تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها)
معرفی کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها)
کتاب الکترونیکی «فروشگاه باربا» (ماجرای کفشهای سوراخ و آبنباتهای جادویی) نوشتهٔ محمدرضا سرشار، شیرین حمزه و رقیه ذاکری است که توسط نشر قدیانی منتشر شده است. این کتاب در ژانر داستان کودک و نوجوان قرار میگیرد و ماجرای گروهی از بچهها را در جزیرهای خیالی دنبال میکند که با شخصیت مرموزی به نام «باربا» و فروشگاه عجیبش روبهرو میشوند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها)
داستان «فروشگاه باربا» در فضایی فانتزی و کودکانه روایت میشود و ماجراهای گروهی از بچهها را در جزیرهای کوچک دنبال میکند. شخصیت اصلی، «شهرزاد»، دختری کنجکاو و مسئولیتپذیر است که با دوستانش درگیر اتفاقات عجیبی میشود. ورود «باربا» و فروشگاهش به جزیره، نظم زندگی بچهها را به هم میریزد؛ چرا که باربا با ترفندهایی مثل مد کردن کفشهای سوراخ و آبنباتهای جادویی، بچهها را به سمت خود جذب میکند. کتاب در دورهای معاصر و در محیطی خیالی میگذرد و دغدغههایی مانند تأثیر تبلیغات، مدگرایی و مصرفگرایی را در قالب داستانی سرگرمکننده و آموزنده مطرح میکند. روایت کتاب با طنز و ماجراجویی همراه است و شخصیتهای متنوعی از جمله حیوانات سخنگو و موجودات خیالی در آن حضور دارند. نویسندگان تلاش کردهاند با زبانی نزدیک به دنیای کودکان، مفاهیمی چون هویت، استقلال فکری و اهمیت انتخاب آگاهانه را به تصویر بکشند.
خلاصه کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با زندگی آرام بچههای جزیره آغاز میشود؛ جایی که «شهرزاد» و دوستانش در کنار خانوادههایشان روزگار میگذرانند. ورود «باربا»، زنی مرموز با فروشگاهی پر از اجناس عجیب، همه چیز را تغییر میدهد. او ابتدا با نمایشهایی جادویی و وعده آموزش نیروهای عجیب، توجه بچهها را جلب میکند. سپس با مد کردن کفشهای سوراخ و لباسهای پاره، بچهها را به خرید از فروشگاهش ترغیب میکند. به تدریج، بیشتر بچهها تحت تأثیر تبلیغات و رفتارهای باربا قرار میگیرند و حتی برخی از آنها برای داشتن کفشهای جدید، دوستانشان را تشویق به خرید میکنند. در ادامه، باربا دستگاه آبنباتسازی را وارد میکند که آبنباتهایش با استفاده از جلبک دریایی خاصی درست میشوند و باعث وابستگی و تغییر رفتار بچهها میشوند. «شهرزاد» که متوجه این تغییرات میشود، با کمک خانواده و دوستانش تلاش میکند راز آبنباتها را کشف کند و بچهها را از دام باربا نجات دهد. داستان با ماجراهای پرهیجان، تعقیب و گریز، و تلاش برای بازگرداندن دوستی و سلامت به جمع بچهها ادامه پیدا میکند، بیآنکه پایان ماجرا به طور کامل افشا شود.
چرا باید کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها) را خواند؟
این کتاب با روایت ماجراهایی پرکشش و شخصیتهایی رنگارنگ، به موضوعاتی مانند تأثیر تبلیغات، مدگرایی و مصرفگرایی در دنیای کودکان میپردازد. داستان، مخاطب را با پیامهایی دربارهٔ اهمیت استقلال فکری، انتخاب آگاهانه و مقاومت در برابر وسوسههای ظاهری همراه میکند. همچنین، فضای فانتزی و طنزآمیز کتاب، خواندن آن را برای کودکان و نوجوانان جذاب و سرگرمکننده میسازد و فرصتی برای گفتوگو دربارهٔ ارزشها و هویت فردی فراهم میآورد.
خواندن کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان و نوجوانانی مناسب است که به داستانهای ماجراجویانه و فانتزی علاقه دارند. همچنین برای والدین و مربیانی که دغدغهٔ آموزش مهارتهای زندگی، تفکر انتقادی و مقابله با تبلیغات و مدگرایی را دارند، گزینهٔ مناسبی است. «فروشگاه باربا» میتواند به بچههایی که با فشار همسالان یا وسوسهٔ خریدهای بیدلیل روبهرو هستند، کمک کند تا تصمیمهای بهتری بگیرند.
فهرست کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها)
- ورود باربا به جزیره: معرفی شخصیت باربا و تأثیر ورود او بر زندگی بچهها و خانوادهها.- مد شدن کفشهای سوراخ: روایت تلاش باربا برای جا انداختن کفشها و لباسهای عجیب به عنوان مد جدید و واکنش بچهها به این پدیده.- نمایش جادویی و آموزش نیروهای عجیب: ماجراهای کلاسهای باربا و نمایشهایی که بچهها را مجذوب خود میکند.- دستگاه آبنباتسازی و آبنباتهای جادویی: ورود دستگاه آبنباتسازی به جزیره، وابستگی بچهها به آبنباتها و تغییر رفتار آنها.- تلاش شهرزاد برای کشف راز آبنباتها: پیگیریهای شهرزاد و خانوادهاش برای فهمیدن علت تغییر رفتار بچهها و مقابله با نقشههای باربا.- بازگشت دوستی و سلامت به جمع بچهها: تلاش برای بازگرداندن روابط دوستانه و سلامت به جمع بچهها و نتیجهٔ تلاشهای شهرزاد و دوستانش.
بخشی از کتاب شهرزاد، دختر شرقی (جلد هشتم، آبشار ستاره ها)
«شهرزاد به آرامی مشغول قدم زدن در ساحل بود. او به کشتی چوبی نیمساختهشان، که جلو خانه قرار داشت، نگاه کرد. آه بلندی کشید و با خودش گفت: خدا کند کشتیمان زودتر آماده شود. بچهلاکپشتی، سوار بر موج آمد و به جلو پای شهرزاد رسید. ناگهان نور شدیدی در آسمان روشن کرد. چشمهای درشت و قهوهایرنگ شهرزاد درخشید. او با تعجب به دریا و بعد به آسمان نگاه کرد. ناگهان تعداد زیادی ستاره با سرعت، در یک قسمت از آسمان جمع شدند. همه در کنار هم، به شکل یک ابر بزرگ و نورانی درآمدند. بعد، تعداد زیادی ستارههای نورانی پایین آمدند و در کنار هم جمع شدند. شهرزاد با خودش گفت: خیلی عجیب است!... چه ستارههای جالبی! یکباره ابر درخشان، به شکل ماه خیلی بزرگی درآمد. تیتی -آدمآهنی کوچولوی سفیدرنگ- با پاهای کوتاهش، آهسته به طرف شهرزاد میآمد. تا چشمهای قرمزنگش به آسمان افتاد ملخ بالای سرش بیرون آمد و شروع به پرواز کرد. دهان گشادش از تعجب بازمانده بود. در همان حال، دستش را به طرف آسمان دراز کرد و گفت: ابر بزرگ... ماه بزرگ...»
حجم
۸٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۸٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه