
کتاب باسواد
معرفی کتاب باسواد
کتاب الکترونیکی «باسواد» نوشتهٔ سیداحمد رضوی اثری است که نشر معارف آن را منتشر کرده است. این کتاب با محوریت سواد رسانهای و با روایتی داستانی، به دغدغهها و مسائل نوجوانان در مواجهه با رسانهها و فضای مجازی میپردازد. «باسواد» با بهرهگیری از فضای مدرسه و جمعی از دانشآموزان، تلاش میکند مفاهیم کلیدی سواد رسانهای را به زبان نوجوانان و در قالب موقعیتهای روزمره و ملموس بیان کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب باسواد
در «باسواد» سیداحمد رضوی، با یک داستان نوجوانانه روبهرو هستیم که در قالب روایتهای مدرسهای و جمعی از دانشآموزان، مفاهیم سواد رسانهای را بررسی میکند. این کتاب در قالب داستان و گفتوگوهای زنده میان شخصیتها، به موضوعاتی چون تأثیر رسانهها، فضای مجازی، اخبار جعلی، مخاطبشناسی و کارکردهای رسانه میپردازد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل یا بخش، با یک ماجرای روزمره از زندگی دانشآموزان آغاز میشود و بهتدریج به بحثهای تحلیلی و آموزشی دربارهٔ رسانهها و نحوهٔ مواجهه با آنها کشیده میشود. نویسنده با انتخاب فضای مدرسه و شخصیتهایی با دغدغهها و تیپهای مختلف، تلاش کرده است تا مفاهیم پیچیدهٔ سواد رسانهای را بهصورت کاربردی و قابل لمس برای نوجوانان بازگو کند. «باسواد» اثری است که در آن آموزش و داستان بههم گره خوردهاند و مخاطب را با چالشهای واقعی و روزمرهٔ نوجوانان در عصر رسانهها همراه میکند.
خلاصه کتاب باسواد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «باسواد» حول محور گروهی از دانشآموزان دبیرستانی شکل میگیرد که با ورود معلم جدیدی به نام «آقای هوشیار»، وارد بحثهایی دربارهٔ رسانه و فضای مجازی میشوند. روایت با ماجراهای روزمرهٔ مدرسه، شوخیها و دغدغههای نوجوانانه آغاز میشود و بهتدریج به موضوعات جدیتری مانند اخبار جنجالی، شایعات، اعتراضات اجتماعی و نقش رسانهها در شکلدهی افکار عمومی میپردازد. شخصیتهای اصلی، هرکدام با دیدگاهها و تجربیات متفاوت، درگیر ماجراهایی میشوند که آنها را به فکر دربارهٔ حقیقت، دروغ، تأثیر رسانهها و اهمیت سواد رسانهای میاندازد. معلم با طرح مثالها و گفتوگوهای کلاسی، چرخهٔ فعالیت رسانه، انواع رسانهها، کارکردهای مختلف آنها و اهمیت شناخت مخاطب را به دانشآموزان آموزش میدهد. در طول داستان، بچهها با چالشهایی مانند راهاندازی صفحهٔ مجازی، مواجهه با اخبار ضدونقیض و تحلیل روایتهای رسانهای روبهرو میشوند و بهتدریج درمییابند که برای گول نخوردن و تصمیمگیری درست، باید سواد رسانهای خود را تقویت کنند. داستان با موقعیتهای طنز، جدی و گاه تلخ، نوجوانان را به تفکر دربارهٔ نقش رسانه در زندگی روزمرهشان دعوت میکند، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب باسواد را بخوانیم؟
«باسواد» با ترکیب داستان و آموزش، مفاهیم سواد رسانهای را بهگونهای ملموس و قابل درک برای نوجوانان مطرح میکند. این کتاب با روایت ماجراهای مدرسهای و شخصیتهایی که هرکدام نمایندهٔ بخشی از دغدغههای نسل نوجوان هستند، به خواننده نشان میدهد که رسانهها چگونه میتوانند افکار، احساسات و رفتار افراد را تحتتأثیر قرار دهند. از ویژگیهای شاخص این اثر، پرداختن به موضوعات روز جامعه، مثالهای واقعی و گفتوگوهای زنده میان دانشآموزان و معلم است که باعث میشود مفاهیم انتزاعی به تجربهای عینی و قابل لمس تبدیل شوند. خواندن این کتاب میتواند به نوجوانان کمک کند تا در مواجهه با اخبار، شایعات و فضای مجازی، قدرت تحلیل و تفکر انتقادی خود را تقویت کنند و در برابر موج اطلاعات نادرست، تصمیمهای آگاهانهتری بگیرند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که با فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و رسانهها سروکار دارند و میخواهند قدرت تحلیل و تشخیص خود را در برابر اخبار و اطلاعات تقویت کنند. همچنین والدین، معلمان و مربیانی که دغدغهٔ آموزش سواد رسانهای به نسل جدید را دارند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند. «باسواد» بهویژه برای کسانی که با اخبار جعلی، شایعات و روایتهای متناقض رسانهای مواجهاند، راهنماییهایی کاربردی ارائه میدهد.
بخشی از کتاب باسواد
«آقای هوشیار گفت: «سوّال بهجایی پرسیدی. بچهها! جواب تون و پلیی* بچهها با گیجی نگاهشان را بین آقای هوشیار و رضا میچرخاندند. کسی جوابی نداد. آقای هوشیار که هنوز اسم و فامیل بچهها را یاد نگرفته بود. گفت: «پسرم! اینجوری هم که شما فکر میکنی نیست! فهم این مسأله نیاز به سواد داره. تو دنیای امروز راست و دروغ تو هم پیچیده شده. باید دانششو داشته باشی تا بتونی حقیقتو پیدا کنی و سرت کلاه نره و رودست نخوری.» بچهها به رضا نگاه کردند. رضا از روی ناچاری و بیحالی حرف «کیا قصة پینوکیو رو شنیدهن ؟» بیشتر دستها بالا رفت. آقای هوشیار گفت: «اون قسمتشو یادتونه که پینوکیو و دوستاش تبدیل به الاغ شدن؟» کیان گفت: «آره. یه آقایی بود که با کالسکه بچهها رو جمع میکرد و میگفت میخوام ببرمتون شهربازی؛ یه جایی که حسابی بهتون خوش میگذره. غذا هم بهتون میدم. پول هم نمیخواد بدین...» عرفان گفت: «بعدشم تو غذاشون یه چیزی ریخت که تبدیل به الاغ شدن و بردشون شهر و فروخت...» ماهان گفت: «آقاء اینها قصهس؛ واقعیت که نداره!» آقای هوشیار گفت: «اون که بعله! ولی راست یا دروغ. حتماً حرفی برای گفتن داره.» آقای هوشیار چرخی روی سکو زد و گفت: «به نظر شماء چرا اون آقا بچهها رو برای هدف کثیفش انتخاب کرد؟» عرفان گفت: «چون بچهها قدرت تحلیل و دودوتاچهارتا کردن ندارن. بنابراین زود خر میشن.» بچهها پوزخند زدند. عرفان با دستپاچگی گفت: «منظورم اینه که راحت میشد تبدیلشون کرد به الاغ.» ایندفعه آقای هوشیار و بچهها همگی زدند زیر خنده.»}
حجم
۸٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۸٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه