تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب آرام، عاشقانه، ابدی
معرفی کتاب آرام، عاشقانه، ابدی
معرفی کتاب آرام، عاشقانه، ابدی
کتاب الکترونیکی «مثل چشمهای خداآبی، فقط تماشا کن» نوشتهٔ «سید جواد هاشمی» و منتشرشده توسط «نشر تلاسر»، مجموعهای از نمایشنامهها و روایتهای نمایشی است که در قالب چندین پرده و داستان، به زندگی، هویت، عشق، رنج و ایمان میپردازد. این اثر با بهرهگیری از زبان نمایشی و شخصیتپردازی متنوع، موقعیتهای اجتماعی و تاریخی مختلف را به تصویر میکشد و در دل روایتها، دغدغههای انسانی و اجتماعی را بازتاب میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آرام، عاشقانه، ابدی
این کتاب مجموعهای از نمایشنامهها و روایتهای نمایشی است که در بسترهای زمانی و مکانی متفاوت، شخصیتهایی از طبقات و فرهنگهای گوناگون را گرد هم میآورد. روایتها از فضای تاریخی قاجار و حرم امام رضا تا کوچههای معاصر شهر و حتی شام و دیرهای مسیحی را در بر میگیرد. نویسنده با استفاده از دیالوگهای زنده و صحنهپردازیهای متنوع، به سراغ موضوعاتی چون تبعید، عشق، فقر، جستوجوی هویت، مقاومت، شهادت و معنویت میرود. در این میان، شخصیتهایی چون میرزا صادق نوری، فخریه، یونس، مریم، سیدجواد، زری، مسعود، هنده و ماریا هرکدام نمایندهٔ بخشی از جامعه و حامل دغدغهای خاص هستند. کتاب در قالب چندین پرده و داستان مستقل اما مرتبط، تصویری چندلایه از جامعهٔ ایرانی و حتی فراتر از آن، جهان انسانی را ارائه میدهد. این اثر در فضایی میان واقعیت و خیال، تاریخ و امروز، سنت و مدرنیته حرکت میکند و با روایتهای موازی، مخاطب را به تماشای زندگی، رنج و امید دعوت میکند.
خلاصه کتاب آرام، عاشقانه، ابدی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!کتاب با روایتهایی از زندگی شخصیتهایی چون میرزا صادق نوری، فخریه و یونس آغاز میشود که در فضای تبعید و حرم امام رضا، با چالشهای هویت، قدرت و عشق دستوپنجه نرم میکنند. میرزا صادق، که روزگاری قائممقام بوده، اکنون در تبعید و زیر سایهٔ تهدید قهوه قجری، باید تحفهای برای بارگاه سلطان غریبالغربا بیابد. در این میان، رابطهٔ پدر و دختر، دغدغهٔ نجات و امید به آینده، و مواجهه با طبقات مختلف جامعه، محور روایت است. در بخشهای دیگر، داستان به زندگی معاصر میپردازد؛ مریم و سیدجواد، زوجی جوان، با دغدغههای ازدواج، ایمان، جهاد و شهادت روبهرو هستند و روایت زندگیشان از خواستگاری تا اعزام سیدجواد به سوریه و شهادت او، در دل روزمرگی و امید روایت میشود. بخشهایی از کتاب به زندگی زنان و دختران در بزنگاههای تاریخی و اجتماعی میپردازد؛ مانند فردوس و عشرت که در دل وقایع هفده دی و تحولات اجتماعی، با هویت، سرنوشت و رنجهای زنانه مواجهاند. در پردههایی دیگر، روایت به شام و دیرهای مسیحی میرود و داستان ارشیا، غلام نقاش، ماریا و هنده را بازگو میکند؛ جایی که عشق، ایمان، خیانت و جستوجوی حقیقت در هم میآمیزد. کتاب با روایتهایی از مقاومت، شهادت، جستوجوی معنا و امید به رستگاری، لایههای مختلفی از تجربهٔ انسانی را به تصویر میکشد.
چرا باید کتاب آرام، عاشقانه، ابدی را خواند؟
این کتاب با ترکیب روایتهای تاریخی، اجتماعی و معاصر، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با لایههای مختلف هویت ایرانی و انسانی روبهرو شود. شخصیتها هرکدام نمایندهٔ بخشی از جامعهاند و دغدغههایی چون عشق، ایمان، رنج، مقاومت و جستوجوی حقیقت را بازتاب میدهند. اثر با زبان نمایشی و صحنهپردازیهای متنوع، امکان همذاتپنداری با شخصیتها و تماشای تحولات اجتماعی و فردی را فراهم میکند. خواندن این کتاب، دریچهای به تجربههای زیستهٔ زنان و مردان در بزنگاههای تاریخی و اجتماعی میگشاید و مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای زندگی، امید و رستگاری دعوت میکند.
خواندن کتاب آرام، عاشقانه، ابدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به نمایشنامه، روایتهای اجتماعی و تاریخی، و کسانی که دغدغهٔ هویت، ایمان، مقاومت و تجربههای زیستهٔ زنان و مردان ایرانی را دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتمحور علاقهمندند و دوست دارند با موقعیتهای متفاوت اجتماعی و تاریخی روبهرو شوند، پیشنهاد میشود.
فهرست کتاب آرام، عاشقانه، ابدی
- آبگینه: روایت تبعید میرزا صادق نوری و خانوادهاش به مشهد، مواجهه با تهدید قهوه قجری، تلاش برای یافتن تحفهای برای بارگاه امام رضا و تعامل با شخصیتهایی از طبقات مختلف.- آرام. عاشقانه. ابدی: داستان زندگی معاصر مریم و سیدجواد، از خواستگاری تا ازدواج، دغدغههای ایمان، جهاد و شهادت، و روایت روزمرگی و امید در دل خانواده.- تو فقط رد میشدی فردوس!: روایت فردوس و عشرت در دل وقایع هفده دی، بازتاب رنجها و هویت زنانه، مواجهه با سرنوشت و جستوجوی معنا در بزنگاههای اجتماعی.- مثل چشمهای خداآبی، فقط تماشا کن: داستان ارشیا، غلام نقاش، ماریا و هنده در شام و دیر مسیحی، درهمآمیختگی عشق، ایمان، خیانت و جستوجوی حقیقت، و تأثیر نقاشی بر تحولات اجتماعی و فردی.
بخشی از کتاب آرام، عاشقانه، ابدی
«بارون اومد یک چادر سفید کوچیک سرم کرد و گفت این مجلس بزرگ شدنته. گفتم ننه من بزرگ شدم؟ من که کوچیکم. گفت بزرگی از یه جایی برای زن شروع میشه. از یه جایی که اول خانمی یه خانم، در گوشم گفت و من قرمزشدم. گفتم بله. بعد گفت دیدی گفتم. بعد گفت از همین جا یادت باشه که کسی ندزدت. کسی جز خودت و شوهرت محرمت نشه. حالیت باشه همه چی. یه چی از کسی که محرمت نیست، نذار بیاد توی دلت. دل، دروازه نیست. دل، گاراژ نیست. دل فقط با محرمش دله. [میگرید] چی بودم چی شدم. از کجا به کجا رسیدم. یه سرسره کارشه آدم بشره به طرف جایی که خودش نباشه، یه سرسره. حالا چی میخوای بهم بگی. حالا تو بگو. من دستت رو گرفتم گفتم چرا چادر سرت نیست. اونم توی این روز قاطی ما، چرا قاطی ما شدی؟ اصل ما چر با هم فرق داریم؟»
حجم
۹۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۹۳۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه