازگشت‌های مکرر به گذشته و خاطرات خانوادگی شکل گرفته است. فضای داستان، میان واقعیت و خیال، خاطره و اکنون و نیز وامدار ادبیات مدرن عرب است و دغدغه‌های انسانی، اجتماعی و فلسفی را در بستری از طبیعت و نمادها به تصویر کشیده است. این رمان نه‌تنها داستانی دربارهٔ یک شکار یا یک پل، بلکه روایتی از سرگشتگی، جست‌وجوی هویت و مواجهه با شکست‌های زندگی است که در قالبی ادبی و با زبانی پرتصویر روایت شده است.

خلاصه داستان پل ناتمام

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

«پل ناتمام» با روایت ذهنی و پرآشوب «زکی نداوی» آغاز می‌شود؛ مردی که پس از ناکامی در مأموریت ساخت پلی نظامی، با خاطرهٔ آن شکست زیسته و اکنون در جست‌وجوی پرنده‌ای افسانه‌ای روزهایش را در کنار مرداب و در مصاحبت با سگش، «وردان» می‌گذراند. زکی در دل طبیعت میان درختان و مرداب با خود و سگش گفت‌وگو می‌کند و خاطرات پدر، مادر و گذشتهٔ خانوادگی‌اش را مرور می‌کند. او بارها به لحظهٔ شکست بازمی‌گردد؛ لحظه‌ای که پل نیمه‌کاره رها شد و او و همرزمانش مأموریت را ناتمام گذاشتند. این شکست به نمادی از ناکامی‌های بزرگ‌تر زندگی او بدل می‌شود. جست‌وجوی پرندهٔ افسانه‌ای تلاشی است برای یافتن معنا، جبران گذشته و شاید رهایی از حسرت و اندوهی که در جانش ریشه دوانده است. داستان، میان خاطرات کودکی، نصیحت‌های پدر، سرزنش‌های مادر و تجربه‌های تلخ بزرگسالی در نوسان است. زکی با طبیعت و حیوانات پیرامونش پیوندی عمیق برقرار می‌کند و با خود و گذشته‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کند. داستان بیش از آنکه به رخدادهای بیرونی متکی باشد، بر جریان سیال ذهن، گفت‌وگوهای درونی و تأملات فلسفی شخصیت استوار است. پایان داستان همچنان در هاله‌ای از ابهام و انتظار باقی می‌ماند و مخاطب را با پرسش‌هایی دربارهٔ شکست، امید و معنای زندگی تنها می‌گذارد.

چرا باید کتاب پل ناتمام را بخوانیم؟

«پل ناتمام» رمانی است که با ساختاری مبتنی بر جریان سیال ذهن، تجربهٔ انسانیِ شکست، جست‌وجوی معنا و مواجهه با ناکامی را به تصویر می‌کشد. این کتاب با بهره‌گیری از نمادها و عناصر طبیعت به دغدغه‌های عمیق انسانی چون هویت، خاطره، امید و سرگشتگی می‌پردازد. خواندن این رمان فرصتی است برای مواجهه با لایه‌های پنهان ذهن و روان انسان و تأمل در باب رابطهٔ انسان با گذشته، طبیعت و خود. روایت شاعرانه و پرتصویر حاضر، مخاطب را به سفری درونی و تأمل‌برانگیز دعوت می‌کند که فراتر از یک داستان صرف، به تجربه‌ای فلسفی و انسانی بدل می‌شود.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های مدرن عرب، ادبیات نمادین و داستان‌هایی با محوریت روان‌شناسی شخصیت و جریان سیال ذهن مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، شکست، جست‌وجوی معنا و رابطهٔ انسان با طبیعت را دارند.

درباره عبدالرحمن منیف

«عبدالرحمن منیف» (Abd al-Rahman Munif) زادهٔ ۱۹۳۳ و درگذشتهٔ سال ۲۰۰۵ میلادی، نویسنده و ادیب برجستهٔ سعودی، در امان به دنیا آمد و در دمشق درگذشت. او یکی از مشهورترین چهره‌های ادبی جهان عرب در قرن بیستم به شمار می‌رود. این نویسنده که از پدری سعودی و مادری عراقی متولد شد، در عربستان سعودی و اردن بزرگ شد و پس از تحصیل در رشتهٔ حقوق در بغداد و قاهره، مدارک دانشگاهی خود را از دانشگاه سوربن و دکترای اقتصاد نفت را از بلگراد دریافت کرد. «عبدالرحمن منیف» در آثار خود، واقعیت‌های اجتماعی و کشمکش‌های سیاسی کشورهای عربی به‌ویژه کشورهای حوزهٔ خلیج فارس را به‌شکلی واقع‌گرایانه به تصویر کشیده است. از آثار او که به پارسی ترجمه شده، می‌توان به کتاب‌های «فغان شرق» و «پایان‌ها» و «پل ناتمام» اشاره کرد.

این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

«عبدالرحمن منیف» در سال ۱۹۸۹ برندهٔ جایزۀ فرهنگی آل عوایس (Al Owais Cultural Award) شد؛ همچنین در سال ۱۹۹۸ جایزۀ «گردهم‌آیی قاهره برای خلاقیت ادبی در رمان‌نویسی» را به دست آورد. آثار او به بیش از ۱۰ زبان ترجمه شده است. به احترام او، گوگل در سال ۲۰۲۳ با یک Doodle تولد ۹۰سالگی این نویسنده را گرامی داشت؛ آنچه نمادی از شهرت و اهمیت «عبدالرحمن منیف» در سطح فرهنگی عمومی دانسته شده است.

نظر افراد یا مجله‌های مشهور درباره این کتاب چیست؟

یکی از مقالات دانشگاهی در مجلهٔ «زبان و ادبیات عربی» از قدرت «عبدالرحمن منیف» در استفاده از توصیف‌های ساده و کوتاه اما پرقدرت نوشته و گفته این نویسنده، زمان و مکان و شخصیت‌ها را به‌گونه‌ای پرداخته که فضای شکست و ناامیدیِ حاکم بر رمان را به‌خوبی منعکس کرده‌اند. مقاله‌ای دیگر با رویکرد کهن‌الگویی از دیدگاه روان‌شناسی کارل گوستاو یونگ، نشانه‌هایی مانند «نگهبان آستانه»، «پیر فرزانه»، «سایه» و «دلقک» را در این رمان شناسایی کرده و آن‌ها را نشان‌دهندهٔ عمق روانی و نمادین اثر حاضر دانسته است.

چه نسخه‌های دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟

این کتاب با عنوان «پل ناتمام» با ترجمهٔ «محمد حزبایی‌زاده» در سال ۱۳۹۲ توسط نشر «پوینده» روانهٔ بازار کتاب ایران شده است.

بخشی از کتاب پل ناتمام

«وقتی که انبوه ماشین‌ها را می‌شکافتم تا از شر آخرین مظاهر بشر خلاص شوم، با خودم گفتم: «مردم شهر کاملاً راضی‌ن. خنده‌های روی لب‌ها، درست مثل ناودون‌های زمستونی‌ن. یه شادی چسبناک، روی آتیش دلچسب مثل بختک می‌شینه و طولی نمی‌کشه که به ترانهٔ نفرین‌شده بدل می‌شه!»

وردان را فشار دادم و گفتم: «اگه مردم، اون بال‌هاش رو می‌دیدن چطور توی هوا پهن شد... نه... اصلاً منظورم این نیست. اگه پل رو می‌دیدن، این‌جور رفتار می‌کردن؟»

و فکر کردم، با رنگ‌هایش شده بود مثل یک رنگین‌کمان... نه... بیش‌تر شبیه پل بود.

و یادم آمد که مردها وقتی پل را می‌ساختند، لانه‌ای برای شادی واقعی عَلَم می‌کردند. می‌خواستند آن را روی تخم چشمشان بنشانند. چشم‌به‌راه لحظه‌ای بودند که ببینند پل به حرکت درآمده، می‌رود تا برسد به رود و خودش را روی آن بیندازد...

با خودم گفتم: «هفت روز آزگار، ولش کردیم توی تاریکی، تک‌وتنها افتاده بود... ما همون دوروبرها بودیم. روزها، نزدیک‌تر هم می‌رفتیم. دستی به سر و روش می‌کشیدیم، بغلش می‌کردیم، کنارش آواز می‌خوندیم. منتظر بودیم یه مرد بشه. اگه مرد شده بود، قشنگ‌ترین ترانه می‌شد... اما یهویی تموم شد!»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۱ صفحه

حجم

۱۵۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۱ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان