
کتاب سایه های آپارتمان شماره ۱۲
معرفی کتاب سایه های آپارتمان شماره ۱۲
کتاب الکترونیکی «سایههای آپارتمان شماره ۱۲» نوشتهٔ علیرضا نمرودی و با ویراستاری مهران غلامیان، توسط نشر معید مهر منتشر شده است. این اثر در دستهٔ داستانهای پلیسی و معمایی معاصر قرار میگیرد و با روایتی پرتعلیق، به بررسی یک پروندهٔ قتل پیچیده در دل تهران میپردازد. داستان حول محور وکیلی به نام «علیرضا معتمد» شکل میگیرد که با پروندهای عجیب و پرابهام روبهرو میشود؛ پروندهای که نهتنها زندگی حرفهای او، بلکه زخمهای کهنهٔ شخصیاش را نیز به چالش میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سایه های آپارتمان شماره ۱۲
«سایههای آپارتمان شماره ۱۲» اثری داستانی در ژانر پلیسی-معمایی است که فضای معاصر تهران را بهعنوان بستر رخدادهای خود انتخاب کرده است. کتاب با تمرکز بر یک پروندهٔ قتل و خودکشی مشکوک، خواننده را به دنیای وکالت، دادسرا و روابط پیچیدهٔ انسانی میبرد. ساختار اثر بهصورت روایی و با زاویهدید اولشخص پیش میرود و روایت را از منظر وکیل پرونده دنبال میکند. در کنار روایت اصلی، نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی قربانیان، روابط کاری و خانوادگی آنها و فضای سرد و پرابهام شرکت مهاجرتی «پرواز روشن»، لایههای مختلفی از معما و تردید را پیش روی مخاطب میگذارد. کتاب با تقسیمبندی به بخشها و فصلهای متعدد، هر بار زاویهای تازه از پرونده را آشکار میکند و با بهرهگیری از عناصر روانشناختی و اجتماعی، تصویری چندوجهی از حقیقت و عدالت ارائه میدهد. این اثر نهتنها به جنبههای فنی و حقوقی یک پروندهٔ جنایی میپردازد، بلکه به تأثیرات عاطفی و روانی آن بر خانوادهها و افراد درگیر نیز توجه ویژهای دارد.
خلاصه داستان سایه های آپارتمان شماره ۱۲
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با تماس تلفنی مردی مضطرب با «علیرضا معتمد»، وکیل دادگستری، آغاز میشود. او خبر مرگ خواهرش «سیما رستگار» و همکارش «یگانه فرهمند» را در آپارتمان شماره ۱۲ میدهد؛ مرگی که پلیس آن را قتل و خودکشی اعلام کرده است. خانوادهٔ سیما اما این سناریو را باور ندارند و از علیرضا میخواهند حقیقت را کشف کند. علیرضا با ورود به پرونده، با خانوادهٔ داغدار روبهرو میشود و در خلال گفتوگوها، تصویری از سیما بهدست میآورد: دختری مسئولیتپذیر، آرام و پایبند به اصول اخلاقی که هیچ نشانهای از خشونت یا ناامیدی در او دیده نمیشود. با پیشرفت داستان، علیرضا به بررسی صحنهٔ جرم، گفتوگو با بازپرس و پلیس، و بازدید از شرکت مهاجرتی «پرواز روشن» میپردازد. او متوجه میشود که شواهد فیزیکی و گزارشهای اولیه با شخصیت سیما و روابطش همخوانی ندارد. تناقضهایی در گزارش سمشناسی، نحوهٔ قرار گرفتن وسایل در صحنهٔ جرم و نبود انگیزهٔ روشن برای قتل و خودکشی، فرضیهٔ پلیس را زیر سؤال میبرد. علیرضا با پیگیری سرنخهای مالی و ارتباطی، به واریزیهای مشکوک به حساب سیما و تماسهای ناشناس بینالمللی پی میبرد که ردپای فعالیتهای غیرقانونی در شرکت را تقویت میکند. فضای سرد و پر از ترس شرکت و رفتار مرموز مدیرعامل، تردیدها را بیشتر میکند. داستان با گرهافکنیهای متعدد، مخاطب را در تعلیق نگه میدارد و نشان میدهد حقیقت پشت لایههایی از سکوت، ترس و قدرت پنهان شده است.
چرا باید کتاب سایه های آپارتمان شماره ۱۲ را بخوانیم؟
این کتاب با خلق فضایی پرتعلیق و پرداختن به یک پروندهٔ جنایی پیچیده، مخاطب را به دل معمایی میبرد که هر لحظه ابعاد تازهای پیدا میکند. روایت داستان از زاویهٔ دید وکیل پرونده، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با چالشهای حقوقی، روانی و اخلاقی یک پروندهٔ قتل از نزدیک آشنا شود. پرداخت دقیق به جزئیات شخصیتها، روابط کاری و خانوادگی، و فضای سرد و پرابهام شرکت مهاجرتی، اثری چندلایه و پرکشش ساخته است. «سایههای آپارتمان شماره ۱۲» نهتنها برای علاقهمندان به داستانهای معمایی و پلیسی جذاب است، بلکه برای کسانی که دغدغهٔ عدالت، حقیقت و تأثیرات اجتماعی و روانی جنایت را دارند نیز خواندنی خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای پلیسی، معمایی و روانشناختی مناسب است. همچنین کسانی که به موضوعات عدالت، حقیقتیابی و تأثیرات اجتماعی و خانوادگی جنایت علاقه دارند، از خواندن آن بهره خواهند برد. اگر کسی به دنبال روایتی پرتعلیق و چندلایه دربارهٔ پروندههای جنایی معاصر است، این اثر انتخاب مناسبی خواهد بود.
بخشی از کتاب سایه های آپارتمان شماره ۱۲
«عقربههای ساعت دیواری قدیمی دفتر: با کندی و وقاری که انگار از دل قرنها میآمد. به سمت ساعت چهار بعدازظهر میخزیدند. نور طلایی و مورب خورشید. از لابهلای پرده کرکرهی نیمهباز. روی میز چوبی و سنگینم میتابید و گرد و غبار معلق در هوا را به رقص وامیداشت. فضای دفترم. پناهگاه همیشگیام در هیاهوی تهران» آمیزهای بود از بوی کاغذهای کهنه. عطر تلخ قهوهای که دیگر سرد شده بود و سکوتی که تنها با صدای ورق خوردن اوراق يا کلیکهای موس و کیبورد شکسته میشد. من. علیرضا معتمد. وکیل پایه یک دادگستری. غرق در دنیای پیچیده و هزارتوی پروندهای بودم که تمام ذهن و توانم را طلب میکرد. پروندهی کلاهبرداری چندلایه با شاکیان متعدد و متهمی که ردی از خود باقی نگذاشته بود جز ردیایی دیجیتال در میان سرورهای خارجی و شرکتهای کاغذی ثبتشده در جزایری دورافتاده. ساعتها بود که به نمودارهای روابط مالی» تراکنشهای بانکی و ایمیلهای رمزگشاییشده خیره مانده بودم. مغزم مثل موتور بخاری کار میکرد که بیش از حد داغ شده؛ تلاش برای یافتن یک نخ. یک سرنخ منطقیء یک نقطهی شروع در این کلاف سردرگم. هر پروندهای چالشی بود. اما این یکی با پیچیدگیهای فنی و حقوقیاش, انگار تمامی نداشت. خستگی مثل وزنهای نامرئی روی شانههايم سنگینی میکرد. اما رضایت حاصل از حل یک معما؛ حتی معمایی چنین تاریک و مالی نیرویی بود که مرا پیش میراند.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه