
کتاب دو نمایشنامه
معرفی کتاب دو نمایشنامه
کتاب الکترونیکی «دو نمایشنامه» نوشتهٔ محمد رضایی مقدم توسط نشر گلهای سفید منتشر شده است. این اثر شامل دو نمایشنامه با عناوین «ساختمان اول، پلاک آخر» و «قصهٔ بامداد یک روز خاکستری» است که هر دو توسط محمد رضایی مقدم به نگارش درآمدهاند. کتاب فضایی متفاوت و شخصیتپردازیهایی خاص را در قالب نمایشنامه به تصویر میکشد و به دغدغههای انسانی و اجتماعی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دو نمایشنامه
«دو نمایشنامه» اثری در قالب نمایشنامه است که دو داستان مجزا اما همراستا با دغدغههای وجودی و اجتماعی را روایت میکند. این کتاب با ساختاری دیالوگمحور و صحنهپردازیهای دقیق، مخاطب را به فضای بسته و درعینحال پرتنش شخصیتها میبرد. نمایشنامهٔ اول، «ساختمان اول، پلاک آخر»، در محیطی محدود و با حضور سه شخصیت اصلی شکل میگیرد و با طنزی تلخ، به روابط انسانی، بحران هویت و تلاش برای بقا در شرایط دشوار میپردازد. نمایشنامهٔ دوم، «قصهٔ بامداد یک روز خاکستری»، فضای زندان و گفتوگوهای فلسفی میان زندانیان را محور قرار داده است. محمد رضایی مقدم در این کتاب، با بهرهگیری از زبان محاوره و موقعیتهای غیرمنتظره، به لایههای پنهان شخصیتها و جامعه اشاره کرده است. هر دو نمایشنامه با فضاسازیهای ملموس و جزئینگر، مخاطب را به تماشای جهانهایی دعوت میکنند که در عین سادگی، پر از پیچیدگیهای انسانیاند.
خلاصه کتاب دو نمایشنامه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «ساختمان اول، پلاک آخر»، سه شخصیت به نامهای فیلیپ، تونی و چارلز در فضایی بسته و محدود، روزگار میگذرانند. محیط زندگی آنها، که بیشتر به یک حمام یا توالت شباهت دارد، نمادی از انزوا و بنبست است. این سه نفر با دغدغههای روزمره، تلاش برای بقا و حفظ هویت انسانی خود، درگیر گفتوگوهایی طنزآمیز و گاه تلخ میشوند. سوسکها در این نمایشنامه، استعارهای از وضعیت انسانها در شرایط دشوار و تکراری هستند؛ جایی که مرز میان انسان و حشره، بقا و سقوط، بهشدت باریک میشود. شخصیتها با شوخی، جدل و حتی مراسمهای نمادین، سعی دارند معنایی برای زندگی خود بیابند و از تکرار و بیمعنایی فرار کنند. در «قصهٔ بامداد یک روز خاکستری»، داستان در زندانی کوچک و نمور میگذرد. بیل کرافت و کانلی، دو زندانی با پیشینههای متفاوت، درگیر گفتوگوهایی فلسفی دربارهٔ هویت، سرنوشت و معنای زندگی میشوند. ورود وکیل تسخیری و نگهبان، فضای بستهٔ زندان را به صحنهای برای تقابل اندیشهها و احساسات بدل میکند. این نمایشنامه با تمرکز بر تنهایی، امید و تلاش برای فهمیدن خود و دیگری، تصویری از انسانهایی ارائه میدهد که در محدودیتها، به دنبال معنایی برای بودن خود هستند.
چرا باید کتاب دو نمایشنامه را بخوانیم؟
این کتاب با دو نمایشنامهٔ متفاوت، فرصتی برای مواجهه با دغدغههای انسانی در قالبی نمایشی فراهم میکند. پرداختن به مفاهیمی مانند هویت، بقا، تنهایی و طنز تلخ زندگی، باعث میشود مخاطب نهتنها با شخصیتها همذاتپنداری کند، بلکه به بازاندیشی دربارهٔ موقعیتهای انسانی و اجتماعی خود نیز برسد. دیالوگهای پرکشش و موقعیتهای غیرمنتظره، تجربهای تازه از خواندن نمایشنامه را رقم میزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «دو نمایشنامه» برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی، دوستداران آثار فلسفی و کسانی که به دنبال کشف لایههای پنهان روابط انسانی هستند، پیشنهاد میشود. این کتاب برای کسانی که دغدغههایی مانند بحران هویت، تنهایی یا معنای زندگی دارند، میتواند جذاب و تأملبرانگیز باشد.
بخشی از کتاب دو نمایشنامه
«فیلیپ کنار جاروی دستهبلند میرود که آن را بهصورت نامتوالی و البته خوشریتم، جارو زدن را شروع میکند. چند لحظهای شاهد جارو زدن فیلیپ میمانیم. فیلیپ از کنار روشویی که میگذرد، که روی زمین قرار دارند، لطمهای وارد میآورد. او از کنار تختها که بدنش نیز اطراف را نگاهی میاندازد؛ بهگونهای که برایش اهمیت چندانی نداشته باشد، به جارو زدنش ادامه میدهد. او جمعشدههای دورریختنی را با کمک از سطح خاکاندازی که آن نیز کنار همان دیوار بوده، درون زبالهدان میریزد. فیلیپ جارو و خاکانداز را جای میآورد. او دستمال بهدست شروع به تمیز کردن آینه و سطح روشویی میکند. راست خود نیز میچرخد. فیلیپ با همان دستمال، سمت میز میرود و سطح آن و روپوشش که زمانی سفید بوده است را تمیز میکند. او از جیب خود مسواکی کلهگرد را بیرون میآورد و با همان دستمالی که در دست دارد، سطح تمیزکنندهی آنرا هم تمیز میکند. او نگاهی دقتمند را به اطراف میاندازد؛ از تمیز شدن محیط مطمئن میشود. سوتی پایانی و موفقیتآمیز که دنبالدار است را میزند و همزمان نیز مسواک را در جیب میگذارد و با لبخندی که بر چهره میآورد، درحالیکه سمت سبد دستمالها میآید دستمال را مرتب کرده و درون سبد، روی دستمالها میاندازد؛ سوتزدن تا اینجا ادامه مییابد.»
حجم
۵۹۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۳ صفحه
حجم
۵۹۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۳ صفحه