
کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن
معرفی کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن
کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن نوشته تونی اسمیت و ترجمه بهمن اصلاحپذیر توسط نشر روزآمد منتشر شده است. این اثر به بررسی ریشهها و تحولات نظریهی دیالکتیک اجتماعی از هگل تا مارکسیسم تحلیلی و نقدهای پستمدرن پرداخته و جایگاه این نظریه را در فلسفهی اجتماعی و اقتصادی معاصر واکاوی کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن
کتاب نظریهی دیالکتیک اجتماعی و نقد آن (از هگل تا مارکسیسم تحلیلی و پستمدرنیسم) به بررسی سیر تحول نظریهی دیالکتیک اجتماعی از فلسفه ی هگل تا نقدهای معاصر مارکسیسم تحلیلی و پستمدرنیسم میپردازد. تونی اسمیت با تمرکز بر میراث هگل در اندیشهی مارکس، به نقاط اشتراک و افتراق این دو متفکر در زمینهی دیالکتیک اجتماعی اشاره میکند و سپس به نقدهای مهمی که ازسوی مارکسیستهای تحلیلی و نظریهپردازان پستمدرن به این سنت وارد شده، میپردازد. کتاب در دو بخش اصلی تنظیم شده است، بخش نخست به بررسی تأثیر هگل بر مارکس و چگونگی ورود مفاهیم دیالکتیکی به نظریهی اجتماعی مارکسیستی اختصاص دارد و بخش دوم به نقدهای معاصر، بهویژه نقدهای مارکسیسم تحلیلی و پستمدرنیسم، میپردازد.
نویسنده تلاش میکند با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، هم به جنبههای فلسفی و هم به ابعاد اقتصادی این نظریه بپردازد و نشان دهد که چگونه دیالکتیک اجتماعی در بستر تحولات تاریخی و فکری دچار دگرگونی شده است. کتاب در فضایی نوشته شده که پس از ناکامی انقلابهای سوسیالیستی و تحولات قرن بیستم، بازاندیشی در مبانی مارکسیسم و نسبت آن با هگل اهمیت یافته است. نویسنده با بررسی انتقادات و بازخوانیهای معاصر، جایگاه دیالکتیک اجتماعی را در نظریهی اجتماعی امروز به چالش میکشد.
خلاصه کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن
کتاب نظریهی دیالکتیک اجتماعی و نقد آن با واکاوی نظریهی دیالکتیک اجتماعی، ابتدا به میراث هگل در اندیشهی مارکس میپردازد و نشان میدهد که چگونه مفاهیم هگلی مانند قیاس، ازخودبیگانگی و ساختار قیاسی هستیشناسی در نظریهی اجتماعی مارکسیستی وارد شدهاند. نویسنده در فصلهای آغازین، به بررسی نظریهی هگل دربارهی قیاس و اهمیت آن برای مارکسیسم میپردازد و سپس به نقد مارکس از سرمایهداری و مفهوم ازخودبیگانگی اشاره میکند. در ادامه، کتاب به بررسی منطق دیالکتیکی در آثار اقتصادی مارکس میپردازد و چهار خوانش مختلف از دیالکتیک در نظریهی اقتصادی مارکس را مطرح میکند.
بخشهای بعدی کتاب به نقدهای معاصر از دیالکتیک اجتماعی اختصاص دارد؛ از جمله نقدهای مارکسیسم تحلیلی که با رویکردی منطقی و تحلیلی به نظریهی مارکس مینگرد و همچنین نقدهای پستمدرنیسم که میراث هگل را برای مارکس بیاعتبار میداند. نویسنده با بررسی دیدگاههایی مانند جان رومر و ژان بودریار، به نقاط قوت و ضعف هر یک از این نقدها میپردازد و تلاش میکند تا نشان دهد که چگونه دیالکتیک اجتماعی در مواجهه با تحولات فکری و سیاسی معاصر، نیازمند بازنگری و بازتعریف است. در مجموع، کتاب تصویری از جدالهای نظری پیرامون دیالکتیک اجتماعی ارائه میدهد و نشان میدهد که این نظریه چگونه در بستر تاریخ اندیشه دچار تغییر و نقد شده است.
چرا باید کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن را خواند؟
کتاب نظریهی دیالکتیک اجتماعی و نقد آن برای کسانی که بهدنبال فهم عمیقتر نظریههای اجتماعی و فلسفی هستند، فرصتی فراهم میکند تا با ریشهها و تحولات دیالکتیک اجتماعی از هگل تا نقدهای معاصر آشنا شوند. اثر حاضر با بررسی انتقادی و تطبیقی دیدگاههای مختلف، امکان مقایسهی سنتهای فکری و درک بهتر چالشهای نظریهی اجتماعی را فراهم میآورد؛ همچنین کتاب به خواننده کمک میکند تا نسبت میان فلسفه، اقتصاد و سیاست را در سنت مارکسیستی و نقدهای معاصر آن بهتر درک کند.
خواندن کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، علوم اجتماعی، اقتصاد سیاسی و علاقهمندان به نظریههای انتقادی مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغهی فهم ریشههای نظری مارکسیسم، نقدهای معاصر بر آن و نسبت میان فلسفهی هگل و مارکس را دارند، مفید خواهد بود.
بخشی از کتاب نظریه دیالکتیک اجتماعی و نقد آن
«در تمام کوششهای عملی و نظری انسان به طور مستمر خواستار معنا بخشیدن به جهان است. این کار را با بهکارگیری اصول انجام میدهد. برای انسان امکانپذیر است که بر اصولی که استفاده میکند، بازتاب داشته باشد؛ به ملاحظهٔ فیحد ذاتهٔ آنها، صرفنظر از کاربردهای ویژهشان بپردازد. اگر فکر میکنیم که این اصل به ما کمک میکند تا به جهان معنا ببخشیم، باید این اصل چارچوبهای انکشافی عامی داشته و برای توضیح چیزها متناسب باشد. اگر به دنبال چیزهایی هستیم که باید توضیح داده شوند، اگر بخواهیم اصول وضعشده را توضیح دهیم، باید بپذیریم ساختار اصل و ساختار آنچه اصل واقع شده همریخت باشند. ساختار یک توضیح و ساختار آنچه باید توضیح داده شود، باید یکدیگر را پوشش دهند. زمانی که یکی مشخص شود، دیگری هم معین میشود. آنها دو روی یک سکه هستند.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه