کتاب آینده کار
معرفی کتاب آینده کار
آیندهی کار از سری کتابهای زندگی و کسبوکار موفق برای همه انتشارات کهکشان دانش و نوشته ریچارد دانکین است.
در جهانی که طرز سرسامآوری رو به ماشینی شدن دارد و با پیشرفت برقآسای تکنولوژی ، نویسندگان بسیاری در حوزه کسب وکار درباره آیندهی کار در جهان کتاب هایی نوشتهاند. مثلا بیل بریج، اثر «تغییر شغل» را در رابطه با شغلهایی که پیشبینی نابودی آن در طول زمان میشود به رشتهٔ تحریر درآورده است. در کتاب «ناظر آزاد ملت»، نوشتهٔ دنیل پینک، بیان میشود که در آینده، آزادکاران و کارهایی که دورکاری نامیده میشوند، جایگزین شغلهای دائمی و حضوری خواهند شد.
در کتاب آیندهی کار، ریچارد دانکین به موضوع توسعه کار در آینده پرداخته است. او معتقد است امروزه، کار میتواند همانند همیشه حائز اهمیت باشد، اما ما باید راههای بهتری را برای آمادگی در زندگی کاری، راههای بهتری برای بیان استعدادها، سیستم پاداشی بهتر و همینطور نحوهٔ مدیریت بهتر داشته باشیم. دانکین در این کتاب کوشیده است به این سوالات پاسخ دهد که آیا ما تجربهٔ کاری داریم؟ آیا ما سزاوار خشنودی در کار نیستیم؟ آیا سیل کاری که بهعنوان منابع دستاوردهای ما شمرده میشود و همینطور قبول انجام کاری بهجای اجتناب از آن، قابل قبول است؟ آیا کار میتواند چیزی بهتر، رو به تعالی، و هدفمندتر باشد؟
دانکین عقیده دارد در دنیای کامل، کار و زندگی هر دو یک مفهوم دارند و موضوع کتاب او به نوعی دستیابی به حد کمال آنها است.
هدف اصلی دانکین در این اثر تلاش برای ارائه طرح کلی و تفسیر گرایشهای موجود، و همینطور ارائه برخی ایدههای مفید برای سیاستمداران، رهبران و افرادی که سعی در ایجاد حس کار دارند، میباشد. شکل فردا، مد امروز است.
خواندن کتاب آیندهی کار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه برنامهریزان، رهبران، سیاستمدارن و متخصصان جامعهشناسی.
بخشی از کتاب آیندهی کار
از اوایل سال ۲۰۰۸ و به مدت هشت سال، آنا بهعنوان صندوقدار سوپرمارکتی در فرانسه مشغول به کار بود. هنگامی که نقش او توسط صاحب کار توضیح داده شد، او به شکل عامیانه میدانست که نقش او زنی است که بوق اخطار را به صدا در میآورد.
کتاب او، عذابهای دختر صندوقدار، که دفترچهای از رفتارهای اجتماعی را نشان میدهد، نقش آنا را برای دقایق و جزئیات رصد و مشاهدات بازتاب میکند که میتواند مانند مقالهای برای از دست دادن صفات انسانی در محیط کاری به شمار رود. این کتاب، باید توسط تمامی افرادی که در مدیریت منابع انسانی هستند، مطالعه شود.
گاهی اوقات، وی صدای مادرهایی را میشنید که خطاب به او، فرزندانشان را اینچنین پند میدادند: «اگر در مدرسه بهخوبی درس نخوانی، مانند آن خانم پشت میز میشوی که به صندوقداری در یک فروشگاه مشغول است» و هر یک از همکاران او نیز چنین نظراتی از طرف دیگران میشنیدند.
این کتاب، نموداری از تخریب روابط انسانی را در مکانهایی که افراد غریبه را ملاقات میکنید نشان میدهد. سوپرمارکت، یکی از مکانهایی است که روابط انسانی طی بیان سلام و خدانگهدار میان افراد خاتمه مییابد.
آنا باید طی هر شیفتی که در فروشگاه داشت حدود ۲۵۰ بار جملهٔ «خدانگهدار و روز خوبی داشته باشی» را به زبان میآورد. او کسی بود که پس از فارغالتحصیلی به سمت کار در سوپرمارکت رفته، و بهمدت هشت سال در این کار مشغول شده بود. او وبلاگی را در رابطه با تجربیات روزانهای که موجب بهوجود آمدن مخاطبان زیاد و سپس مبدل گشتن آن به کتابی کوچک شد را آغاز نمود. امروزه، او توسط سیاستمداران و همینطور فروشگاههای زنجیرهای مختلف، گزینهای برای مشورت در این زمینه قرار گرفته است. اما او این کتاب را برای بیدار کردن و شناسایی اینکه انسانها ماشین نیستند اما همانند انسانها زندگی میکنند، نفس میکشند، و تفکر میکنند، نوشته است.
شما بهغیر از مردانی که برای کار دانشجویی و یا کار پارهوقت در شغل صندوقدار سوپرمارکت هستند، مردان بیشتری را در این شغل مشاهده نمیکنید. پولی توینبی، ستوننویس گاردین، و مفسر تاثرات اجتماعی این نقاط را در کتاب خود به نام «کار سخت» بررسی میکند؛ در این کتاب، به بررسی مشاغل دشوار همراه با دستمزدهای پایین، میپردازد.
هنگامی که توینبی کار ورزش را در پیش گرفت، ۵۵ ساله بود که در تلاش برای کنار گذاشتن مشاغل با دستمزدهای اندک شد و گاه بهعنوان رانندهٔ آژانس بهمنظور دستیابی به منبع درآمدی دیگر و یا حداقل درآمد مشغول به کار میشد. نهتنها تجربهٔ او کیفرخواست سیاسی که شکاف میان فقرا و ثروتمندان در بریتانیا را کاهش داده است، بلکه این کار به واقعیت کار هزاران خانم نیز کمک کرده است. همانطور که توینبی نیز میگوید، برخی از ۸۰ درصد از ده پرداخت پایین حقوقها مربوط به مشاغل زنان است.
این موضوع، چیزی است که من از رخ دادن آن در آیندهٔ کار بیم دارم. اگر محافظهکاری متوالی و همینطور مدیران انسانی قادر به ایجاد تغییر در اجتماعی که توافقی در آن وجود ندارد در جامعهٔ بریتانیا هستند، چرا ما باید به امید اینکه در آینده توافقات بهتری برای مشاغل کمدرآمد پیش میآید باشیم؟
یک راه، این است که با تمامی نگرشها و شرایطی که کار کمدرآمد را احاطه کرده است، اعلام جنگ داشته باشیم. کار نظافت چهگونه کاری است؟ آیا چنین کاری میتواند توسط افرادی که کارهای دیگری را نیز انجام میدهند نیز صورت بگیرد؟ آیا افرادی که به دیگر کارها نیز مشغولیت دارند مسئولیتپذیری بهتری نیز دارد؟
زمانی که من کارم را در فایننشالتایمز آغاز کردم، برای زنانی که یک بار در هفته به اداره میآمدند، کار نظافت وجود داشت. زمانی که زنان در حال تمیز کردن یک پارچه، ضدعفونی کردن و تمیز کردن صفحهکلید روی میزها و تلفن بودند، من در حالت نشسته قرار داشتم. این، یک کار غیر شغلی بود. مدیریتْ جعبهای از دستمال کاغذی را در هر دپارتمان تعبیه میکرد، و تمامی روزنامهنگاران خودشان میتوانستند تلفن و صفحهکلیدشان را تمیز کنند. بعد از مدتی، این قرارداد با این زنها متوقف شد. اگر این شغل ناپدید میشد، چند نفر از داشتن کار محروم میشدند؟ واضح است که این اتفاق نیز رخ داد اما، این همان کاری است که ما برای بقای آینده بدان نیازمندیم؟
حجم
۲۹۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه
حجم
۲۹۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه