
کتاب همه اراضی چشمت
معرفی کتاب همه اراضی چشمت
کتاب الکترونیکی «همه اراضی چشمت» اثر ابوالفضل رجبی صدیقی توسط نشر نارنگی منتشر شده است. این مجموعه، گزیدهای از غزلیات شاعر را از ۲۳ سالگی تا ۴۰ سالگی دربرمیگیرد و در قالب شعر فارسی سروده شده است. مضامین عاشقانه، اجتماعی، آیینی و تأملات شخصی در اشعار این کتاب به چشم میخورد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب همه اراضی چشمت
«همه اراضی چشمت» مجموعهای از غزلیات معاصر است که ابوالفضل رجبی صدیقی آن را سروده و نشر نارنگی منتشر کرده است. این کتاب در قالب شعر فارسی و بهویژه غزل، دغدغههای شاعر را در بازهای طولانی از زندگیاش منعکس میکند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل با عنوانی مستقل، مجموعهای از غزلها را در خود جای داده و مضامینی چون عشق، فقدان، رنج، امید، آیین و نقد اجتماعی را در بر میگیرد. شاعر در مقدمه، از تأثیر خانواده و فضای فرهنگی خانه بر علاقهاش به شعر سخن گفته و به ارتباطش با شعرای کلاسیک اشاره کرده است. کتاب با زبانی تصویری و گاه با ارجاع به اسطورهها و شخصیتهای مذهبی، تجربههای زیسته و نگاه شاعرانه به جهان را روایت میکند. این اثر در دستهبندی شعر معاصر فارسی قرار میگیرد و برای علاقهمندان به ادبیات و شعر فارسی، فرصتی برای آشنایی با نگاه و زبان شاعر فراهم میکند.
چرا باید کتاب همه اراضی چشمت را بخوانیم؟
این کتاب با گردآوری غزلیات شاعر در دورهای طولانی از زندگی، امکان مشاهدهٔ تحول فکری و زبانی او را فراهم میکند. مضامین متنوعی چون عشق، رنج، امید، آیین و نقد اجتماعی در اشعار این مجموعه دیده میشود. استفاده از تصاویر بدیع، ارجاع به متون کلاسیک و تلفیق تجربههای شخصی با دغدغههای جمعی، از ویژگیهای شاخص این اثر است. خواندن این کتاب فرصتی برای لمس فضای شعر معاصر و آشنایی با نگاه شاعر به جهان و زندگی است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان شعر فارسی، دوستداران غزل معاصر و کسانی که به دنبال تجربهٔ زبان شاعرانه و تأمل در مضامین عاشقانه، اجتماعی و آیینی هستند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب همه اراضی چشمت
«چه گویِمّت که چو گوی ام میان بازی چشمت وگهگهی گله دارم ز صحنه سازی چشمت به صحنه های جرائم میان کشف وشهودم بیا که عارضم ای جان به نزد قاضی چشمت ز بس ترنم باران بباری از سر مژگان چو روزه ی ذکریا از آن سکوت می اندر بسازد هم دم بحیا و باده. رازی چشمت به پلک نقش و نگارت زنی چو کوس قیامت در اوج رجعت مزگان مقام راضي چشمت به جمع عاشقی تو به زیر کسر فنایم طبق طبق همه سر ها بریده بر سر کویت به تشت زر سر ما هم به سر جهازی چشمت انالحقی که ببافد طناب دار و ندارم بکش چو سرمه ی سوده از آن موازي چشمت به جان بازی چشمت که جان نمانده به جامم بنوش مانده حیران به جان درازی چشمت»
حجم
۲۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۲۹۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه