کتاب جدال شاهزاده و شبگرد زهرا صادقی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب جدال شاهزاده و شبگرد

کتاب جدال شاهزاده و شبگرد

نویسنده:زهرا صادقی
انتشارات:نشر معارف
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب جدال شاهزاده و شبگرد

کتاب جدال شاهزاده و شبگرد (روایتی از یک عشق پرشور سیاسی) نوشتهٔ زهرا صادقی توسط نشر معارف منتشر شده است. این اثر در قالب رمان اجتماعی، به روایت زندگی دانشجویان و دغدغه‌های فکری و اجتماعی آنان می‌پردازد. داستان حول محور شخصیت‌هایی چون «آسرا» و «میکائیل» شکل می‌گیرد و با نگاهی به مسائل روز جامعه، به‌ویژه موضوعات مربوط به هویت، دین، سیاست و روابط خانوادگی، پیش می‌رود. نسخه‌ٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب جدال شاهزاده و شبگرد

کتاب جدال شاهزاده و شبگرد اثری داستانی با محوریت زندگی دانشجویی و فضای دانشگاهی است که در بستر جامعهٔ معاصر ایران روایت می‌شود. زهرا صادقی در این رمان، با تمرکز بر شخصیت‌های جوان، به بازنمایی چالش‌های فکری، اجتماعی و خانوادگی آنان پرداخته است. 

داستان کتاب جدال شاهزاده و شبگرد در قالب روایتی خطی و با زبانی نزدیک به گفت‌وگوهای روزمره، دغدغه‌های نسل جوان را در مواجهه با موضوعاتی چون سیاست، دین، هویت فردی و جمعی، و روابط میان‌فردی به تصویر می‌کشد. فضای دانشگاه، کلاس‌های درس، بحث‌های دانشجویی و تعاملات خانوادگی، بستر اصلی رخدادهای این رمان را شکل می‌دهند. 

نویسنده در کتاب جدال شاهزاده و شبگرد با بهره‌گیری از دیالوگ‌های پرکشش و موقعیت‌های ملموس، تلاش کرده است تصویری از فرازونشیب‌های زندگی جوانان امروز ارائه دهد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت داستانی است و با تمرکز بر شخصیت‌پردازی و گفت‌وگوهای چالش‌برانگیز، خواننده را به دل ماجراهای فکری و عاطفی شخصیت‌ها می‌برد.

بر اساس گفته‌های نویسنده در یک مصاحبه، کتاب شاهزاده و شبگرد دومین رمان اوست که به صورت آنلاین و در فضای مجازی منتشر شده است. او این رمان را با هدف پرداختن به مباحث سیاسی و کلامی مرتبط با «ولایت فقیه» نوشته است. هدف اصلی او پاسخ‌گویی به شبهات و پرسش‌های نوجوانان و جوانان دربارهٔ این موضوع بوده است. او همچنین تلاش کرده است در این رمان به مسائل روز جامعه، مانند اعتراضات آبان‌ماه بپردازد.

نویسندهٔ این اثر از منظومهٔ فکری آیت‌الله مصباح در زمینهٔ ولایت فقیه برای نگارش این رمان استفاده کرده است. او معتقد است که باید از اندیشه‌های بنیادین دینی برای ورود به عرصهٔ هنر استفاده کرد و این کار را در رمان خود با آوردن مباحث سیاسی در قالب یک داستان انجام داده است. او تأکید می‌کند که القای مستقیم مفاهیم دینی به مخاطب، نه تنها جذاب نیست بلکه او را دلزده می‌کند؛ به همین دلیل تلاش کرده است این مفاهیم را به صورت غیرمستقیم و در بستر داستان به مخاطب ارائه دهد. او همچنین در این رمان و سایر آثارش از مجموعه‌سخنان علما و عرفای معاصر برای ساخت شخصیت‌ها استفاده می‌کند.

خلاصه داستان جدال شاهزاده و شبگرد

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان کتاب جدال شاهزاده و شبگرد با شبی پرحادثه آغاز می‌شود؛ شبی که «آسرا»، دانشجوی جوان و پرانرژی، در مسیر رسیدن به دوستانش با «میکائیل» برخورد می‌کند. این تصادف کوچک، سرآغاز آشنایی و تقابل میان دو شخصیت اصلی داستان است. آسرا دختری است با دغدغه‌های فکری و اجتماعی، که در خانواده‌ای سنتی رشد یافته و همواره میان خواسته‌های شخصی و انتظارات خانواده‌اش در رفت‌وآمد است. میکائیل، وکیل جوان و دانشجوی ارشد، شخصیتی جدی و اهل بحث دارد و به‌واسطهٔ حضورش در کلاس‌های دانشگاه، بارها با آسرا وارد گفت‌وگو و جدل می‌شود. 

در طول داستان جدال شاهزاده و شبگرد، فضای دانشگاه و کلاس‌های درس به محلی برای طرح مباحث سیاسی، اجتماعی و دینی تبدیل می‌شود. آسرا و میکائیل، هر یک با دیدگاه‌های متفاوت، در بحث‌هایی پیرامون موضوعاتی چون قانون اساسی، حجاب، آزادی‌های فردی و نقش دین در جامعه، با یکدیگر و سایر دانشجویان به گفت‌وگو می‌پردازند. این مباحث، نه‌تنها بازتاب‌دهندهٔ اختلاف‌نظرهای نسل جوان است، بلکه نشان‌دهندهٔ تلاش آنان برای یافتن هویت و جایگاه خود در جامعه نیز هست. در کنار فضای دانشگاه، روابط خانوادگی و سنت‌های رایج نیز بخش مهمی از داستان را تشکیل می‌دهد. آسرا با مادر و پدرش دربارهٔ ازدواج، آینده و نقش زن در جامعه بحث می‌کند و گاه میان خواسته‌های شخصی و انتظارات خانواده دچار تعارض می‌شود. حضور میکائیل در جمع خانوادگی آسرا، به‌ویژه در موقعیت‌هایی که به‌طور ناگهانی و غیرمنتظره رخ می‌دهد، بر پیچیدگی روابط میان این دو شخصیت می‌افزاید. 

کتاب جدال شاهزاده و شبگرد با روایت زندگی روزمره، دغدغه‌های ذهنی و کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها، تصویری از جامعهٔ امروز ایران و چالش‌های نسل جوان را ارائه می‌دهد، بی‌آنکه به نتیجه‌گیری قطعی یا پایان‌بندی مشخصی برسد.

چرا باید کتاب جدال شاهزاده و شبگرد را بخوانیم؟

کتاب جدال شاهزاده و شبگرد با تمرکز بر فضای دانشگاهی و زندگی دانشجویی، به موضوعاتی می‌پردازد که برای بسیاری از جوانان امروز آشنا و ملموس است. گفت‌وگوهای چالش‌برانگیز میان شخصیت‌ها، بازتاب‌دهندهٔ تنوع دیدگاه‌ها و دغدغه‌های فکری نسل جوان است. «جدال شاهزاده و شبگرد» فرصتی برای مواجهه با پرسش‌های بنیادین دربارهٔ هویت، دین، سیاست و روابط اجتماعی فراهم می‌کند و خواننده را به تأمل دربارهٔ جایگاه خود در جامعه دعوت می‌کند. روایت داستانی و شخصیت‌پردازی دقیق، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها را افزایش می‌دهد و خواننده را به دل ماجراهای فکری و عاطفی آنان می‌برد.

خواندن کتاب جدال شاهزاده و شبگرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ کتاب جدال شاهزاده و شبگرد برای دانشجویان، جوانان علاقه‌مند به مباحث اجتماعی و سیاسی، و کسانی که دغدغهٔ هویت، دین و روابط خانوادگی دارند، مناسب است. همچنین افرادی که به رمان‌های اجتماعی و دانشگاهی علاقه‌مندند و دوست دارند با فضای فکری نسل جوان آشنا شوند، از این اثر بهره خواهند برد.

بخشی از کتاب جدال شاهزاده و شبگرد

«چهارشنبه‌شب بود؛ از همان شب‌هایی که گرما به تن خسته شهر می‌چسبد. صدای موسیق از کافه‌های کنار خیابان به گوش می‌رسید. مهتاب بدون هیچ مانعی در آسمان فرمانروایی می‌کرد. پدال گاز را تا آخر فشار داده بود و باعجله از بین خودروها می‌گذشت. هرم گرمای هشتم شهریور از لابه‌لای خودروها به صورتش خورد. شیشه را بالا داد و کولر را روشن کرد. سر چهارراه طوری ترمز کرد که صدای کشیده‌شدن لاستیک روی آسفالت تا پنجاه متر آن‌طرف‌تر هم شنیده شد. کنار لبش را گاز گرفت. انگشتر عقیق دست راستش را که با چسب نواری اندازه‌اش کرده بود، عقب‌تر کشید. با سبزشدن چراغ، سریع‌تر از خودروهای دیگر راه افتاد. نگاهش به کیلومترشمار بود و سرعتی که هر لحظه زیادتر می‌شد. قطعاً قصد خودکشی نداشت؛ فقط می‌خواست هرچه سریع‌تر خودش را به دوستانش برساند. نزدیک پاتوق همیشگی، داخل کوچه پیچید و همان لحظه صدای دریافت پیامک تلفن همراهش بلند شد. کوچه خلوت و تاریک بود. گوشی موبایل را که روی صندلی انداخته بود با عجله برداشت. حبوبه نوشته بود: «یه ثانیه از نه و نیم دیرتر بیای، شام رو باید خودت حساب کنی. من و ساغر رسیدیم.» آهی کشید و زیرلب گفت: «مفت‌خور!» به ساعت گوشی موبایلش نگاهی انداخت. نه و نیم بود. همین‌که نگاهش را از صفحه گوشی بالا آورد، وسط کوچه، نزدیک خودرو کسی را دید. با هول و ولا ترمز کرد و چشمش را بست. تپش قلبش ناگهان بالا رفت. دستش می‌لرزید. وقتی خودرو ایستاد تحمل بازکردن هر دو چشمش را نداشت. اجزای صورتش را جمع کرد. یک پلکش را باز کرد و هم‌زمان گفت: «خدایا، چیزی‌ش نشده باشه!» عضلات صورتش به‌سبب حرص ناگهانی در هم فرو رفته بود و همچنان یک پلکش باز و آن‌یکی بسته بود. قطعاً قیافهٔ مضحکی پیدا کرده بود. پسر جوانی را دید، چسبیده به سپر خودرو که یک دستش را به کاپوت گرفته بود و با اخم نگاهش می‌کرد. تلفن همراه توی دستش را روی صندلی پرت کرد. دو پسر آن طرف کوچه کنار در رستوران ایستاده بودند. شیشه را پایین داد. یکی از آن‌ها گفت: «میکائیل! خوبی؟ چیزیت که نشد؟» میکائیل دستش را بالا آورد و بدون آنکه به آن‌ها نگاه کند گفت: «خوبم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۲٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۱۸۵,۰۰۰
تومان