
کتاب اکسیژن برای مرده ها نیست
معرفی کتاب اکسیژن برای مرده ها نیست
کتاب الکترونیکی «اکسیژن برای مردهها نیست» نوشتهٔ هبه کمال ابوندی و با ترجمهٔ انسیه سادات هاشمی، توسط نشر کتابستان معرفت منتشر شده است. این رمان با محوریت تحولات اجتماعی و سیاسی کشورهای عربی، بهویژه فلسطین، روایت میشود و دغدغههای انسانی و اجتماعی را در بستر داستانی معمایی و پرکشش به تصویر میکشد. نویسنده با بهرهگیری از تجربههای زیسته و نگاه شاعرانه، داستانی چندلایه را خلق کرده که در آن مفاهیمی چون آزادی، عدالت، هویت و مقاومت در برابر ظلم، در هم تنیدهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اکسیژن برای مرده ها نیست
«اکسیژن برای مردهها نیست» اثری داستانی است که در قالب رمان اجتماعی-سیاسی نوشته شده و فضای آن بهطور عمده در بستر انقلابها و تحولات کشورهای عربی شکل میگیرد. هبه کمال ابوندی، نویسندهٔ فلسطینی، در این رمان تلاش کرده است تصویری از انسان عرب در دوران انقلابهای معاصر ارائه دهد و با پرهیز از محدودکردن جغرافیای داستان، آن را به تجربهای جمعی و فراتر از مرزهای یک کشور بدل کند. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص است و شخصیت اصلی، آدم، درگیر ماجراهایی میشود که با قتلهای سیاسی، فساد ساختاری و بحران هویت گره خوردهاند. روایت داستان با لحن شاعرانه و توصیفهای عمیق، خواننده را به دل بحرانهای اجتماعی و روانی میبرد و در عین حال، فضای معمایی و تعلیقآمیز داستان، جذابیت آن را دوچندان میکند. این رمان در دورهای نوشته شده که تحولات سیاسی و اجتماعی در منطقهٔ عربی به اوج خود رسیده و نویسنده با الهام از این رخدادها، اثری خلق کرده که همزمان شخصی و جمعی است.
خلاصه داستان اکسیژن برای مرده ها نیست
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «اکسیژن برای مردهها نیست» با روایت آدم، شخصیت اصلی، آغاز میشود؛ مردی که درگیر بحرانهای شخصی و خانوادگی است و بهتازگی بهعنوان رئیس واحد ویژهٔ اطلاعات منصوب شده است. او با گذشتهای پر از زخم و خاطرات تلخ، تلاش میکند در میان آشوبهای سیاسی و اجتماعی کشور، معنایی برای زندگی و هویت خود بیابد. روایت داستان با قتلهای زنجیرهای مقامات بلندپایهٔ حکومت گره میخورد و آدم ناخواسته وارد پروندههایی میشود که نهتنها سرنوشت خودش، بلکه سرنوشت جامعه را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. در این مسیر، آدم با شخصیتهایی چون رامی (افسر اطلاعاتی باتجربه)، فاتن (همسرش)، مادرش و عزیز لطفی (متهم اصلی پروندههای انفجار و قتل) روبهرو میشود. هرکدام از این شخصیتها بخشی از معمای بزرگتر را شکل میدهند و آدم را به جستوجوی حقیقت وادار میکنند. داستان با لایههایی از تردید، خیانت، عشق، فقدان و امید پیش میرود و در بستر بحرانهای اجتماعی، به بررسی مفاهیمی چون آزادی، عدالت، فساد و مسئولیت فردی میپردازد. در طول روایت، آدم با چالشهای روانی و اخلاقی دستوپنجه نرم میکند و تلاش دارد میان وظیفهٔ شغلی و احساسات شخصی تعادل برقرار کند. فضای داستان آکنده از تعلیق، ناامنی و تردید است و نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی شخصیتها، تصویری ملموس از جامعهای در آستانهٔ فروپاشی ارائه میدهد. پایان داستان باز گذاشته شده و سرنوشت شخصیتها در هالهای از ابهام باقی میماند، تا خواننده را به تأمل دربارهٔ معنای زندگی، مرگ و مقاومت وادارد.
چرا باید کتاب اکسیژن برای مرده ها نیست را بخوانیم؟
این رمان با روایتی چندلایه و شخصیتپردازی عمیق، تصویری از انسان معاصر در مواجهه با بحرانهای اجتماعی و فردی ارائه میدهد. «اکسیژن برای مردهها نیست» نهتنها به مسائل سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی میپردازد، بلکه دغدغههای وجودی، هویت و معنای زندگی را نیز کاوش میکند. روایت داستان با فضاسازی معمایی و توصیفهای شاعرانه، خواننده را به دل بحرانهای انسانی میبرد و او را با پرسشهایی دربارهٔ آزادی، عدالت و مسئولیت فردی روبهرو میسازد. این کتاب فرصتی است برای مواجهه با تجربههای زیستهٔ مردمی که در میانهٔ آشوب و سرکوب، بهدنبال امید و رهاییاند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی-سیاسی، دوستداران ادبیات معاصر عرب و کسانی که دغدغهٔ مسائل هویت، آزادی و عدالت دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتی متفاوت از تحولات منطقهٔ عربی و تجربهٔ زیستهٔ مردم فلسطین هستند، این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اکسیژن برای مرده ها نیست
«من اینجا تنها نیستم! وقتی میگویم اینجا، منظورم این بدن انسانی است که از پمپ قرمز سمت چپ بالا شروع میشود. بعد شاخهشاخه میشود تا به دست و پا و اتاق فرمان بالا میرسد که به آن ذهن میگویند. من با همهٔ اینها، در این شاهکار معماری زنده حبس شدهام. آنها را در خود حس میکنم. نفسهایشان در ریههایم جمع شده است. صدا و تف سرفههایشان سرم را پر کرده است. سروصدایشان با مجاری شنیداریام بازی میکند. فریادشان به دیوار گوشم میکوبد و بوی عرقشان از منافذ پوستم بیرون میزند. دیگر نمیتوانم تحملشان کنم! اینجا خیلی برایمان تنگ شده است. «اینجا» از امروز دیگر برای هیچکس جا ندارد. میخواهم از خودم بیرون بزنم. بروم به جایی راحتتر و بزرگتر. من! منظورم از من همان کسی است که هر بار میخواهم جلوی آینه بروم، سر راهم سبز میشود. این «من» خیلی بزرگتر از این کت و شلوار و ماشین و خیلی مهمتر از شناسنامه و پلاک و دفترچه بیمه است. رویایی است که بیداری ظرفیتش را ندارد. وطنی است که مرزهای جغرافیا او را در آغوش نگرفتهاند. شعری است که اگر همهٔ جنگلهای آمازون کاغذ و قلم شوند، برایش کافی نیستند. انسانی است که هنوز به انسانیتش دست نیافته است!»
حجم
۲۰۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۲۰۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه