
کتاب قالی خونین، کاشی فیروزه ای
معرفی کتاب قالی خونین، کاشی فیروزه ای
کتاب قالی خونین، کاشی فیروزه ای نوشتهٔ «سید محمدامین آلیس» را نشر کتابستان معرفت منتشر کرده است. این اثر، روایتی داستانی و مستند از زندگی، شهادت و جایگاه حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر (ع) و پیوند آن با آئینها و تاریخ منطقهٔ مشهدِ اردهال و فین کاشان است. نویسنده با بهرهگیری از منابع تاریخی و روایتهای محلی، رمانی چندلایه را روایت میکند که هم به گذشتههای دور و هم به وقایع معاصر پرداخته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قالی خونین، کاشی فیروزه ای اثر سید محمدامین آل یس
رمان معاصر و ایرانی «قالی خونین، کاشی فیروزهای» اثری تاریخی است که با نگاهی روایی و مستند به زندگی حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر (ع) و آیینهای مذهبی و اجتماعی مرتبط با او در منطقهٔ مشهدِ اردهال پرداخته است. کتاب حاضر ساختاری چندبخشی دارد و روایت آن در دو بستر زمانی موازی پیش میرود؛ یکی در قرون اولیهٔ هجری و دیگری در دهههای معاصر. نویسنده با تلفیق روایتهای تاریخی، خاطرات محلی و بازسازی فضاهای اجتماعی، تصویری زنده از تحولات مذهبی، فرهنگی و اجتماعی این منطقه ارائه داده است. در کنار روایت اصلی، به آئین قالیشویان و مناسک جمعی مردم فین و کاشان پرداخته شده و پیوند آن با هویت شیعی و فرهنگ ایرانی برجسته شده است. این رمان با بهرهگیری از عناصر داستانی، شخصیتپردازی و بازآفرینی فضاهای تاریخی، خواننده را به دل وقایع و آیینهای مذهبی و اجتماعی میبرد و همزمان به بازتاب تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دورههای مختلف میپردازد.
خلاصه داستان قالی خونین، کاشی فیروزه ای
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با روایتی موازی در دو زمان مختلف آغاز میشود. در بخش نخست، پس از واقعهٔ عاشورا و در دوران خلافت امویان، گروهی از شیعیان فین و چهلحصاران برای رهایی از غربت و بیسرپرستی مذهبی، تصمیم میگیرند قاصدی به مدینه بفرستند تا از امام باقر (ع) درخواست نمایندهای برای هدایت و رهبری دینی کنند. «عامر بن ناصر»، قاصد این سفر در مسیر با رؤیاها و نشانههایی روبهرو میشود که خبر از آیندهای خونین میدهد. امام باقر (ع) پس از رسیدن به مدینه، فرزندش (علی بن باقر) را بهعنوان نماینده و راهنما بهسوی ایران میفرستد. ورود «علی بن باقر» به منطقه با استقبال پرشور مردم همراه است. او به ترویج معارف شیعی و مقابله با تهدیدهای سیاسی و مذهبی میپردازد. در بخش دیگر، روایت به دههٔ ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ هجری شمسی میپردازد و ماجرای بازشدن سرداب حرم سلطانعلی و آیین قالیشویان را از زبان اهالی و زائران بازگو میکند. این دو روایت در هم تنیده میشود و پیوند میان گذشته و حال، سنت و هویت و شهادت و آیین را به تصویر میکشد. رمان حاضر با تمرکز بر شخصیتهای محلی، وقایع تاریخی و آیینهای جمعی، تصویری از پایداری و استمرار فرهنگ شیعی در منطقه ارائه میدهد.
چرا باید کتاب قالی خونین، کاشی فیروزه ای را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانی و مستند خود، پلی میان تاریخ، آیین و زندگی معاصر مردم منطقهٔ مشهد اردهال و فین کاشان میسازد. خواننده با مطالعهٔ این اثر نهتنها با زندگی و شهادت حضرت سلطانعلی بن باقر آشنا میشود، بلکه به لایههای پنهان آیین قالیشویان و نقش آن در هویت جمعی و مذهبی مردم پی میبرد. اثر با بازآفرینی فضاهای تاریخی و اجتماعی، تجربهای ملموس از پیوند سنت و معاصر بودن را ارائه میدهد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ استمرار و تحول آیینها و ارزشهای مذهبی در بستر جامعه ایرانی دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ تشیع، آیینهای مذهبی ایرانی، فرهنگ عامه و روایتهای مستند تاریخی مناسب است؛ همچنین کسانی که دغدغهٔ شناخت ریشههای آیینهای جمعی و پیوند آنها با هویت محلی و ملی دارند، از این اثر بهره خواهند برد. پژوهشگران حوزهٔ مردمشناسی و تاریخ اجتماعی میتوانند از روایتهای کتاب برای مطالعات خود استفاده کنند.
بخشی از کتاب قالی خونین، کاشی فیروزه ای
«پیچ تلویزیون را چرخانده و همگی منتظر نشسته بودند تا نور صفحهاش آرامآرام روشن شود و تصویر سیاهوسفید آن را ببینند. بازیِ خیلی حساسی بود. ایران اگر این مسابقه را برنده میشد، برای اولین بار به جام جهانی میرفت. دورهٔ قبل فقط یک دیدار تا صعود فاصله داشت؛ اما از استرالیا شکست خورده بود. سهمیهٔ دو قارهٔ آسیا و اقیانوسیه روی هم تنها یک تیم بود و از ۲۱ کشور، شاهینِ بختواقبال فقط روی شانهٔ یکی از ممالک مینشست که همین موضوع، رقابتها را بسیار حساس و نفسگیر کرده بود. بالاخره تصویر نقشبسته در قاب تلویزیون بر روی شیشهٔ محدبش پدیدار شد. حشمتالله مهاجرانی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران را نشان میداد که مثل تماشاگران و بینندگان، انتظار شنیدن صدای سوت شروع این دیدار را میکشید.
درون خانهٔ دکتر محمود فیلسوفی، سهراب و دو پسرِ محمود یعنی علی و رضا بههمراه یکی از آشنایان بهاسم آقای معارفی و چند نفر دیگر نشسته بودند که در بین این جمع، سپهری و معارفی شدیداً علاقهمند و پیگیر ورزش، بهخصوص فوتبال بودند. هنوز بازی به جریان درنیامده، تحلیلهای هیجانزدهٔ این دو نفر در جریان بود. ایران تا قبلاز این مسابقه که باید به جدال کرهٔ جنوبی میرفت، هنوز در هیچ مصافی نباخته بود و با یک بردِ دیگر، راهی جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین میشد. تلویزیون تصویر مردی را نشان میداد که بوقچی طرفداران تیم ملی بود؛ با کتشلواری مجلسی، هرچه نفس داشت درون بوقش میدمید و با تکاندادن دستش جمعیت حاضر در استادیوم را به حمایت و شعاردادن، تشویق و ترغیب میکرد.»
حجم
۲۷۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۲۷۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه